Вы находитесь на странице: 1из 62

‫فصل اول‬

‫ماهیت تحقیق‬

‫پهنه اقتصادي جهاني امروز‪،‬دولت فربه را بـرنمي تـابـد‪ .‬مناسبات پيچيده و‬


‫متنوع در مقوله هاي مديريت‪ ،‬تجارت‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬جذب سرمايه خارجي و فناوري جديــد‪ ،‬امكــان‬
‫آميختگي با اقتصاد بين الملـل و‪ ...‬بـر تق ويت «دولـت نـاظر» و كـاهش نقـش «دول ت مجـري»‬
‫استواراســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت‪.‬‬
‫توسعه اقتصادي و به دنبال آن افزايش سطح عمومي معــاش جــامعه در ســايه يــك دولــت مقتــدر‬
‫دراعمال نظارت دست يافتني است و صرفا ا دراين صورت است كه خواسته هــاي آحــاد جــامعه‬
‫ارتقا و تعالي مي يابد و ارزشهايي را كه نظـام درپــي اسـتقرار و توسـعه آن اسـت نهـادينه مـي‬
‫شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود‪.‬‬
‫در اين چارچوب‪ ،‬فرايند خصوصي سازي در يـك گســتره و چشـم انــداز وســيع بــا مـؤلفه هــايي‬
‫چـون حــذف انحصــارات‪ ،‬اســتقرار مبــاني اقتصادبــــازار‪ ،‬گستــــرش بــازار ســرمايه‪ ،‬مقــررات‬
‫زدايي‪ ،‬واگذاري سهام و داراييهاي دولت و‪ ...‬يك اقتصــاد رقــابتي را شــكل مــي دهــد و اقتصــاد‬
‫رقــابتي بــه تغييــر نقــش دولــت‪ ،‬اســتفاده بهينــه از منــابع‪ ،‬افزايــش كــارايي و بهــره وري‪،‬‬
‫بهبودوضعيت مالي عمومي‪ ،‬ايجاد امكانات مالي جديد براي مصارف اجتماعي و گسترش رفــاه‬
‫عمومي منجر مي شود و افق دستيابي به توسعه اقتصادي پديدار مي گردد‪.‬‬

‫امروزه نگرش به وظايف‪،‬اختيارات و مسؤليت های دولــت هــا و حــدود دخــالت آنهــا در امــور‬
‫مختلف در محافل علمی دنيا دستخوش تغييــرات ســريعی گشــته کــه آخريــن جهــت گيــری آن در‬
‫راستای کاهش نقـش و حضـور مسـتقيم دولـت در ام ور اجرايـی و جلـوگيری از دخـالت آن در‬
‫زمينه های اقتصادی است؛ که از آن با نام خصوصی سازی ياد می شــود‪ .‬در واقــع خصوصــی‬
‫سازی می تواند به مفهوم يک مجمــوعه ای از خــط مشــی هــای مبتکرانــه باشــد در ســاده تريــن‬
‫حالت خصوصی سـازی شـامل انتقـال مــالکيت مــی شــود‪ .‬دولـت از ميــدان خــارج شــده وبخــش‬
‫خصوصی وارد ميشود ليکن در شرايط حاظر مالکيت ونظارت لزوما ا به يک معنا نبوده وآنچه‬
‫تعيين کننده می باشد نظارت است‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫تلش هاي دانشمندان متعدد براي كاهش حيطه قدرت دولت وجاگزيني نظام مبتني بر آزادي‬
‫هرچه ببيشترسوزه آفرين براي فعاليت ها وتحقيقات علمي وتجربي است كه دروافع دولت هاي‬
‫با نظام اقتصاد بسته ومعمول كشورهاي بلكا كمونيستس را درمحراق توجه خويش قرار‬
‫ميدهد‪.‬‬

‫در چند سال گذشته‪ ،‬فعاليت های خصوصی سازی که عمدتا ا ناشی از عواملی مانند تداوم‬
‫گرايش عمومی به کاهش نقش دولت د راقتصاد محدوديت های بودجه نياز به جذب سرمايه‬
‫گذاری و تلفيقی از تحول تکنولوژی‪ ،‬آزاد سازی و جهانی شدن بازار های کاليی و مالی بوده‪،‬‬
‫افزايش قابل ملحظه ای يافته است‪ .‬وزن اين عوامل از کشوری به کشور ديگر تفاوت داشته‬
‫است‪ .‬محرک اصلی در کشورهای عضو اتحاديه پول اروپا عبارت بودند ازضرورت تاامين‬
‫هدف های مالی اتحاديه جديد پولی ودستورالعمل های مربوط به آزاد سازی بازارهای مختلف‪.‬‬
‫در کشورهای اروپای شرقی‪ ،‬فعاليت ها در اثر گذار به اقتصاد بازار و نياز به سرمايه گذاری‬
‫شکل گرفته است‪.‬‬

‫شكل گيري نظام سرمايه داري مبتني برعملكرد آزاد وتجسم دهي آن دركالبد مفهوم توسعه وهر‬
‫چه دست باز كذاري افراد تا دولت هرديدگاهي را مجذوب خويش قرار ميدهد‪ .‬براي اين‬
‫منظور تلش عمده درجهت تغير نظام غير ازين اصليترين رويكرديست كه آفريده مفهوم‬
‫وعملكرد جهاني شدن است‪.‬‬

‫خصوصي سازي فرايندييست كه معمول در كشور هاي با سيستم پلن مركزي و نظام اقتصاد‬
‫بسته به منظور رهاي وتغير نظام ويا گذار به نظام سرمايه گذاري به عنوان ابزار اصلي در‬
‫نظر گرفته ميشود‪ .‬عمده ترين حجت براي توجيه اين مهم خلق وتقويه حس ابتكار در بخش‬
‫خصوصي است كه ميتواند باعث نوآوري‪ ،‬ابداعات‪ ،‬اختراعات واكتشافات علمي شده و در‬
‫ضمن ميكانيزم بازار داخلي را درجهت منافع عامه سوق دهد‪ ،‬وازين طريق نقطه پايان به‬
‫انحصارات دولتي گذاشته و منجر به شكل گيري بازار بر اساس رقابت كامل شود‪ ،‬تا بتواند‬
‫بهبود كارايي اقتصادي را تضمين كند‪.‬‬

‫طرح مسئله ‪:‬‬

‫‪2‬‬
‫مسلما كاهش حيطه نفوذ دولت‪ ،‬مقررات زدايي و واگذاري داشته هاي دولت به بخش‬
‫خصوصي لزمه تحول به نظام سرمايه داري است‪ .‬كه عمدتا باعث ايجاد حس ابتگار دربخش‬
‫خصوصي ميشود‪ .‬كشورها معمول براي خصوصي سازي يا گذار به نظام سرمايه داري از دو‬
‫شيوه عملكرد ‪ -1‬شوكا درماني ‪ -2‬گذارتدريجي استفاده ميكنند‪ .‬شيوه اول تا كنون به عنوان‬
‫راهبرد نامناسب شناخته شده كه ميتوان اثرات ناگوار آنرا در دهه ‪ 90‬در روسيه شاهد بود‪.‬‬
‫حالت دوم معمول براي كاهش ميزان اثرات ناگوار ناشي ازتحول آني نظام به كارگرفته‬
‫ميشود‪ ،‬كه بيشتر معقول به نظرميرسد‪ .‬بهرصورت بررسي اني مهم بالتراز توان پردازش ما‬
‫درين سياهه است‪ ،‬لذا صرفا ميتوان اذعان داشت كه خصوصي سازي بهرگونه كه پياده شود‪،‬‬
‫بصورت ممكن ميتواند اثرات خواه مثبت يا منفي ببارآورد‪.‬‬

‫خصوصی سازی فرایندی اجرایی‪ ،‬مالی و حقوقی اسششت کششه دولتهششا در بسششیاری از کشششورهای‬
‫جهان برای انجام اصلحات در اقتصاد و نظام اداری کشور به اجرا درمیآورند‪.‬‬

‫واژ ه »خصوصی سازی« حاکی از تغییر در تعادل بین حکومت و بازار و به نفع بازار است‪.‬‬
‫خصوصی سازی وسیلهای برای افزایش کارایی )مالی و اجتماعی( عملیات یک موسسه‬
‫اقتصادی است؛ زیرا چنین به نظر میرسد که مکانیسم عرضه و تقاضا و بازار در شرایط‬
‫رقابتی باعث بکارگیری بیشتر عوامل تولید‪ ،‬افزایش کارایی عوامل و درنتیجه تولید بیشتر و‬

‫متنوعتر کالها و خدمات و کاهش قیمتها خواهد گردید‪ .‬این پیشبینی به جهت مبانی تئوریک‬
‫و علمی در سطح اقتصاد خرد و همچنین تجربه سایر کشورها امری پذیرفته شده است و در‬
‫این صورت چرایی مسئله قابل پاسخ و اثبات است اما نکته غامض و پیچیده چگونگی انجام‬
‫آن و در پیچیدهترین مسئله آن یعنی انتقال مالکیت و نیز شکلگیری بخش خصوصی در‬
‫جامعه است‪.‬‬

‫خصوصی سازی و يا به عباره ديگر خصوصی کردن در مفهوم جديد آن در اقتصاد نوين بيش‬
‫از سه دهه يعنی از دهه هفتاد به بعد سابقه ندارد‪ .‬و اوج آن در دهـه هشـتاد اسـت کـه تقريبـا ا در‬
‫تمامی کشور های در حــال توســعه سياســت گــذاران را بــه تجديــد نظــر در نقشــی کــه مــردم در‬
‫پروسهه توسعه ايفا می کنند واداشته است‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫اقتصاددانان معاصر که تئوری خصوصی سازی را مطــرح کــرده انــد آن را بخشــی از پروســهه‬
‫بزرگتر اصــلحات ‪ ،‬بازســازی اقتصــادی ‪ ،‬توســعه اقتصــادی و امــری اجتنــاب نــا پــذير بــرای‬
‫اعتلی جامعه و پاسخگوی مناسب به نيازها و امور رفاهی و معيشتی مردم ارزيابی می کنند ‪.‬‬
‫شايد مسئله مهم و يا هدف نخستين خصوصی سازی " افزايش کارآيی اقتصادملی " باشــد‪ ،‬کــه‬
‫مسيری مطمئين و مناسب برای عقلنی کردن هدفها و متناسب ساختن اهداف بــا خواســت هــای‬
‫عمومی است‪.‬‬

‫به عباره ديگر در پروسه خصوصی سازی از يک طرف حجم و اندازه دولــت در اقتصــاد بــاز‬
‫تعريف ميشود‪ ،‬و از سوئی ديگر توانايی ها ظرفيت های بالقوه مردم امکان بــروز ميابــد‪ .‬و در‬
‫خدمت تحقق آرمانها و آرزوهای جامعه به صورتی کارآمد و بهروز به چالشهای ميپردازد‪.‬‬

‫خصوصی سازی به يک مفهوم ديگر يکنوع بازگشت به طبيعت انسان برای رشــد و شــکوفايی‬
‫استعداد ها و خلقيت ها است‪ .‬که در محيطی آزاد و نه مقيد ميتواند برای رسيدن به دست آورد‬
‫های بالتر تلش کنـد‪ .‬و بـه ابــراز شخصـيت و قـابليت بــپردازد‪ .‬خصوصــی سـازی تصـديهای‬
‫دولتی ‪ 1‬يکی از مهمترين ابزار بهبود عملکــرد اقتصــادی در کشــور هــای صــنعتی بــوده اســت‪.‬‬
‫اجــرای خــط مــش هــای دگرگــون در کشــور هــای در حــال توســعه و هــم چنيــن در کشــورهای‬
‫سوسياليستي سابق ‪ ،‬از اهميــت ويــژه ای برخــوردار اســت ‪ .‬در بســياری از کشــورهای آســيای‬
‫جنوب شرقی مثلا چيــن ‪ ،‬انــدونزيا ‪ ،‬ماليزيــا ‪ ،‬فلــپين ‪ ،‬دولتهــا همــواره بــه دنبــال ســرمايگذاری‬
‫خصوصی در تصديهای صنعتي وخدماتی هستند‪.‬‬

‫پس به اساس مسئله های فوق گفته ميتوانيم کــه خصوصــی ســازی از جملــه اثــر بخــش تريــن و‬
‫ضروری ترين راهبردهای دستيابی به صنعت و اقتصاد مترقی ‪ ،‬رشد اقتصــادی و رفــاه عــامه‬
‫ميباشــد‪ ،‬کــه حصــول دســتاوردهای آن متکــی بــه ايجــاد زيرســاختها و بنيــان هــای مســتحکم‬
‫اقتصادی ‪ ،‬سياسی و اجتماعی و به کارگيری رويکرد و شيوه های عملی ميباشد‪.‬‬

‫اهمیت تحقیق‪:‬‬
‫امروزه تحقيق يكي ازفعاليت ها وعملكرد هاي است كه براي حل مشكل پس از شناخت و‬
‫مسئله يابي ازسوي افراد‪ ،‬گروه ها‪ ،‬سازمان ها و مراكز تحصيلي درپيش گرفته ميشود‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫بهمين ترتيب تحقيق روي فرايند خصوصي سازي‪ ،‬چالشها واثرات براي كسب اطمينان و ارائه‬
‫راه حل هاي مناسب را ميتوان مهم تلقي كرد‪.‬ازجهت ديگر تحقيقات بيشمار درزمينه صورت‬
‫گرفته اما دست داشته مناسب درباب اين فرايند در داخل كشور كمتر ميتوان دريافت‪.‬بنابرين‬
‫ميتوان اذعان داشت كه جمع آوري اطلعت‪ ،‬تحليل و نتيچه گيري با ازائه در چارچوب يك‬
‫پايان نامه دانشجوئي اهم شمرده خواهد شد‪.‬‬

‫خصوصــی ســازی و يــا بــه معنــی واضــحتر انتقــال دارايــی هــا و صــنايع دولــت بــه افــراد و‬
‫سکتورخصوصی بعد از تاسيس دولت انتقالی افغانستان مورد بحث جدی قرار گرفته و اهميــت‬
‫قابل ذکر را برای خود دريافت نموده است‪.‬‬

‫تطبيق برنـامه خصوصـی سـازی هـم در اسـتراتيژی مـوقت انکشـاف ملـی افغانسـتان و هـم در‬
‫توافقنامه افغانستان که در ماه جنوری سال ‪2006‬م توسط جامعه بين المللی امضاشد‪ ،‬نشان داده‬
‫شده است‪ .‬گرچه کارشناسان در مطبوعات افغانستان پروسه خصوصی سـازی را بـه فـروش "‬
‫جواهرات فاميلی" تلقــی کــرده اســت‪ .‬و آنــرا محکــوم مينمايــد‪ ،‬ولــی بــا نظــر انــدازی در ليســت‬
‫تصــديهای دولــتی کــه قــرار اســت‪ .‬بــه سکتورخصوصــی محــول گــردد‪ .‬ديــده ميشــود کــه ايــن‬
‫محکوميت که از جانب کارشناسان صورت ميگيرد دقيق نيست‪.‬‬

‫همچنان ميتوان ادعا نمود که خصوصی سازی ازجمله اثربخش ترين وضـروری تريـن طريقـه‬
‫دسترسی به صنعت و اقتصادمترقی و دوام دار ميباشد که حصول دستاوردهای آن مشــروط بــه‬
‫بنيان های مستحکم اقتصادی ‪ ،‬سياسی واجتماعی و به کار گرفتن و رويکــرد هــای روش هــای‬
‫علمی ميباشد‪.‬‬

‫همچنــان قابــل ذکــر اســت کـه ظهــور خصوصــی ســازی در دهــه ‪ 1980‬م ميباشــد‪ .‬کشــورهای‬
‫فرانسه ‪ ،‬انگلستان و امريکا پيشرو در امر خصوصــی ســازی ميباشــند کــه از ســطح اقتصــادی‬
‫واجتماعی اين کشورها ميتوان اهميت خصوصی سازی را به طور واضح تبصره نمود که در‬
‫حال حاضر کشورهای روبه توسعه اقتصادی هم ميخواهد گام بسوی خصوص سازی به شــيوه‬
‫های مختلف بردارد که ازاين جمله يکی هم کشــور مــا افغانســتان اســت کــه در امــر خصوصــی‬
‫سازی به چالش ها و مشکلت فراوان روبرو است‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫در چارچوب فرايند خصوصي سازي يك اقتصاد رقابتي شكل مي گيرد و اقتصاد رقابتي به‬
‫تغيير نقش دولت‪ ،‬ايجاد امكانات مالي جديد و گسترش رفاه عمومي منجر مي شود‪.‬اجراي‬
‫قـانــون جـذب و حمايت از سرمايه گذاري خارجي به رونق بازار سرمايه‪ ،‬اشتغال زايي و‬
‫رشد و توسعه كشور منجر خواهدشد‪.‬‬

‫فرضیه ‪:‬‬

‫روند دموكراتيزه كردن ملت ها مستلزم اقدامات عملي درجهت كاهش حيطه نفوذ دولت وهرچه‬
‫بيشتر سمت دهي توده هاي عظيم مردم براي عملكرد آزاد است‪ .‬درين خصوص مؤلفه عمده‬
‫كه بايد جزء اقدامات عملي باشد خصوصي سازيست‪ .‬فرض برين است كه فرايند مذكور‬
‫ميتواند بهسازي مناسبي در شكل دهي نظام ها بصورت سرمايه داري كه درواقع تامين كننده‬
‫منافع توده هاي عظيم مردم است‪ ،‬ايجاد كند‪.‬‬

‫مدل تحقیق ‪:‬‬


‫با توجه به مطالعات اکتشافی و نظریات و تحقیقات انجام شده و به لحاظ نظری جهت توصیف‬
‫تاثیرات خصوصی سازی بالی رشد اقتصادی و رفاه عامه ‪ ،‬متغیير هيای خيود را قيرار ذیيل‬
‫خلصه می کنیم تا بتوانیم روابط بین متغیرها را به وسیله آزمون تجربی دریافت نمایم‪.‬‬

‫الف ‪ :‬متغیر مستقل ‪:‬‬


‫‪ -(1‬انتخــاب روشــهای هــای مناســب خصوصــی ســازی عبــارت از متغيــر مســتقل ميباشــد‪ .‬کــه‬
‫شاخصهای آن قرار ذيل است‪.‬‬
‫‪ -(a‬رشد سکتور مالی و بازار سرمايه‪ :‬ميتود های مناسب خصوصی سازی تاثير مستقيم بالی‬
‫رشد سکتور مالی و بازار سرمايه دارد‪ ،‬که رشد سکتور مالی و بازار ســرمايه ميتوانــد بــالی‬
‫انکشاف اقتصاد بازار آزاد و بالخره بالی رشد اقتصادی تاثير گذار باشد‪.‬‬
‫‪ -(b‬رشد رقابت ‪ ،‬خصوصی سازی ميتواند باعث ايج اد رق ابت بي ن س کتور ه ای خصوص ی‬
‫شود‪ .‬که اين رقابت سبب تشويق و انکشاف اقتصاد بازار آزاد شود‪.‬‬
‫‪ -(C‬تشويق سرمايگذار‬
‫)‪ -(f‬افزايش مزد و معاشات‬ ‫‪ -(d‬بهبود کيفيت توليد ) ‪ -( e‬دسترسی به تکنالوژی جديد‬

‫‪6‬‬
‫انتخاب ميتود های مناسب خصوصی سازی تــاثير مســتقيم بــالی هــر ســه شاخصــهای فــوق‬
‫دارد‪ .‬کــه ايــن شاخصــها بــاعث افزايــش مولــديت و مثمريــت در تصــدی هــای خصوصــی شــده‬
‫ميگردد‪.‬‬
‫)‪ -(g‬محدود شدن کنترول قيم از طرف دولت‬
‫‪ -(h‬رشد توانائی ها وظرفيت ها نيروی کار‬
‫)‪ -(i‬افزايش سطح استخدام ‪ ،‬خصوصی سازی تصدی های دولتی در ارتباط با شاخص افزايش‬
‫سطح استخدام تاثير بســيار زيــاد را داشــته ‪ ،‬کـه ايـن شـاخص بـاعث کــاهش در سـطح بيکــاری‬
‫ميگردد‪ .‬که اين خود يکنوع رفاه عامه ميباشد‪.‬‬

‫ب ‪ :‬متغیر های وابسته ‪:‬‬


‫‪ -1‬رشد اقتصادی ‪ :‬شاخص های آن عبارت اند از‪:‬‬
‫)‪ -(b‬افزايش عوايد دولت )‪ -(c‬تشويق ســرمايگذار )‪-(d‬‬ ‫)‪ -(a‬انکشاف اقتصاد بازار آزاد‬
‫عدم مداخله دولت در فعاليت های اقتصادی‬
‫‪ -2‬رفاه عامه ‪ :‬شاخص های آن عبارت است از‪:‬‬
‫)‪ -(a‬کاهش در سطح بيکاری‪.‬‬
‫)‪ -(b‬بلند رفتن استعدادها‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫مدل تحلیلی ‪:‬‬

‫انتخاب روش مناسب خصوصی سازی‬

‫رفاه عامه‬ ‫رشد اقتصادی‬

‫اقتصادی‬
‫های اقتصادی‬
‫فعالیت های‬
‫در فعالیت‬
‫دولت در‬
‫مداخله دولت‬
‫عدم مداخله‬
‫عدم‬
‫انکشاف اقتصاد بازارآزاد‬

‫بلند رفتن استعداد ها‬ ‫دولت‬


‫عواید دولت‬
‫افزایش عواید‬
‫افزایش‬

‫کاهش در سطح بیکاری‬ ‫سرمایگذار‬


‫تشویق سرمایگذار‬
‫تشویق‬

‫‪8‬‬
‫متغیر مستقل‬ ‫متغیروابسته‬

‫انتخاب روش مناسب خصوصی سازی‬ ‫رشد اقتصادی‬

‫سرمایه‬
‫بازار سرمایه‬
‫مالی وو بازار‬
‫سکتور مالی‬
‫رشد سکتور‬
‫رشد‬ ‫آزاد‬
‫بازار آزاد‬
‫اقتصاد بازار‬
‫انکشاف اقتصاد‬
‫انکشاف‬

‫رقابت‬
‫رشد رقابت‬
‫رشد‬ ‫دولت‬
‫عواید دولت‬
‫افزایش عواید‬
‫افزایش‬

‫سرمایگذار‬
‫تشویق سرمایگذار‬
‫تشویق‬ ‫سرمایگذاران‬
‫تشویق سرمایگذاران‬
‫تشویق‬

‫تولید‬
‫کیفیت تولید‬
‫بهبود کیفیت‬
‫بهبود‬ ‫مثمریت‬
‫مولدیت وو مثمریت‬
‫افزایش مولدیت‬
‫افزایش‬

‫جدید‬ ‫های‬
‫فعالیت های‬
‫در فعالیت‬
‫دولت در‬
‫مداخله دولت‬
‫عدم مداخله‬
‫عدم‬
‫تکنالوژی جدید‬
‫تکنالوژی‬
‫اقتصادی‬
‫اقتصادی‬

‫معاشات‬
‫مزد وو معاشات‬
‫افزایش مزد‬
‫افزایش‬
‫رفاه عامه‬
‫دولت‬
‫طرف دولت‬
‫از طرف‬
‫قیم از‬
‫کنترول قیم‬
‫شدن کنترول‬
‫محدود شدن‬
‫محدود‬

‫بیکاری‬
‫سطح بیکاری‬
‫در سطح‬
‫کاهش در‬
‫کاهش‬
‫ها‬
‫ظرفیت ها‬
‫ها وو ظرفیت‬
‫توانائی ها‬
‫رشد توانائی‬
‫رشد‬
‫ها‬
‫استعداد ها‬
‫رفتن استعداد‬
‫بلند رفتن‬
‫بلند‬
‫استخدام‬
‫سطح استخدام‬
‫افزایش سطح‬
‫افزایش‬
‫شاخصها‬
‫شاخصها‬

‫شاخص های مدل تحلیلی‪:‬‬

‫تاثیر انتخاب روش مناسب خصوصی سازی‬

‫افزایش مولدیت و مثمریت‬ ‫تشویق سرمایگذاران‬ ‫افزایش عواید دولت‬ ‫انکشاف اقتصاد بازار آزاد‬

‫عدم مداخله دولت در فعالیت های اقتصادی‬ ‫رشد اقتصادی ورفاه‬


‫عامه‬

‫‪9‬‬
‫سوالت اساسی‪:‬‬
‫فرايند تحول سيستم حكومت داري درافغانستان يا اصول شبه تغيرنظام و گرايش كامل درجهت‬
‫دهي بخش خصوصي با توجه به نابساماني ها‪ ،‬فساد ‪ ،‬ارتشاء وعملكرد ناسالم مجريان اين‬
‫فرايند برايم تا حدي سوال برانگيزاست‪.‬‬

‫‪ -1‬فرايند خصوصي سازي درافغانستان چگونه جرياني را تجربه ميكند؟‬


‫‪ -2‬چي تاثيرات را تاكنون باعث شده است؟‬
‫‪ -3‬آيا تاثيرات اين فرايند بگونه كه دربلكا كمونستي پديدار شده بود‪ ،‬ميباشد يا خير؟‬
‫‪ -4‬تا چي حدي اثرات ناگوار مذكور ميتواند چشم گير باشد‪ ،‬آيا ناشي از عملكرد نيروهاي‬
‫بيرونيرست يا دروني؟‬
‫‪ -5‬چي چالشهاي اثرات مذكور را جهت دهي ميكند؟‬

‫اهداف‪:‬‬
‫با آنكه افغانستان بعد از شكست طالبان براي اولين فرايند خصوصي را تجربه ميكند درواقع‬
‫نياز مبرم احساس ميشود تا درزمينه تحقيقي مناسبي صورت گيرد درپي اين مناسبت ميخواهم‬
‫به اهداف ذيل دست يابم‪:‬‬

‫‪ -1‬تحليل وبررسي اثرات اين فرايند روي اقتصاد ملي‪.‬‬


‫‪ -2‬تبيين چالشهاي كه روي پيامد هاي ناگوار اين فرايند موثرند‪.‬‬
‫‪ -3‬ارائه زاهبرد مناسب بر مقتضاي توان براي درمان زيان هاي ناگوار اين فرايند با در‬
‫نظرداشت نايجه گيري گلي ازموضوع‪.‬‬

‫روش تحقیق‪:‬‬
‫با توجه به روشهاي علمي تحقيق اعم از لحاظ تئوري وعملي كه محققان تا كنون بر اساس آن‬
‫عمل نموده اند‪ ،‬وبا درنظرداشت مقتضيات مسئله در رساله مذكور با تلفيق ازروشهاي‬
‫كتابخانه ونظري استفاده ميشود‪.‬‬

‫ساختارتحقیق‪:‬‬

‫‪10‬‬
‫آنجه در تحقيق کنونی د رنظر گرفته شده است صرفا موضوع خصوصی سازی يا به عباره‬
‫ديگر خصوصی کردن است‪ .‬که بر مقتضای توان وامکانات و درضمن باتوجه به مشکلت و‬
‫محدوديت های که درقبال جمع آوری اطلعات محسوس است بازهم مساعی به خرج داده که‬
‫سياهه مذکور را به اراده خدای بزرگ توانستيم طی پنج بخش ترتيب نمايم‪ .‬موضوعاتيکه در‬
‫بخش اول درنظر گرفته شده است مسائل پايه يی تحقيق بوده که شامل مقدمه‪ ،‬اهميت تحقيق‪،‬‬
‫طرح مسأله‪ ،‬هدف تحقيق‪ ،‬فرضيه تحقيق‪ ،‬مدل تحقيق‪ ،‬سولت تحقيق وساختار تحقيق ميباشد‪.‬‬
‫دربخش دوم به مفهوم‪ ،‬تعريف پيشينه تاريخی و مباحث نظری دانشمندان درمورد خصوصی‬
‫سازی پرداخته شده است‪ .‬دربخش سوم پايان نامه مذکور ديدگاه مديريت دولتی‪،‬بخش‬
‫خصوصی‪ ،‬حق انتخاب های دولت وواگذاری وانواع آن بيان گرديده است‪ .‬دربخش چهارم‬
‫وارد مسأله خصوصی سازی در افغانستان شده وبه روند خصوصی سازی درافغانستان‪،‬‬
‫موضع دولت درقبال بخش خصوصی وتصدی های خصوصی شده مورد بحث قرار داده شده‬
‫است‪ .‬واما دربخش پايانی يا پنجم چالشها‪ ،‬ارزيابی عملکرد بخش خصوصی‪،‬بخش دولتی‪ ،‬با‬
‫استناد نظريات کارشناسان مورد بحث قرارگرفته وبا نتيجه گيری ازموضوع مورد تحقيق‬
‫حسن ختام داده شده است‪.‬‬

‫فصل دوم‬

‫خصوصی سازی؟؟؟‬

‫ماهیت و تعریف خصوصی سازی‬


‫‪11‬‬
‫ايده اصلی در تفکر حصوصی سازی اين است که فضای رقابت و نظام حاکم بر بــازار‪ ،‬بنگــاه‬
‫ها و واحد های خصوصی را مجبور کند تا عملکرد کارا تری نســبت بــه بخــش عمــومی داشــته‬
‫باشد‪ .‬بر پايه اين ايده ‪ ،‬تعاريف تؤری های متعددی که در بــر گيرنــدۀ ابعــد مختلــف خصوصــی‬
‫سازی است ارايه ميگردد‪ .‬بيس لــی )‪ (1‬و ليتــل چايلــد)‪ (2‬خصوصــی ســازی را چنيــن تعريــف‬
‫کرده اند‪ » :‬خصوصی سازی وسيله ای برای بهبود عملکرد فعــاليت هــای اقتصــادی از طريــق‬
‫افزايش نقش نيروهای بازار است بـه شـرطی کـه حـداقل ‪ 50‬درصـد از سـهام دولـتی بـه بخـش‬
‫خصوصی واگذار گردد‪ «.‬ولجانسکی )‪ (3‬خصوصی ســازی رابــه معنــای»انجــام فعــاليت هــای‬
‫اقتصادی توسط بخش خصوصی يا انتقال مالکيت دارايی ها به بخش خصوصی « ميداند‪ .‬کی )‬
‫‪(4‬و تامسون)‪(5‬ــ خصوصی سازی را اين گــونه تعريــف مــی کننــد‪» :‬واژۀ خصوصــی ســازی‪،‬‬
‫روش های متعدد و مختلفی برای تغيير رابطه بين دولت و بخش خصوصی را شامل می شــود‪،‬‬
‫از جمله ضد ملی کردن )‪(6‬ويا فروش دارايی هــای متعلــق بـه دولــت مقــررات زدايــی )‪ (7‬ويــا‬
‫حذف ضوابت محدود کننده و معرفی رقابت در انحصار های مطلق دولتی‪ ،‬وپيمانکاری ) ‪ (8‬يا‬
‫واگذاری کال و خدماتی که توسط دولت تأمين مالی می شوند به بخش خصوصی‪ «.‬خصوصــي‬
‫سازي فرايندي اجرايي‪ ،‬مالی و حقوقی است که دولتها در بســياري از كشــورهاي جهــان بــراي‬
‫انجام اصلحات در اقتصاد و نظام اداري كشور به اجرا درمي آورنـد‪ .‬واژه خصوصـي سـازي‬
‫حاكي از تغيير در تعادل بين حكومت و بــازار و به نفع بازار است‪ .‬خصوصــي ســازي وســيله‬
‫اي براي افزايش كارايي )مالي و اجتماعي( عمليات يك موسسه اقتصادي است‪ .‬زيــرا چنيـن بـه‬
‫نظر مي رسد كه مكانيسم عرضه و تقاضا و بازار در شرايط رقــابتي بــاعث بكــارگيري بيشــتر‬
‫عوامل توليد‪ ،‬افزايش كارايي عوامل و درنــتيجه توليــد بيشــتر و متنــوع تــر كالهــا و خــدمات و‬
‫كاهش قيمتها خواهد گرديد ‪ .‬در واقع خصوصی سازی می تواند به مفهوم يـک مجمــوعه ای از‬
‫خط مشی های مبتکرانه باشد در ساده ترين حالت خصوصی سازی شــامل انتقــال مــالکيت مــی‬
‫شود‪ .‬دولت از ميدان خارج شده وبخش خصوصی وارد ميشود ليکن در شرايط حاظر مــالکيت‬
‫ونظارت لزوما ا به يک معنا نبوده وآنچه تعيين کننده اســت نظارت است‪.‬‬

‫کشورهای توسعه نيافته به خصوص بعد از دههه هشتاد‪ ،‬به صــورت سرســام آوری در راســتای‬
‫خصوصی سازی صنايع و شرکت های دولتی دست يازيدند‪ .‬فروپاشی ايــديولوژی سوسيالســتی‬
‫و شکست تجربهه ای دولتی کردن اقتصاد و يا اقتصاد مرکزی از يک طرف و تجربه ای موفــق‬
‫يک تعداد از کشورهای جهان به خصوص کشورهای جنوب شــرق آســيا‪ ،‬ايــن بــاور را تقــويت‬

‫‪12‬‬
‫کرد که برای رسيدن بــه رشــد پايــدار اقتصــادی‪ ،‬جــز پيوســتن بــه اقتصــاد بــازار آزاد و کــاهش‬
‫مداخلهه دولت از طريق خصوصی سازی شرکت های دولتی‪ ،‬راه دومی وجود ندارد‪ .‬و مهم تــر‬
‫از آن اينکه بازيگران اصلی اقتصاد در دنيای ما يعنی صندوق بين المللی پول و بانک جهــانی‪،‬‬
‫با ارايهه راهکاری برای نجات کشورهای توسعه نيافته و بحران زده‪ ،‬بنــام " تعــديل ســاختاری"‬
‫که خصوصی سازی مهم ترين شاخصی آن به شمار ميرود ‪ ،‬کمکهای شان به اين کشــورها را‪،‬‬
‫منوط و مربوط به پذيرش اصول تعديل ساختاری و گام برداشتن درراســتای آوردن اصــلحات‬
‫بنيادين در ساختار اقتصادی اين کشورها‪ ،‬ساختند‪ .‬تعديل ســاختاری در واقــع‪ ،‬گــذار بــه اصــول‬
‫اوليه ليبراليزم اقتصادی ميباشد ‪ .‬يعنی آنگاه کــه کشــورهای بــدهکارو توســعه نيــافته در برنــامه‬
‫های اقتصادی شان با شکست مواجه شدند‪ ،‬صندوق بين المللی پول و بانــک جهــانی و در کنــار‬
‫آن وزارت خزانه داری امريکا‪ ،‬خصوصی سازی‪ ،‬آزاد سـازی مـالی‪ ،‬پ ولی و تجـاری‪ ،‬تعـديل‬
‫دربيلنس تاديات و ‪ ....‬را درسرخط سياست گذاری های مهم اقتصادی شان قرار دادند و علــت‬
‫شکست برنامه های اين کشورها را مداخله ای بيش از حد دولت در اقتصــاد و راه نجــات شــان‬
‫را پذيرفتن بدون چون و چرای اقتصاد بازار آزاد‪ ،‬تشخيص دادند‪ .‬هر چند حمــايت بــدون چــون‬
‫و چرا از بازار‪ ،‬رسالت اصلی و اولی اين دونهاد قدرتمنــد اقتصــادی نبــود‪ ،‬چــون ايــن دو نهــاد‬
‫براساس اين پيش فرض شکل گرفتند که بازارها عملنميتوانند آنگونه ک ه کلسـيک هـا تصـور‬
‫ميکردند ‪ ،‬بدون نقص کار کند‪ ،‬لذا اين دونهاد برای اين شکل گرفت کــه از بحــران هــای ديگــر‬
‫در اقتصــاد جلــوگيری نمايــد ‪ .‬بــه هرحــال ايــن‪ ،‬ضــرورت بــه يــک بحــث جــداگانه دارد ‪ .‬امــا‬
‫خصوصی سازی از اصول اوليهه تعديل ساختاری و تفاهم واشنگتن )تفاهم بين بانــک جهــانی ‪،‬‬
‫صندوق بين المللی پول و وزارت خزانه داری امريکا‪ ،‬برای نجات کشورهای توســعه نيــافته و‬
‫به خصوص امريکای لتين( به شمار می رود ‪ .‬و امروز بحث های زيادی در مورد چگــونگی‬
‫خصوصی سازی و امکان موفقيت آن در کشورهای توسعه نيــافته و همچنــان افغانســتان وجــود‬
‫دارد ‪ .‬در کشورما تعدادی براين باور پا ميفشارند که خصوصــی ســازی بــه مثــابهه آبــی حيــاتی‬
‫اسـت بــرای نجـات افغانسـتان ويــران ‪ .‬امـا هســتند کسـانی کـه آن را عامــل ويرانـی بيشــتر ايـن‬
‫ويرانکده می دانند ‪ .‬اين پديده چه می تواند باشد ؟ ايا واقعا خصوصی سازی در شــرايط کنــونی‬
‫می تواند به رشد اقتصادی منتهی گردد ؟ هدف از خصوصی سازی چيست ؟ کــدام پــارامتر هــا‬
‫ميتوانند سلمت روند خصوصی سازی را تضمين نمايند؟ در اين مقــالهه کوچــک‪ ،‬برآنــم تــا بــه‬
‫اين پرسش ها پاسخ ارايه نمايم ‪ .‬خصوصی سازی به معنــای محــدود و ســاده ‪ ،‬تبــديل صــنايع و‬
‫واحدهای دولتی به بخش خصوصی می باشد ‪ .‬و يا فرايندی است کــه در طــی آن شــرکت هــا و‬
‫تاسيســات دولــتی بــه بخــش خصوصــی ســپرده ميشــوند‪ .‬و يــا آنگــونه کــه حاميــان بيــن المللــی‬

‫‪13‬‬
‫خصوصی سازی ميگويند‪" :‬خصوصی سازی اقتصاد‪ ،‬در واقع عبارت از مسوول کردن مردم‬
‫در فعاليتهای اقتصادی می باشد‪ ".‬اما در مفهوم وسيع خصوصــی ســازی‪ ،‬عبــارت از فرهنگــی‬
‫است که توسط آن دولت و تمام نهادهای تصميم گيرنده آن به اين واقعيت بــاور ميکننــد کــه کــار‬
‫مردم را بايد به مردم واگذار کرد‪ .‬به اين معنا کــه دولــت کارهــايی را کــه مــردم بهترانجــام مــی‬
‫دهند ‪ ،‬به مردم واگذار ميکند ‪ .‬مطابق ايــن برداشــت خصوصــی ســازی درتمــام عرصــه هــا بــه‬
‫خصوص در عرصهه اقتصادی ‪ ،‬زمينه ای بيشتر مشارکت مردمی در فعاليت هــای اجتمــاعی ‪،‬‬
‫سياسی ‪ ،‬فرهنگی و اقتصادی را هموارساخته و بــدون شـک ايــن مشــارکت گســترده مــی توانــد‬
‫دريک جامعه‪ ،‬پايه های دموکراسی را تحکيم بخشيده و نظارت مردم برعملکرد دولت به ويژه‬
‫عملکرد اقتصادی آن را ‪ ،‬بيشتر نمايد ‪ .‬دليل و اهداف خصوصی سازی ‪ :‬در خصوص دليــل‬
‫خصوصی سازی ‪ ،‬فـراوان گفت ه شـده اسـت‪ .‬ک ه ميتـوان ب ه صـورت خلصـه چنيـن نـام بـرد‪:‬‬
‫خصوصی سازی کارآيی اقتصاد را بال برده و منابع انســانی و مــادی را بــه صــورت کــارآ در‬
‫فعاليتهای اقتصادی به کار مياندازد ‪ ،‬واز طريق کاهش وامهای تضمينی دولت به شــرکت هــای‬
‫دولتی ‪ ،‬بهبود در کسر بودجهی دولت بوجــود آورده و امکــان اســتفاده از تکنالوژيهــای جديــد و‬
‫سرمايه گذاری های خارجی را بيشتر ساخته و منابع جديــد عايــداتی بــرای دولــت خلــق ميکنــد‪.‬‬
‫خصوصی سازی صادرات را گسـترش داده واز طريـق ايجـاد مشـاغل جديـد ‪ ،‬زمينـهه اسـتخدام‬
‫بيشتر کارگران را فراهم می نمايد‪ .‬و همچنان خصوصی سازی کيفيت کال ها وخدمات را بــال‬
‫برده و می تواند از فسادی که در شرکت های دولتی وجود دارد ‪ ،‬جلوگيری نمايــد ‪ .‬و مهــم تــر‬
‫از همـه اينکـه انگيـزهه مـردم را بـرای مشـارکت گسـترده درفعـاليت هـای اقتصـادی ‪ ،‬گسـترش‬
‫ميدهد ‪ .‬و اما در خصوص هدف خصوصی سازی می شود به سه هدف اساســی نگــاه کــرد ‪ :‬ـــ‬
‫بهبود در کارايی فعاليت های اقتصادی ‪ .‬ـ گسترش رقابت در بازار ‪ .‬ـ گسترش ظرفيت اقتصاد‬
‫داخلی برای پيوستن به اقتصاد جهانی ‪ .‬بايــد بــه يــاد داشــته باشــيم ‪ ،‬کشــورهايی کــه هوشــيارانه‬
‫خصوصی سازی را بادرک اهداف باليی عملی کردند ‪ ،‬به پيشرفت های بزرگی دست يافتنــد ‪.‬‬
‫اما کشورهايی که خصوصی سازی يا انتقال مالکيت از دولتی به خصوصی را به عنوان هدف‬
‫تلقی کردند ‪ ،‬نه تنها به رشد اقتصادی نرسيدند بلکه شــرايط شــان گــاهی بــدتر از قبــل نيــز شــده‬
‫است ‪ .‬چالش ها و راه حلها برای خصوصی سازی در افغانستان من بـاور دارم کـه خصوصـی‬
‫سازی راهی است که بالخره بايد پيمود ‪ ،‬و اما اين پيمودن نبايد بهای سنگين تر از رســيدن بــه‬
‫خصوصی سازی برای ما به بار آورد‪ .‬افغانستان راه دشــوار و پرپيــچ و خمــی را بــرای تبــديل‬
‫شدن به يک اقتصاد موفق و رشديافته در پيش رو دارد راهی که اگر امروز براساس عقلنيــت‬
‫و خرد انتخاب و اداره نگردد ‪ ،‬ممکن است فردای تاريکی را برای ما رقــم زنــد‪ .‬فردايــی مملـو‬

‫‪14‬‬
‫از فقر ‪ ،‬ياس و سرخوردگی ‪ .‬خصوصی سازی در يک تعداد از کشــورها کــه دولــت هــا يشــان‬
‫نقش اساسی تری دراين فرايند بازی کردند ‪ ،‬واقعا معجزه آفريده است ‪ ،‬مانند کشورهای جنوب‬
‫شرق آسيا که از آن به نام " معجزهه جنوب شرق آسيا " ياد می کنند ‪.‬آنهــا خصوصــی ســازی را‬
‫همگام با ساير اصلحات در ساختار اقتصادی شان روی دست گرفتند و بــه کــس اجــازه ندادنــد‬
‫که برای شان خط و مشی تعيين کند‪ .‬بلکه خودشان مديريت‪ ،‬گذار به سوی اقتصاد بازار آزاد و‬
‫خصوصی سازی را به دست گرفتند‪ .‬امروز در کشورهايی ماننــد مــا خصوصــی ســازی را بــه‬
‫عنوان هدف بر ميشمارند در حاليکه خصوصی سازی هدف نيست‪ ،‬بلکه وسيله ای است بــرای‬
‫رسيدن به رشد اقتصادی پايدارو عادلنه‪ .‬و هيچ ضمانتی هم وجود ندارد که خصوصی ســازی‬
‫گاهی ‪ ،‬نه تنها روند اقتصادی را تسريع نبخشد بلکه به رکود و بحران هم منتهی گردد ‪ .‬هرچند‬
‫امروز گسترش شرکت های خصوصی در بعضی عرصه ها با مــوفقيت روبــرو شــده و زمينــهه‬
‫اســتخدام بيشــتر و اســتفاده از تکنــالوژی برتــر ومــديريت کــارآتر را ‪ ،‬فراهــم کــرده اســت ‪ .‬امــا‬
‫هنوزما با اهداف فوق خيلی فاصله داريم ‪ .‬علت هم اين جاست که ‪ ،‬فقــدان يــک فضــای رقــابتی‬
‫برای فعاليت های اقتصادی ‪ ،‬می تواند روند خصوصی سازی را با چالش مواجه نمايد ‪ .‬نمــونهه‬
‫عينی اين مشکل‪ ،‬بال رفتن سرسام آور قيمت کالها و خدمات و به ويژه بال رفتن قيمت نفت و‬
‫گاز به عنوان کالهـای اساسـی و پرمصـرف حکـايت گـر ايـن موضـوع اسـت ک ه بـازار هـای‬
‫افغانستان فاقد فضای رقابتی بوده و اين مهم می تواند پس انداز های مردم را از بين برده و بــه‬
‫فقرو تنگدستی مردم دامن زند‪ .‬به خصوص درنبود نظارت دولت اين مشکل جدی تر بروز می‬
‫نمايــد‪ .‬امــروز در افغانســتان فســاد اداری گســترده ای کــه دردولــت وجــود دارد ‪ ،‬عمل ميتوانــد‬
‫زمينههای گسترش فعاليت های اقتصادی سکتور خصوصی را ببندد ويا لاقل بــا کنــدی مــواجه‬
‫نمايد ‪ .‬و يا نبود امنيت مشکل جدی ديگری است ک ه مـی توانـد رونـد خصوصـی سـازی را در‬
‫کشوربا مشکل روبرونمايد ‪ .‬نبود قوانين عادلنه و شــفاف بــرای تنظيــم فعــاليت هــای اقتصــادی‬
‫‪،‬فقدان سيستم قضايی سالم ‪،‬نبود قــوانين شــفاف مــالکيت و عــدم نظــارت دقيــق دولــت بــر رونــد‬
‫فعاليت شرکت های خصوصی هم موانع ديگری اند که می توانند‪ ،‬مشکل زا باشند ‪.‬بايــد بــه يــاد‬
‫داشته باشيم که خصوصی سازی بــه تنهــايی هيچگــاه نميتوانــد گــره از مشــکلت گســتردهی مــا‬
‫بازگشايد‪ .‬بلکه زمانی خصوصی سازی می تواند در کشورمعجزه بيافريند وزمــانی مــی تــوانيم‬
‫به اهداف بهبود کارايی دراقتصاد برسيم که همزمــان بــا آن اصــلحات اساســی در ســاير بخــش‬
‫های اقتصادی از قبيل اصلح سيســتم مــالی و پــولی ‪ ،‬اصــلح سيســتم قضــايی ‪ ،‬قــانون گــذاری‬
‫برای بهتر انجام شدن معاملت و جلــوگيری از انحصــار ‪ ،‬مبــارزه بــا فســاد اداری ‪ ،‬بــه وجــود‬
‫آوردن امنيت‪ ،‬طراحی و خلق يک فضای رقابتی ‪ ،‬خلق مشاغل جديــد بــرای آنهــايی کــه بيکــار‬

‫‪15‬‬
‫شدهاند و‪ ،...‬روی دست گرفته شود ‪ .‬و اين مسايل تنها با گام گذاشتن تدريجی و مساعد ســاختن‬
‫بسترهای اساسی برای موفقيت سکتورخصوصی در کشور‪ ،‬ممکن است‪ .‬چون حرکت سريع و‬
‫سرسامآور به سوی خصوصی سازی آنگونه که مشاهده گرديـده اسـت‪ ،‬قربـانی ميگيـرد ‪ .‬نبايـد‬
‫فراموش کرد که کارگران و انسانهای فقير يک جامعه دربند اين نيست که دولت چه مــی کنــد و‬
‫از کدام روش اقتصادی استفاده مينمايد؟ بلکه آنها از دولت کــار‪ ،‬امنيــت و ارزانــی ميخواهنــد و‬
‫هنگامی که توجه به خواست شان صورت نگيرد به سادگی ميتواننــد بــرای دولــت درد ســرهای‬
‫خيلی جدی ايجاد نمايند‪ .‬اين واقعيت در اکثر کشورها تجربه شده است ‪ .‬لــذا خصوصــی ســازی‬
‫به عنوان هدف اساسی برای رشــد اقتصــادی پايــدار ‪ ،‬تنهــا در صــورتی مــی توانــد بــه مــوفقيت‬
‫بينجامد که در قالب يک برنامهی جامع ‪ ،‬حالت گذار به درستی مــديريت گرديــده و در راســتای‬
‫ايجاد و خلق فضای رقابت که از لزمه هـای اساسـی مـوفقيت خصوصـی ســازی اسـت‪ ،‬تـوجه‬
‫جدی مبذول گردد ‪ .‬و از سوی ديگر مردم بايد باور کنند که خصوصی سازی به نفعشان است‪،‬‬
‫چون حمايت مردمی از اين فرايند ميتواند در راستای به موفقيت انجاميدن آن موثر باشد‪ .‬و اين‬
‫نيازمند يک مبارزهه سالم و فراگير است تا همزمان اصلحات اساسی در تمام بخشــهای اقتصــاد‬
‫که با هم مرتبط اند روی دست گرفته شود‪ .‬لذا اين فرايند بايد تدريجا و با هوشياری تما م دنبــال‬
‫گردد‪.‬‬

‫مبانی تئوریک‬

‫خصوصيسازي در واقع عكسالعمل يا پاسخي به گرايش عمومي اقتصادها به دولت و مالكيت‬


‫عمومي يا دولتي است‪ ،‬كه ويژگي مهم سياستهاي اقتصادي دولتهــا را در بخــش اعظــم ســده‬
‫بيستم تشكيل ميداد‪ .‬بنابراين براي دركا اين پديده بهتر اســت علــل و عوامــل گرايــش نظامهــاي‬
‫اقتصادي به دولت و مالكيت عمومي توضيح داده شود‪ .‬به لحاظ نظــري و تــاريخي شــايد بتــوان‬
‫دو گرايش فكري متمايز اما از برخي جهات )آرماني( مرتبط با هم را به عنوان عوامــل اصــلي‬
‫اقبال به سياستهاي متمايل بـه اقتصـاد دولـتي و مـالكيت عم ومي تشـخيص داد‪ .‬يكـي گسـترش‬
‫ايدئولوژيهاي سوسياليستي و راديكال ضد سرمايهداري )به ويژه ماركسيسم( از نيمه دوم قرن‬
‫نوزدهم است كه مورد اقبال محافل روشنفكري قرار ميگيرد‪ .‬ديگري طرح نظريههاي موسوم‬
‫بــه »شكســت بــازار« از اوايــل قــرن بيســتم از ســوي برخــي اقتصــاددانان حــرفهاي و محافــل‬
‫دانشگاهي است كه بر ضرورت مداخله دولــت بــراي رفــع نارســاييهاي بــازار تاكيــد ميكننــد‪.‬‬
‫نظامهاي اقتصـاد كمونيسـتي بـا الهـام گرفتـن از انديشـههاي مـاركس‪ ،‬ابتـدا در سـال ‪ 1917‬در‬

‫‪16‬‬
‫روسيه و سپس طي جنــگ جهــاني دوم و ســالهاي بعــد از آن در تعــداد ديگــري از كشــورهاي‬
‫جهــان اســتقرار مييابــد و عمل تــا ســالهاي ‪ 1980‬ميلدي بــر بيــش از نيمــي از جمعيــت دنيــا‬
‫سيطره مييابد‪ .‬در انديشه كمونيستي‪ ،‬مالكيت خصوصي بر داراييهاي توليدي اصــول مــردود‬
‫شمرده ميشود و مالكيت اقتصادي به طور كلي از آن دولت است‪ .‬بنــابراين‪ ،‬خصوصيســازي‬
‫در تضادي بنيادي با انديشه كمونيستي و در واقع به معناي نفـي بيكموكاسـت آن اسـت‪ .‬از ايـن‬
‫رو‪ ،‬اجراي سياستهاي خصوصيسازي در رژيمهاي كمونيستي ناگزير بــه تحــول اساســي در‬
‫كليت و ماهيت اين رژيمها ميانجامد و با اجراي آن در دموكراســيهاي ليــبرال كــامل متفــاوت‬
‫اســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت‪.‬‬
‫ايدئولوژيهاي سوسياليستي كه تقريبا همزمان با پيدايش اقتصاد سياسي كلســيك و در مخــالفت‬
‫با آن به وجود آمد تا ظهــور نظريههــاي اقتصــادي مــاركس در نيمــه دوم قــرن نــوزدهم هيچگــاه‬
‫اهميت علمي و نظري چنداني پيدا نكــرد‪ .‬همــانگونه كــه »لودويــگ فــون ميــزس« خاطرنشــان‬
‫كرده اســت‪ ،‬تــا آن زمــان اقتصــاد سياســي كلســيك و نظــام بــازار آزاد رقــابتي مــورد تاكيــد آن‬
‫توهمات خيالپردازانه و آرماني سوسياليستها را كامل مفهوم كرده بــود‪ .‬بــا اينكــه كاســتيهاي‬
‫نظام فكري كلسيكها در خصـوص نظريـه ارزش‪ ،‬مـانع از دركا ايـن امـر بـود كـه چـرا همـه‬
‫برنامههاي سوسياليستي غيرقابل تحقق است‪ ،‬اما با اين حال كلسيكها به اندازه كافي اين تــوان‬
‫نظــري را داشــتند كــه پــوچي پروژههــاي سوسياليســتي را بــه خــوبي نشــان دهنــد‪ .‬انديشــههاي‬
‫كمونيستي ديگر هيچ اعتباري نداشت‪ .‬سوسياليستها ناتوان از مقــابله بــا نقاديهــايي بودنــد كــه‬
‫تمامي برنامههاي واهي آنها را نابود ميكرد‪ .‬بــه نظــر ميرســيد كــه سوسياليســم بــراي هميشــه‬
‫مرده است‪) .‬ميزس‪ (79 ،‬تنها يــك راه وجــود داشــت كــه ميتوانســت سوسياليســتها را از ايــن‬
‫بنبست رها سازد و آن زير سوال بردن كل منطق و عقلنيت مورد استناد كلســيكها بــود‪ .‬بــه‬
‫عقيده ميزس‪ ،‬نقش تاريخي كارل ماركس در ارائه چنيــن راههــايي بــود‪ .‬مــاركس بــا اســتفاده از‬
‫عرفان ديالكتيكي هگل و تعبير خاصي از آن اين توانــايي را بــراي خــود قائــل شــد كــه آينــده را‬
‫پيشگويي كند‪ .‬در چارچوب تئوري تحول تاريخي وي همه نظريههــا از جملـه اقتصــاد كلســيك‬
‫در مقطعي از تحول تاريخي جوامع جنبه پيشرو و علمــي داشــته و در مقطــع پيشــرفتهتر بعــدي‬
‫ارتجاعي و ضدعلمي )يا به قول ماركس ايدئولوژيك به معني آگاهي كاذب( ميشوند‪ .‬به عقيــده‬
‫ماركس آنچه در اقتصاد سياسي كلسيك )آدام اسميت و ريكــاردو( مــورد بررســي قــرار گرفتــه‬
‫جامعه بورژوايي مدرن است و ن ه جـامعه انسـاني ب ه طـور كلـي و تـاريخي‪) .‬مـاركس‪(115 ،‬‬
‫ايدولوژيك دانستن همه نظريهها به جز سوسياليسم )ماركسيستي( و حقيقت انگاشــتن بيچــون و‬
‫چراي تحول تاريخي جوامع بشري به سوي سوسياليسم و برحق تلقي كردن آن‪ ،‬كــه همگــي در‬

‫‪17‬‬
‫واقع مبتني بر ادعاي نوعي آگاهي شهودي يا عرفـاني بـر كـل تاريـخ بشـري از آغـاز تـا پايـان‬
‫اســت حفــاظ دفــاعي نفوذناپــذير و انتقادناپــذيري را بــراي تئــوري سوسياليســتي پديــد ميآورد‪.‬‬
‫به اين ترتيب انديشه سوسياليستي در حال نابودي در نيمه دوم قرن نــوزدهم بــا بينيــاز دانســتن‬
‫خود از پاسخگويي به انتقادهاي اقتصاددانان جان تازهاي ميگيرد‪ .‬سوسياليسم‪ ،‬بــه عنــوان تنهــا‬
‫علم حقيقي بر فراز آگاهيهاي كــاذب )ايــدئولوژي( اقتصــاددانان تلقــي ميشــود‪ .‬سوسياليســتها‬
‫ادعا ميكنند كه »تعليمات علم بورژوايي به عنوان محصول منطــق بــورژوايي هيــچ كــاربردي‬
‫براي پرولترها ندارد‪) «.‬ميزس‪ (79 ،‬نفوذ گسـترده انديشـههاي سوسياليسـتي در سـده بعـدي از‬
‫يكسو‪ ،‬مرهون آرمانهاي انساندوستانه و پيشگوييها و وعــدههاي جــذاب در خصــوص تحقــق‬
‫محتوم آنها و از سوي ديگر جاانداختن ادعاي نادرست طبقــاتي و لــذا ايــدئولوژيك و غيرعلمــي‬
‫بــــودن دانــــش بشــــري در مقــــاطع گونــــاگون تــــاريخي تــــا پيــــش از سوسياليســــم اســــت‪.‬‬

‫در هر صورت‪ ،‬تجربه هفتاد ساله به كار بستن سوسياليســم ماركسيســتي‪ ،‬ادعاهــاي نادرســت و‬
‫تناقضهاي دروني آن را آشكار ساخت‪ .‬در واقــع آنچــه سوسياليســتهايي ماننــد مــاركس مــورد‬
‫حمله قرار ميدادند اصل مهم و سازنده جـامعه مـدرن يعنـي مـالكيت خصوصـي )فـردي( بـود‪.‬‬
‫»پرودون« مدعي بود كه مالكيت دزدي است و ماركس مالكيتخصوصي را ابــزار بهرهكشــي‬
‫از انسانها و عامل فقر و بيعدالتي ميدانست‪ .‬آنها البته خود را بينيـاز از پاســخ دادن بـه ايـن‬
‫پرسشهاي »بورژوايي« ميدانســتند كــه اگــر مــالكيت دزدي اســت پــس دزدي چيســت؟ مفهــوم‬
‫دزدي متضمن پذيرفتن اصل مالكيت است زيرا دزدي مفهــومي بــه جــز ســلب مــالكيت يكســويه‬
‫يعني بدون رضايت مالك ندارد‪ .‬اين پرسش در مــورد بهرهكشــي نيــز صــدق ميكنــد‪ .‬كســي كــه‬
‫مــورد اســتثمار قــرار ميگيــرد چــه چيــزي را غيــر از حــق مــالكيت خــود از دســت ميدهــد؟‬
‫سوسياليستها بدون پاسخگويي به تناقضهاي فكري خود درصدد ارائه راهحل براي معضلت‬
‫جوامع بشري برميآيند و مالكيت جمعي را به عنوان جــايگزين مــالكيت خصوصــي )فــردي( و‬
‫تنها وسيله ممكن براي رفع مصائب بشري مانند فقر‪ ،‬اســتثمار و بيعــدالتي مطــرح ميســازند‪.‬‬
‫شكست پروژههاي سوسياليستي و مالكيت جمعــي بــار ديگــر ايــن حقيقــت را آشــكار ســاخت كــه‬
‫اقتصاددانان بر حق بودند و مالكيت خصوصي و نظام اقتصادي مبتنيبر آن يعنــي نظــام بــازار‬
‫رقابتي‪ ،‬مهمترين عامل پيشرفت و توليد ثروت بيشتر در جوامع امــروزي اســت‪ .‬پــذيرفته شــدن‬
‫برنامههاي خصوصي سازي حتي در جوامعي كــه رژيمهــاي سياســي آنهــا مــدعي پايبنــدي بــه‬
‫ايدئولوژي ماركسيستياند معناي ديگري جز نفي سوسياليسم به مفهوم اصلي كلمه يعني مالكيت‬
‫جمعــي داراييهــاي توليــدي نــدارد‪ .‬ترديــدي در ايــن واقعيــت آشــكار نميتــوان داشــت كــه‬

‫‪18‬‬
‫خصوصيســازي رويگردانــان از رويكردهــاي سوسياليســتي اســت‪.‬‬

‫اما همچنانكه پيش از اين اشاره شد‪ ،‬گسترش مالكيت دولتي در جوامع پيشرفته صنعتي و ديگر‬
‫كشورهايي كه رژيمهاي سوسياليسستي بر آنها حاكم نبود علوهبر نفـوذ ايـدئولوژيهاي چـپ و‬
‫ماركسيستي‪ ،‬به طور عمده متاثر از نظريههــاي گونــاگون مربــوط بـه »شكســت بــازار« و نيــز‬
‫ملحظات مربوط به توزيع مجدد درآمد ثروت و تامين برخي اهداف استراتژيك و سياسي بود‪.‬‬

‫)يرو‪ (5-6 ،‬دليل مداخله دولت در نظام اقتصادي و ايجاد بنگــاهاي دولــتي را ميتــوان در ســه‬
‫گــروه اقتصــادي‪ ،‬اجتمــاعي و سياســي طبقهبنــدي كــرد‪ .‬امــا در نهــايت نبايــد ترديــد داشــت كــه‬
‫سياستمداران و صاحبان قدرت از گسترش اختيارات اقتصادي دولــت بــه هــر شــكل آن اســتقبال‬
‫ميكنند؛ زيرا از اين ابزار قدرتمند ميتوانند براي تامين منــافع فــردي و گروهــي و نيــز تحكيــم‬
‫مـــــــــــــوقعيت خـــــــــــــود اســـــــــــــتفاده كننـــــــــــــد‬

‫مهمترين استدلل اقتصادي براي توجيه نقش اقتصادي فعال دولت‪ ،‬چه بــه صــورت مــداخله در‬
‫ساز و كارهاي بازار و كنترل قيمتها و چه به شــكل مــالكيت و مــديريت داراييهــاي توليــدي‪،‬‬
‫اين است كه تصميمگيريها در نظام بازار آزاد اساسا مبتنيبر منافع فـردي و خصوصـي اسـت‬
‫و منــافع يــا مصــلحت جمعــي يــا عمــومي جــايي در آن نــدارد‪ .‬ايــن ادعــاي اقتصــاددانان كــه‬
‫جستوجوي نفع فردي در چارچوب نظام آزاد رقابتي به تــامين منــافع جمعــي ميانجامــد و يــك‬
‫هماهنگي خودكار و ناخواسته‪ ،‬افــراد را در جهــت تــامين منــافع جمعــي ســوق ميدهــد )نظريــه‬
‫دست نامريي بازار( ظاهرا در همه موارد صـدق نميكنـد‪ .‬فـرد يـا بنگـاهي ممكـن اسـت بـراي‬
‫حداكثر كردن منافع خــود زيانهــايي را بــه اشــخاص ثــالث وارد كنــد بــدون اينكــه هزينــه آن را‬
‫بپردازد‪» .‬پيگو« اقتصاددان معروف اوايل قرن بيستم‪ ،‬اين زيانها را بــه عنــوان آثــار خــارجي‬
‫منفي فعالن اقتصادي در يك نظــام بــازار رقــابتي مـورد تاكيــد قــرار دارد‪ .‬آلــوده كــردن محيــط‬
‫زيست بارزترين نمونه آثار خارجي منفي اسـت‪ .‬بنگاههـايي كـه فعاليتهـاي توليـدي آنهـا نوعـا‬
‫طوري است كه ميتواند براي همســايگان پيامــدهاي زيــانآور داشــته باشــد و محيــط زيســت را‬
‫آلوده كند معمول ميكوشند براي كم كردن هزينههاي خود از زيــر بــار مســووليت ايــن زيانهــا‬
‫شانه خالي كنند‪ .‬پيگو و ديگر اقتصاددانان همفكر وي با بررسي موضوع آثار خارجي منفي به‬
‫اين نتيجه ميرسند كه براي كاستن‪ ،‬از بين بردن يا جبران آثـار خـارجي لزم اسـت ك ه برخـي‬

‫‪19‬‬
‫تدابير حكومتي اتخاذ شود‪ .‬اين تدابير حكومتي ميتواند بــه صــورت وادار كــردن توليدكننــدگان‬
‫آثار خارجي به جبران خسارت زيانديدگان‪ ،‬يا از طريــق اخــذ ماليــات ويــژه آنهــا و يــا اصــلح‬
‫سيســــــتم توليــــــدي و انتقــــــال واحــــــد اقتصــــــادي بــــــه نقــــــاط دوردســــــت باشــــــد‪.‬‬

‫تئوري شكست بازار منحصر بـه بحــث آثــار خــارجي منفــي نيســت بلكــه نــاظر بــر مفهــوم مهــم‬
‫ديگري تحت عنوان »كالهاي عمومي« نيز است‪ .‬منظــور از ايــن مفهــوم‪ ،‬كالهــايي اســت كــه‬
‫بهرغم ضروري بودن آنها براي كل افراد جامعه‪ ،‬بخشخصوصي قادر يــا مايــل بــه توليــد آنهــا‬
‫نيست‪ .‬مهمترين و اولين اين كالها عبارت است از حفظ امنيــت و حقــوق شــهروندان در برابــر‬
‫تعرض داخلي و خارجي‪ .‬توليد اين خدمت مستلزم سازماندهي متمركز قدرت سياسي يا دولتي‬
‫به معناي كلي كلمه است‪ .‬تصور توليد اين گــونه خــدمات در چــارچوب مكانيســم بــازار دور از‬
‫ذهن به نظر ميرسد‪ .‬اقتصاددانان كلسيك مانند آدام اسميت بر اين نكته تاكيـد داشـتند كـه نظـام‬
‫بازار رقابتي و منافع مــترتب بــر آن تنهــا در چــارچوب »حكــومت قــانون« امكانپــذير اســت و‬
‫قوانين در اين جا عبارتند از قواعد كلي همه مشمولي كه گستره و محــدوده حقــوق )مــالكيت( و‬
‫آزاديهاي شهروندان را معين ميكنند‪ .‬دولت ناظر‪ ،‬داور و مجري قانون است و بــه ايــن معنــا‬
‫خدماتي كه ارائه ميكند كالهاي عمومي است‪ .‬برخي انديشــمندان بــه تعميــم وظــايف دولــت بــه‬
‫ارائه خدماتي نظير آموزش و بهداشت مفهوم كالي عمــومي را گســتردهتر كردنــد‪ .‬آنهــا مــدعي‬
‫شدند كه با توجه به آثار خارجي مثبت اين گونه خدمات براي كل جامعه آنها را ميتوان كــالي‬
‫عمومي دانست‪ .‬اگر دولت به طور مجاني يا با قيمت بسيار نـازل خــدمات آموزشـي و بهداشـت‬
‫عمومي را عرضه نكند بخشي از جامعه كـه بـه لحـاظ درآمـدي ت وان خريـد ايـن خـدمات را از‬
‫بازار )بخشخصوصي( ندارد از استفاده از آنها محروم خواهد شد و در نتيجه توانمندي جامعه‬
‫به طور كلي و كارآيي اقتصادي آن به طور اخص لطمه خواهــد ديــد‪ .‬طبــق ايــن اســتدلل ورود‬
‫دولــــت بــــه توليــــد ايــــن گــــونه خــــدمات نــــه تنهــــا جــــايز بلكــــه لزم تلقــــي ميشــــود‪.‬‬
‫اما شايد بتوان تئوري تقاضاي كل »كينز« و پذيرفته شدن كم و بيش فراگير آن از سوي محافل‬
‫آكادميك و نيز تصميمگيران اقتصادي و سياسي را مهمتريـن عامــل تـوجيه دخالتهـاي هــر چـه‬
‫بيشتر دولت در اقتصاد و در سالهاي ميــان دو جنــگ و بــه ويــژه ســالهاي پــس از جنــگ دوم‬
‫جهاني دانست‪ .‬طبق تئوري كينز نظام بازار آزاد به طور ساختاري دچــار كمبــود تقاضــاي كــل‬
‫است به طوري كه تعادل در بازارهاي مختلف ميتواند توام با اشتغال ناقص عوامل توليد يعني‬
‫بيكـــــــــــاري نيـــــــــــروي كـــــــــــار و عاطـــــــــــل مانـــــــــــدن ســـــــــــرمايه باشـــــــــــد‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫او بر اين باور است كه هر چه جامعه با پيشرفت اقتصادي ثروتمند ميشود ميل به پسانداز در‬
‫آن به طور طبيعي افزايش مييابد و در نتيجه ميل نهايي به مصرف كم ميشود‪ .‬با كاهش نسبي‬
‫مصرف نسبت به توان توليدي جامعه‪ ،‬توليد بالفعل جامعه كه تابع تقاضاي كل است در سطحي‬
‫پايينتر از توليد بالقوه صورت ميگيرد‪ .‬به سخن ديگر‪ ،‬بنگاهها به دليل كمبود تقاضا در بــازار‬
‫به ميزاني كمتر از توان واقعي خود توليد ميكنند و در نتيجه بخشي از عوامــل توليــد بــه ويــژه‬
‫نيروي انساني بيكار ميماند‪ .‬راهكار كينز بــراي حــل ايــن معضــل و رســيدن بــه اشــتغال كامــل‬
‫اتخاذ تدابيري از سوي دولت است كه منتهي به افزايش تقاضاي كل در جامعه شود‪ ،‬تا آنجا كــه‬
‫توليد بالفعل به سطح توليد بالقوه افزايش يابد‪) .‬كينز‪ (54-55 ،‬از نظر كينز دولت به دو طريــق‬
‫كلي ميتواند تقاضاي كل در جامعه را افزايــش دهــد يكــي از طريــق افزايــش هزينههــاي بخــش‬
‫دولتي )سياســتهاي مــالي انبســاطي( و ديگــري از طريــق كــاهش دادن نــرخ بهــره بــا افزايــش‬
‫عرضه پول )سياستهاي پولي انبساطي( كه موجب تشويق هزينههاي سرمايهگذاري بنگاهها و‬
‫هزينههاي مصرفي خانوارها ميگردد‪ .‬به ايــن ترتيــب دولــت بــه عنــوان تنظيمكننــده مســتقيم يــا‬
‫غيرمستقيم ساز و كارهاي بازار و مرتفعكننده عـدم تعادلهـا و نارسـاييهاي آن تلقـي ميشـود‪.‬‬
‫از سوي ديگر‪ ،‬نظريه كينز پشتوانه اقتصادي مهمي براي توجيه سياستهاي باز توزيــع درآمــد‬
‫و ثروت از سوي دولت فراهم ميآورد و مفهوم عدالت اقتصادي يا اجتماعي به ايــن ترتيــب نــه‬
‫فقط به عنوان يك آرمان اجتماعي بلكه به عنوان يك سياســت اقتصــادي كارآمــد جهــت برطــرف‬
‫كردن عدم تعادلها مورد توجه قرار ميگيرد‪ .‬طبق تئوري مصرف كينز‪ ،‬دولت با اخــذ ماليــات‬
‫از ثروتمندان و توزيع آن بين فقــرا نـه فقــط گــامي در جهــت عـدالت اجتمــاعي بــرميدارد بلكــه‬
‫علوهبر آن موجب بال رفتن هزينههاي مصرفي كل جامعه و در نتيجه تقاضاي كــل شــده و بــه‬
‫بهبود وضعيت اشتغال و رونق فعاليتهاي اقتصادي كمك ميكند‪ .‬اســتدلل كينــز ايـن اســت كــه‬
‫افزايش يك واحد پولي به درآمد ثروتمندان معمول منجر بــه افزايــش پسانــداز آنهــا و در نــتيجه‬
‫پسانداز كل در جامعه ميشود اما اگر همان واحد پولي در اختيار كمدرآمدها قرار گيرد نــتيجه‬
‫آن افزايش مصرف و در نهايت تقاضاي كل است‪ .‬به اين ترتيب سياستهاي اقتصــادي كينــزي‬
‫مدتزماني نه چندان كوتاه‪ ،‬همانند داروي شفابخشي تلقي ميشد كــه هــم نارســاييهاي عملكــرد‬
‫نظام بازار )بيكاري( را چاره ميساخت و هم مرهمي بر بيعــدالتيهاي اجتمــاعي و اقتصــادي‬
‫)شــــــــــكاف درآمــــــــــدي( بــــــــــود‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫البته دليل ديگري هم براي ضرورت ورود دولت به عرصه سياستگذاريها و نيز فعاليتهاي‬
‫مستقيم )بنگاهداري( از ديرباز مطرح شــده اســت‪ .‬سياســتهاي مليگرايــانه هميشــه دســتاويزي‬
‫براي دولتي كردن اقتصاد بوده است‪ .‬حمايت از توليد و اشتغال ملي در برابر رقــابت خــارجي‪،‬‬
‫ملحظات امنيــتي و اســتراتژيك بــراي تــوجيه توليــد برخــي كالهــا )نظــامي و غيــر آن( توســط‬
‫بنگاههاي دولتي از اين جمله است‪ .‬گويا در صورتي كه دولت با برقراري تعرفههــاي وارداتــي‬
‫و اعطاي يارانههاي توليدي اقدام به حمايت از بنگاههاي داخلي نكند و تنها مكانيسم بازار حــاكم‬
‫بر اقتصاد ملي باشد بيگانگان بر همه چيز مسلط شده و حاكميت ملي را از ميان بــر ميدارنــد‪.‬‬
‫اينگونه تصاوير نگرانكننده اما مخدوش از واقعيات به تحكيم موقعيت اقتصاد دولتي در افكــار‬
‫عمــــــــــــومي كمــــــــــــك ميكنــــــــــــد‪.‬‬

‫مجموعه عوامل و دليلي كه به طور خلصه به آنها اشــاره شــده تاريــخ دولــتيتر شــدن هرچــه‬
‫بيشتر اقتصادهاي جهان از كشــورهاي صــنعتي پيشــرفته گرفتــه تــا دنيــاي ســوم را از دهههــاي‬
‫آغازين قرن بيستم تا دو دهه پاياني آن رقم زد‪ .‬اما رفتهرفته اعتقاد و اعتماد به ايــن مســير طــي‬
‫شده در ميان اكثريت اقتصاددانان رو به كاستي نهاد‪ .‬ظهور تورم توام بــا ركــود در كشــورهاي‬
‫صنعتي در سالهاي پاياني دهه ‪ 1960‬و تداوم آن در دهه ‪ 1970‬ميلدي پايههــاي سياســتهاي‬
‫كينـزي را بـه شـدت مـتزلزل سـاخت‪ .‬ناكارآمـدي اقتصـاد دولـتي منجـر ب ه تغييـر سياسـتهاي‬
‫اقتصادي و روي گردانــدن از رويكــرد مــديريت تقاضــا و كنــترل بــازار كينــزي و روي آوردن‬
‫هرچــه بيشــتر بــه مكانيســمهاي بــازار آزاد در ســالهاي پايــاني دهــه ‪ 1970‬و طــي دهــه ‪1980‬‬
‫ميلدي بـــــــــــه ويــــــــــــژه در كشــــــــــــورهاي پيشــــــــــــرفته صــــــــــــنعتي شــــــــــــد‪.‬‬

‫دو كشور پيشگام در اين خصوص انگلستان )زمان نخســتوزيري مارگــارت تــاچر( و آمريكــا‬
‫)زمان رياست جمهوري رونالد ريگان( بود كه به عن وان نقطـه عطـف و الگ ويي بـراي ديگـر‬
‫كشورهاي بلوكا غير كمونيستي قرار گرفت‪ .‬همزمان با اين تحولت در اقتصادهاي غربي‪ ،‬در‬
‫كشور كمونيستي و بسيار فقير چين نيز اصــلحات اقتصـادي بـه رهــبري تنــگ شـيائوپينگ در‬
‫جهت آزادسازي اقتصاد و استقرار مكانيسمهاي بازار آغاز شد و به سرعت نتايج درخشاني از‬
‫جهت عملكــرد اقتصــادي و فقرزدايــي بـه بــار آورد‪ .‬آغــاز دهـه ‪ 1990‬ميلدي كــه همزمــان بــا‬
‫فروپاشي نظامهاي كمونيستي شوروي و اروپاي شرقي اســت در واقــع نقطــه عطــف مهمــي در‬
‫اعــاده حيــثيت از نظــام اقتصــاد آزاد بــه شــمار ميآيــد‪ .‬از آن زمــان بــه ايــن ســو ديگــر كمــتر‬

‫‪22‬‬
‫اقتصادداني را ميتوان يافت كه بي محابا همانند قبل از دولتي شدن اقتصاد دفــاع كنــد‪ .‬امــروزه‬
‫مكانيسم بازار جايگــاه اصــلي و محــوري خـود را در نظــام اقتصــادي و حــتي سياســتگذاريها‬
‫بازيافته و دولت ديگر به عنوان جايگزين آن به هي چ وج ه مطـرح نيسـت گرچـه بحـث دربـاره‬
‫حـــــــــدود و ثغـــــــــور ارتبـــــــــاط دولـــــــــت و اقتصـــــــــاد هنـــــــــوز ادامـــــــــه دارد‪.‬‬

‫به راستي علت اينكه دولت نميتواند جايگزيني براي نظام بازار باشد چيســت؟ بــه ســخن ديگــر‬
‫چرا »شكست بازار« به لحاظ علمي نميتواند توجيهي براي دولتي كردن اقتصاد به حساب آيــد‬
‫و اصول چرا »شكست دولت« زيانهــايي بــه مراتــب بيشــتر از شكســت بــازار دارد؟ از همــان‬
‫آغاز اقتصاددانان كلسيك‪ ،‬نظر مثبتي به مداخله دولــت در اقتصــاد نداشــتند و معتقــد بودنــد كــه‬
‫دولت نميتواند تاجر خوبي باشد‪ .‬در واقع همه تصميمات اقتصادي دولــت بــا مفهــوم غيــر قابــل‬
‫سنجش منافع عمومي توجيه ميشود و بــر خلف نظــام بــازار تصــميمگيران مســتقيما درگيــر و‬
‫پاسخگوي اقـدامات خـود در خصـوص هزينههـا نيسـتند در نـتيجه راه بـراي اتلف و اصـراف‬
‫منابع باز است‪ .‬اما شايد نكته مهمتري كه از سوي نظريهپــردازان شكســت بــازار و طرفــداران‬
‫مداخله بيشتر دولت در اقتصاد مورد غفلــت قــرار ميگرفــت مــاهيت قــدرت سياســي و واقعيــت‬
‫عملكــرد سياســتمداران بــرد‪ .‬همچنــانكه »ويكســل« اقتصــاددان بــزرگ ســوئدي بــه همكــاران‬
‫اقتصاددان خود هشدار ميداد تصور دولت به عنوان يــك »قــدرت مطلــق خيرخــواه« تصــوري‬
‫ساده لوحانه و غير واقعي است‪) .‬بوكانــان‪ (52 ،‬تقريبــا همــه راهحلهــاي دولــت مــدارانه بــراي‬
‫چارهجويي شكست بازار و نيز سياستهاي اقتصادي پيشــنهادي كينــزي مبتنــي بــر ايــن تصــور‬
‫نادرست از قدرت سياسي و دولت است‪ .‬چه دليلي وجود دارد كه بپذيريم همــان انســانهايي كــه‬
‫در بخش خصوصي )نظام بازار( صرفا به منافع شخصــي خــود ميانديشــند وقــتي كــه در مقــام‬
‫سياستمداران و تصميمگيران دولتي قرار ميگيرند‪ ،‬انگيزههاي نفع فردي را كامل كنار گذاشــته‬
‫و صرفا بــه منــافع عمــومي پايبننــد باشــند؟ زنــان و مردانــي كــه بــه عنــوان سياســتمدار انتخــاب‬
‫ميشوند و مقامهاي رســمي دولــتي را بــه عهــده ميگيرنــد بــه انســانهاي نيكوكــار كــه بــه خيــر‬
‫عمومي ميانديشند تبديل نميگردند‪ .‬اتفاقا آنها در مقايسه با رفتــار افــراد در بــازار در معــرض‬
‫ارتكاب فساد اقتصادي بيشتر هستند؛ زيرا اساسا از راهنمايي قيمتي مكانيسم بازار محروماند و‬
‫از سوي ديگر ميتوانند خود را از كيفر تصميمات زيانآورشان مصون نگهدارنــد‪ .‬آنهــا درآمــد‬
‫ديگــران را هزينــه ميكننــد و ذاتــا پاســخگوي حســاب اشتباهاتشــان نيســتند چــرا كـه هزينههــاي‬
‫تصميماتشـــــــــــــان معمـــــــــــــول غيـــــــــــــر قابـــــــــــــل محاســـــــــــــبه اســـــــــــــت‪.‬‬
‫درسـت اسـت ك ه در نظامهـاي سياسـي دموكراتيـك مكانيسـمهايي بـراي كنـترل و وادار كـردن‬

‫‪23‬‬
‫دولتمردان به پاسخگويي وجود دارد اما در عين حال مكانيسم دموكراتيك انتخاب سياســتمداران‬
‫خود ميتواند به آفت بزرگي براي سياستهاي اقتصادي تبــديل شــود‪ .‬تجربــه نشــان داده كــه در‬
‫موعدهاي انتخاباتي دولتها تدابير اقتصادي عوام فريبانهاي را اتخاذ ميكنند كه در كوتاهمــدت‬
‫به انتخاب آنها كمك ميكند اما در درازمدت به زيان منــافع كــل جــامعه اســت‪ .‬حــامي پــروري‪،‬‬
‫توزيع رانت و امتياز به گروههــاي متشــكل و ذي نفـوذ از جملــه ايـن تــدابير اســت‪ .‬اگــر آگــاهي‬
‫سياسي تودههاي مردم در سطح باليي نباشد ســاز و كارهــاي پويوليســتي بـا ظـاهر دموكراتيــك‬
‫ميتوانـــــد خـــــود بـــــه مـــــانعي بـــــراي انجـــــام اصـــــلحات اقتصـــــادي تبـــــديل شـــــود ‪.‬‬

‫بررسيهاي نظري و تجربه عملي يك قرن گذشــته نشــان ميدهــد كــه بــراي رفــع نارســاييها و‬
‫كمبودهاي نظــام بــازار روي آوردن بــه اقتصــاد دولــتي راهحــل مناســبي نيســت‪ .‬شكســت دولــت‬
‫زيانهايي به مراتب بيشتر از شكست بازار دارد‪ .‬براي مرتفع ساختن آثار خارجي منفي برخي‬
‫فعاليتها در نظام بازار الزاما نيازي به دخالت مستقيم دولـت در فعاليتهـاي اقتصـادي نيسـت‪.‬‬
‫بخش بزرگي از اين اشكالت را ميتوان با انجام اصلحات در نهادهاي اقتصــادي چــارهجويي‬
‫كرد‪ .‬نظريههاي مدرن حقوق اقتصادي بر اين نكته تاكيد دارند كه اگر حقوق مالكيت بـازيگران‬
‫اقتصادي به نحو مناسبتري تعريف و تعيين شود و نهادهاي حقوقي مرتبطي در اين خصوص‬
‫تعبيه گردد دامنه آثار خارجي منفي به شدت كاهش مييابد‪ .‬در هر صورت دولــت بــديلي بــراي‬
‫بازار نيست بلكه در بهترين حالت ابزاري در خدمت عملكرد بهتر است‪ .‬كنار آمــدن بــا معــايب‬
‫نظام بازار كم هزينهتر و مطلوبتر از ايجاد اقتصاد دولتي است‪.‬‬

‫پیشینه خصوصی سازی‬

‫دهه ‪ 1990‬را ميتوان دهه خصوصي سازي و گرايش به اقتصاد بازار نام گذاري کرد‪ .‬در ايــن‬
‫دهه‪ ،‬بسياري از کشورهاي در حال توسعه بر حسب ضرورت و مقتضيات زمان‪ ،‬بـراي دسـت‬
‫يابي به رشد و توسعه اقتصــادي مطلــوب ســعي در اســتفاده از قــوانين اقتصــاد بــازار نمــوده بــه‬
‫منظور فائق آمدن به مشــکلت عظيــم اقتصــادي خــود‪ ،‬بــه فکــر کــاهش دخــالت هــاي دولـت در‬
‫فعاليت هاي اقتصادي و متعاقبـا ا خصوصـي سـازي موسسـات توليـدي و تجـاري تحـت کنـترول‬
‫دولت افتاده اند‪.‬‬

‫‪24‬‬
‫قبل از دهه ‪ 1980‬ميلدي‪ ،‬خصوصي سازي در سطح محدودي مورد استفاده قرار ميگرفــت و‬
‫شرکت هاي دولتي کمي‪ ،‬خصوصي گرديدند‪ .‬اما طي دهه مذکور بيش از هزار شــرکت دولــتي‬
‫در امريکــا لتيــن‪ ،‬آســياي شــرقي و جنــوبي‪ ،‬زلنــد نــو‪ ،‬انگلســتان و ‪ ...‬خصوصــي گرديدنــد‪.‬‬
‫خصوصــي ســازي در دهــه ‪ 1990‬يکــي از اقــدامات اساســي دولتهــاي توســعه يــافته و در حــال‬
‫توسعه قلم داد گرديد‪ ،‬ابعاد بسيار وسيعي را به خود گرفـت‪ .‬و بسـياري از شـرکت هـاي دولـتي‬
‫در اين دهه در صف خصوصي سازي قرار گرفتنــد و تــا کنــون بيــش از ‪ 6000‬هــزار شــرکت‬
‫دولتي خصوصي گرديده اند‪ .‬از مجموع ‪ 2162‬شرکت دولتي خصوصي شــده ميــان ســال هــاي‬
‫‪ 805 ،1991 – 1980‬شرکت در اروپاي شرقي‪ 804 ،‬شرکت در آسيا و ‪ 58‬شرکت دولتي در‬
‫خاور ميانه و شــمال افريقــا خصوصــي شــدند‪ .‬در عيــن حــال‪ ،‬خصوصــي ســازي در برخــي از‬
‫کشور ها با مشکلت عظمي رو به رو بوده اسـت‪ ،‬مثلا در دهـه ‪ ،1980‬کشـور هـاي افريقـايي‬
‫توانستند‪ ،‬فقط حدود ‪ 15‬در صد از موسسات دولتي به بخش خصوصي واگذار نمايــد‪ .‬وســيطره‬
‫دولت بر بيش از ‪ 85‬درصد از شرکت هاي دلتي هنوز ادامه دارد‪.‬‬

‫کشــورهاي امريکــاي لتيــن‪ ،‬از جملــه ارجنتــاين‪ ،‬کاســتاريکا‪ ،‬کولمبيــا‪ ،‬مکزيــک‪ ،‬ونــزويل‪،‬‬
‫هندوراس همگي براي خصوصي سازي اقتصادي و استفاده از قوانين اقتصـادي بــازار‪ ،‬بسـيار‬
‫کوشيدند ولي توفيق زيادي به دست نياورده اند‪ .‬خصوصي سازي در کشور فلپين بــه مشــکلت‬
‫زيادي روبه رو بـوده اسـت و کشـور هـاي همچـون سـريلنکا و تايلنـد کــه در امــر خصوصــي‬
‫سـازي مـوفقيت نسـبي داشـتند‪ ،‬از حمـايت گسـترده اي خارجيـان برخـوردار بـوده انـد‪ ،‬در هـر‬
‫صورت روند خصوصي کردن و تغيير از اقتصـاد دولـتي بـه اقتصـاد بـازار‪ ،‬هنـوز در کشــور‬
‫هاي در حال توسعه ادامه دارد‪.‬‬

‫معمولا در ادبيات تعديل و خصوصي سازي‪ ،‬انگلستان را پيشرو اين راه ميداننــد‪ .‬بــا بــه قــدرت‬
‫رسيدن خانم تاچر در سال ‪ ،1979‬تحولت ملموسي در اقتصــاد انگلســتان بــه وقــوع پيوســت و‬
‫بحث خصوصي سازي صنايع و خدمات مطرح شد‪ .‬برخي از خطوط مخابراتي‪ ،‬بين سال هــاي‬
‫‪ 1979‬تا سال هاي ‪ ،1981‬تحت نظارت دولت‪ ،‬به بخش خصوصــي واگــذار گرديــد‪ .‬برخــي از‬
‫سهام صنايع برق در سال ‪ 1991‬به فروش رسيد‪ .‬هدف اين کار ايجاد رقابت بود‪.‬‬

‫در فرانسه نيز با به قدرت رسيدن ژاک شيراک در سال ‪ ،1986‬زمينه هاي خصوصــي ســازي‬
‫فراهم گرديد‪ .‬در سال هاي ‪ 1981‬تا سال هاي ‪ 9186‬بــا تــوجه بــه حــاکميت تفکــر سوسيالســتي‬

‫‪25‬‬
‫براقتصاد فرانسه‪ ،‬روند ملي سازي گسترده اي حاکم شد‪ .‬با روي کار آمدن جناح ژاک شيراک‪،‬‬
‫بلفاصله اعلم شد که برخي از صنايع و شرکت هاي تحت ملکيت دولت بــه بخــش خصوصــي‬
‫واگذار شود‪.‬‬

‫آلمــان نيــز عملا از ســال ‪ 1988‬بخــش از صــنايع خــود را بــه بخــش خصوصــي واگــذار کــرد‪.‬‬
‫مطالعه‪ ،‬نظارت‪ ،‬کنترول مقدماتي براي واگذاري بخش هــاي دولــتي بــه بخــش خصوصــي‪ ،‬در‬
‫آلمان نسبت به فرانسه و انگلستان بيشتر گزارش شده است‪.‬‬

‫ديگر کشور هاي اروپايي و امريکايي نيز از دهـه ‪ 1980‬بـه بعـد بـه بخــش خصوصــي متمايـل‬
‫شدند‪ .‬در سال ‪ ،1981‬يونان‪ ،‬نروژ‪ ،‬پرتقال‪ ،‬اسپانيه و ترکيه نيز پـس از آن بـه اعمـال سياسـت‬
‫مذکور مبادرت کردند‪ .‬اقدام در اين باره در کانادا در سال ‪ 1985‬آغاز گرديد‪ .‬در ايـالت متحـد‬
‫امريکا در دوره ‪ 8‬ساله دولت ريگان )‪ ،(1988 – 1980‬سياست خصوصي سازي به صورت‬
‫آرام اجرا شد‪ .‬اين روند در جاپان نيز در سال ‪ 1987‬روي کار آمد و درآمد معـادل ‪ 20‬ميليـارد‬
‫پوند از فروش دارايي هاي بخش دولتي به دست آورد‪.‬‬

‫آســتراليا در ســال ‪ 1986‬الــي ‪ 1987‬اقــدام بــه خصوصــي ســازي برخــي از خطــوط هــوايي و‬
‫موسسات مالي کرد‪.‬‬

‫در چين نيز از دهه ‪ 1980‬زمينه هاي محدود بازشدن اقتصاد فراهم گرديــد‪ .‬دولــت پاکســتان در‬
‫سال ‪ 1982‬دست کم ‪ 115‬واحد بخش عمومي را به بخــش خصوصــي واگــذار کـرد‪ .‬در بنگـاله‬
‫‪1‬‬
‫ديش در سال ‪ 1987‬حدود ‪ 500‬واحد صنعتي بخش دولتي به بخش خصوصي واگذار گرديد‪.‬‬
‫خصوصی سازی بعد از ســال ‪ 1980‬م از جملــه يــک پديــده جهــانی شــمول بشــمار رفتــه و ســه‬
‫‪1‬مرحله را قرار ذيل طی نموده است ‪.‬‬
‫اول ‪ :‬در مرحله اول خصوصی سازی بيشتر بــالی تصــديهای صــنعتی و مــالی خصوصــا ا در‬
‫سکتور های رقابتی توجه داشته است‪.‬‬
‫دوم ‪ :‬خصوصی سازی زيربنايی در مرحلــه دوم از ســال ‪ 1980‬م آغــاز گرديــد و در ســالهای‬
‫‪ 1990‬م به اوج خود رسيده‪ .‬در مرحله خصوصی سازی زيربنايی بعضی نارســايی هــا وجــود‬
‫داشته که با الغای بعضی پروزه های وسيع همگام بود‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ -‬دادگر‪ ،‬دکتر يدا‪ ،‬اقتصاد بخش عمومي‪ ،‬ص ‪344 – 341‬‬

‫‪26‬‬
‫سوم ‪ :‬سومين مرحله عبارت از خصوصــی ســازی در ســکتور عــامه و بعضــی خــدمات اداری‬
‫قديمی دولت بود که در طی چند سال اخير آغاز گرديده و تاکنون هم ادامه دارد‪.‬‬

‫چرا خصوصی سازی؟‬

‫درمورد دليل خصوصی سازی کشورهای مختلف دليلی گوناگونی تعريف کرده انــد‪ .‬وبيشــتر‬
‫اين که خصوصی سازی کارايی را افزايش ميدهد که با توجه به گسترده گی مبحــث کــارايی دو‬
‫مورد را ذيل بيان خواهيم کرد‪.‬‬
‫‪ -1‬نيروهای بـازار دارای منــافع بـرای اقتصــاد هســتند وشــرکتها بــدين وسـيله در معــرض‬
‫نيروهای بازاز قرار ميگيرند‪.‬اين بحث در صورتی معتبر است که خصوصــی ســازی‬
‫حقيقتا رقابت موثر را ايجاد کند وبه اين شرط کــه کــارت هــای مخفــی دريــن ســارختار‬
‫های ظاهرا رقابتی ايجاد نشود در کشورهای در حال توسعه مادامی که توليد کنندهگان‬
‫برای مصرف کنندهگان داخلی توليد ميکنند‪ ،‬وجايی در رقابت بين المللی ندارند‪.‬مزيت‬
‫های رقابتی مورد ترديد خواهد بود‪.‬‬
‫‪ -2‬مديران موسسات وشرکتها بــه دو دليــل دارای انگيــزه بــرای حــد اکــثر کــردن عملکــرد‬
‫هستند اول آنها بوسيله حقوق ‪،‬جايزه ها وخريد سهام پاداش دريافت ميکنند‪.‬مرسوم ايــن‬
‫است که بخش خصوصی بيشتر از بخش دولتی حقوق ميدهد‪ .‬ثانيــا ايــن کــه شــرکتها از‬
‫کنترل ودخالت دولتی آسوده خواهند شد واين باعث يک رفتار آزادانه خواهند شد‪.‬‬

‫دلیل خصوصي سازي در جهان‬

‫اگر از ناحيه جهاني شدن به اين قضيه بنگريم‪ ،‬به وضاحت ديده ميشــود کــه ‪ ،‬پديــده خصوصــي‬
‫سازي ملکيتهاي دولتي ارتباط مستقيم با جهاني شدن دارد‪،‬بــازي گــران اصــلي جهــاني شــدن از‬
‫جمله بانکهاي بين المللي‪ ،‬شرکتهاي چند مليتي وکشورهاي بلوک غربـي بنـام بـازيگران اصـلي‬
‫جهاني شدن جهان هم ياد مي گردند ودر واقعيت دراين راســتا خيلــي فعــاليت هــا از طريــق ايــن‬
‫نهاد صورت گرفته است‪.‬‬

‫جهاني شدن سريع پس از دهه ‪ 1960‬اساسا ا با افزايش مشــارکت ســازمانهاي مــدني وشــرکتهاي‬
‫خصوصي درحکومت کمک کرده است‪ .‬دربرخي موارد موسسات غير رسمي مقرراتــي را بــه‬

‫‪27‬‬
‫طور کامل خارج از مجاري دولتي وضع کرده وبه مورد اجرا گذاشته اند‪ .‬اين نوع خصوصــي‬
‫سازي حکومت‪ ،‬مستلزم انجمنهاي تجارتي‪ ،‬سازمانهاي غيردولتي و حتي سنديکاهاي بدهکاري‬
‫است‪.‬‬

‫در اوسط قرن بيستم تصوراين که موسسات خصوصي بتوانند سياستهاي دولــتي يــا عمــومي را‬
‫تحقق بخشد امر محال بود‪ .‬با وجود ايـن‪ ،‬جهـاني شـدن کنـترل دولـت را بـر حکـومت تضـعيف‬
‫کرده وتفکر نوليبرالي موجب تشويق نهادهاي رسمي براي واگذاري قسمتي از وظايف خود بــه‬
‫بخش خصوصي‪ ،‬بــويژه درتــامين خــدمات اجتمــاعي شــده اســت‪ .‬درامريکــاي شــمالي‪ ،‬اروپــاي‬
‫غربي وساير کشورهاي چهان‪ ،‬واگذاري برنامه هاي رفاي دولتي به بخش خصوصي به انـدازه‬
‫قابل ملحظه اي تحقق پيداکرده است ‪.‬‬

‫دليل عمده را که بازيگران جهاني شدن براي خصوصي سازي ملکيت هاي دولتي ارايه ميکند‬
‫قرار ذيل است‪:‬‬

‫بـه گفتــه آنــان‪ ،‬ازنظرحکــومت دربخشــهاي خــاص‪ ،‬هيـچ بخشــي درانــدازه تــامين مــالي جهــاني‬
‫ازطريــق ابتکارهــاي غيــر رســمي وجــود نــدارد‪ .‬وهمچنــان انجمــن هــاي تجــارتي در بخــش‬
‫خصوصــي فعــاليت ميکنــد نيــز در دهــه ‪ 1990‬ازنظــر زيســت محيطــي دســت بــه ابتکارهــاي‬
‫گوناگون زده اند‪ ،‬براي مثال‪ ،‬شــوراي بازرگــاني بــراي رشــد پــايه دار‪ 2‬کــه در ســال ‪ 1995‬بــا‬
‫ادغام دوگروه که در اوايل دهه مزکور شکل گرفته بود‪ ،‬تاسسيس شد‪.‬‬

‫همچنان به نظربعضي از بازيگران‪ ،‬بسياري از ابتکــارات دربخشــهاي مختلــف ازجملــه محيــط‬


‫زيست‪ ،‬خدمات وفعاليت هاي تجارتي توسط بخش خصوصـي خوبـتر صـورت گرفتـه ميتوانـد‪،‬‬
‫زيرا درميان بخشهاي خصوصي درانجام فعاليت ها رقابت وجود دارد واين رقــابت درواقعيــت‬
‫امر به نفع جامعه خواهد بود‪.‬‬

‫يکي از دليل که توسط بازيگران جهاني شدن به اين پديده ملحظه ميشود عبارت از اين اســت‬
‫که به نظر آنان ازطريق خصوصي سازي ميتوان درآمدهاي فوق العاده را نصيب دولتها نمود‪،‬‬
‫زيرا فروش ملکيت هاي دولتي توسط دولت به نفع دولت بوده واز اين طريق عايــد فــوق العــاده‬
‫نصيب دولت ها شده ‪ ،‬توسط اين عايد بدست آمده ميتوانــد بزرگــترين مصــارف خــود را تمويــل‬

‫‪2‬‬
‫) ‪- world business council for sustainable development (w b c s d‬‬

‫‪28‬‬
‫نمايد وبراي رشد وانکشاف کشور را از آن به عنوان يـک درآمـد فـوق العـاده اسـتفاده نمايـد ‪.2‬‬
‫باتوجه به توضيحات فوق دليل خصوصي سازي را ميتوان چنين خلصه کرد‪:‬‬

‫‪ .1‬افزايش کارآي اقتصادي‪ ،‬افزايش آزادي انتخاب مصرف کننده‬

‫‪ .2‬کاهش دخالت دولت دراقتصاد‬

‫‪ .3‬افزايش مشارکت مردم دراقتصاد‬

‫‪ .4‬کاهش نياز بخش دولتي به استقراض وکاستن از کسر بودجه ونيز افزايش سهم‬
‫بخش خصوصي در مالکيت‬

‫‪ .5‬کاهش تمرکز اداري وتقليل بارمالي دولت‬

‫‪ .6‬افزايش رقابت‬

‫‪ .7‬بهبود کارآي خدمات بخش دولتي‬

‫‪ .8‬افزايش نرخ رشد اقتصادي با فراهم آوردن زمينه مشــارکت بخــش خصوصــي‬
‫در سرمايه گزاري‬

‫‪ .9‬کمک به برآورده ساختن اهداف سياست هاي نوين اقتصادي‪،‬‬

‫گسترش بازارسهام وفروش بخش دولتي به مردم‬

‫مفهوم گسترش بخش خصوصي وروشهاي که براي فعــال نمــودن بخـش خصوصــي دراقتصــاد‬
‫وجود دارد ازکشوري به کشور ديگر باتوجه به شرايط اقتصادي ‪ ،‬اجتمــاعي هرکشــور تفــاوت‬
‫‪3‬‬
‫دارد‪.‬‬

‫دلیل خصوصي سازي در افغانستان‪:‬‬


‫افغانستان کشوري است که تمام فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي عامه به بخــش دولــتي ســپرده‬
‫شده و از زمان هاي قديم تا به حال به همين معيار پيشرفته است‪ ،‬اما امــروزه دولــت افغانســتان‬
‫تصميم براين گرفته اســت کـه بايــد‪ ،‬کـار هــاي مربــوط دولـت را کـم سـاخته‪ ،‬افــراد و اشـخاص‬
‫‪ - 3‬طاهري‪ ،‬شهنام ‪ ،‬توسعه اقتصادي وبرنامه ريزي اقتصادي‪ ،‬نشرآروين‪ ،‬تهران ‪1376‬‬

‫‪29‬‬
‫انفرادي را در فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي سهيم ساخته و از ايــن طريـق بـه فعـاليت هــاي‬
‫اقتصادي رونق بيشتري بخشيد‪.‬‬

‫بناا يکي از دليل عمده اي که افغانستان اقدام به خصوصــي ســازي نمــوده اســت عبــارت از کــم‬
‫ساختن وظايف و مسئوليت هاي دولت در قبال عامه و مصروف ســاختن دولــت در بخــش هــاي‬
‫مربوط به آن بوده و از طرف ديگر هدف از اين کار ايجاد رقـابت ميــان بخـش هـاي مختلـف و‬
‫تشويق سرمايه گذاران خصوصي است‪ .‬بطور خلصه دليل خصوصي سازي را در افغانستان‬
‫مي توان چنين خلصه نمود‪.‬‬

‫‪ .1‬عدم کارآیي دولت‪ :‬يکي از عوامليکه افغانستان اقدام به خصوصي ســازي ملکيــت هــاي‬
‫دولــت نمــوده اســت عبــارت از عــدم کــارآيي درســت دولــت در بخــش هــاي مختلــف و بــه‬
‫خصوصي در بخش هاي اقتصادي مي باشد‪ ،‬زيرا دولت افغانستان در وضعيت و موقعيت‬
‫قرار دارد که قادر نيست تمام فعاليت مورد نياز جامعه را به دوش گيــرد و مســتقيما ا بــراي‬
‫جامعه خدمت نمايد‪ ،‬زيرا از يــک طــرف بــودجه دولــت تکــافوء کننــده نيســت و از طــرف‬
‫ديگر قلت متخصيصين امور به چشم مي خورد‪ ،‬بنا ا يکي از راه هاي بيــرون رفـت از ايــن‬
‫مجراء‪ ،‬سپردن فعاليت هاي اقتصادي به بخش خصوصي است‪.‬‬

‫‪ .2‬ایجاد رقابت‪ :‬يکي از ويژه گــي هــاي برجســته بخــش خصوصــي ايجــاد رقــابت و تشــويق‬
‫متشبثين خصوصي در زمينه هاي مختلف است‪ .‬اگر فعــاليت هــاي اقتصــادي‪ ،‬اجتمــاعي و‬
‫فرهنگي و غيره فقط در اختيار دولت بوده باشد‪ ،‬چون زمنيه رقابت موجود نيست از يــک‬
‫طرف کار کم و از طرف ديگر کيفيت کار پائين است‪ ،‬بنا ا خصوصي سازي و ايجاد بخش‬
‫هاي خصوصي‪ ،‬زمينه ساز رقابت در جامعه خواهد بود‪.‬‬

‫‪ .3‬تشویق سرمایه گذاري هاي خصوصي‪ :‬سرمايه و ســرمايه گــذاري در يـک کشــور وقــتي‬
‫افزايش پيدا ميکند که درقدم اول در آن کشور زمينه فعــاليت هــاي بخــش خصوصــي و بــه‬
‫خصــوص ســرمايه گــذاري‪ ،‬ســرمايه گــذاران خــارجي ميســر باشــد‪ .‬يعنــي بــراي ســکتور‬
‫خصوصي زمنيه فعاليت ميسر شده باشــد و آنهــا آزادانــه بتواننـد در بخـش هــاي مختلــف و‬
‫دلخواه شان سرمايه گذاري لزم را انجام دهند و از آن بهروري خوبي داشته باشند‪.‬‬

‫کشور عزيز ما افغانستان در طي بيشتر از دو دهه جنگ و خوشکسالي بيشــترين خســاره را از‬
‫نواحي مختلف ديده است از جمله آبداد تاريخي کشور به تاراج رافته و اقتصاد کشور بــه رکــود‬

‫‪30‬‬
‫مواجه شده است‪ ،‬براي جبران اين همه خرابي ها و نا آبادي ها يک پلن منظم در کار بــوده تــا‬
‫اين کشور را به کاروان صلح و آزادي‪ ،‬ترقي و پيشرفت نزديک سازد‪ ،‬بنا ا رسيدن به اين هدف‬
‫وال و بزرگ کار ساده نبوده و اين کار به تنهايي وظيفه دولت نخواهد بود و هرگــز بــه تنهــايي‬
‫دولت قادر به انجام آن نيست‪ ،‬پس يگانه راه بيرون رفت از اين معضله بزرگ‪ ،‬شريک ساختن‬
‫بخش هاي خصوصــي در فعــاليت هــاي اقتصــادي و اجتمــاعي اســت‪ .‬زيــرا بــا تشــويق ســرمايه‬
‫گذاران خصوصي براي سرمايه گذاري در بخش هــاي مختلــف و ايجــاد رقــابت ميــان آنهــا مــي‬
‫توان ميزان فعاليت هاي مختلف را در کشور افزود‪.‬‬

‫اگر ما براي نياز هاي جامعه در بخش هاي مختلف زندگي‪ ،‬نظر اندازي کنيم به اين نــتيجه مــي‬
‫رسيم که نياز مندي هـاي جـامعه بيـش از انتظـار بـوده و هـر بخـش از جـامعه انتظـار سـرمايه‬
‫گذاري را در آن بخش دارد‪ .‬از جمله زراعت سنتي و عقب مانــده‪ ،‬صــنعت دســتي و ضــعيف و‬
‫زيربنا هاي اقتصادي فرسوده و غير قابـل اســتفاده ‪،‬گويــا ايـن امــر مــي باشــد‪ .‬و بــراي فعـال يـا‬
‫اکتيف ساختن همه اين بخش ها به سرمايه گذاري هنگفتي ضرورت است‪ ،‬بنا ا يگانه راه رسيدن‬
‫به اين هدف تشويق سرمايه گذاران خارجي براي سرمايه گذاري هاي مستقيم ويــا غيــر مســتقيم‬
‫در اين کشور است‪.‬‬

‫بسترهای مورد نیازخصوصی سازی‬

‫به طور خلصه درجهت بهبود شرايط و زمينههای تخصصــی »محيطــی« خصوصــی ســازی‪،‬‬
‫حتی قبل از شروع اقدامات اجرايی در مرکز حکومت‪ ،‬ارائه دو بستر زير ضروری میکند‪:‬‬

‫ارائششه بسششتر مناسششب قانونگششذاری‪ :‬نهادهــای قانونگــذار )تصميمســاز و تصــميمگير( بــا تعييــن‬
‫اولويتها بايد از يک طرف قوانين و مقررات لزم را برای ايجاد يک اقتصاد کارآمد مبتنــی بــر‬
‫بازار و کوچک شدن اندازه دولت تدوين کنند‪.‬‬

‫بازنگری قوانين‪ ،‬ارزيابی اثربخشی آنها در اجرا‪ ،‬تدوين و پيشنهاد قوانين جديد ازجمله‬ ‫‪‬‬

‫وظايف اين نهادها خواهد بود‪ .‬در اين مرحله مهمترين بحث چگونگی تغيير مــالکيت و‬
‫گذر از بنگاهها و شرکتهای دولتی به شرکتهايی با مالکيت مشــترک و يــا خصوصــی و‬
‫تقويت حقوق مالکيت خصوصی است‪ .‬در اين زمينه به تدوين قــوانينی در مــوارد زيــر‬
‫اشاره میشود‪:‬‬

‫‪31‬‬
‫گسترش رقابت )قانون ضدانحصار(؛‬ ‫‪‬‬

‫قوانين روابط بينالملل و داخلی؛‬ ‫‪‬‬

‫نحوه بازگرداندن سود و چگونگی خارج کردن آن از کشور؛‬ ‫‪‬‬

‫مالکيت خارجی سرمايه و زمين؛‬ ‫‪‬‬

‫محدوديتهای تبديل ارز؛‬ ‫‪‬‬

‫محدوديتهای درمورد استخدام و اخراج کارگران‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫و ازطرف ديگر‪ ،‬قوانين و مقررات لزم را به منظور نظارت بر فعاليت بنگــاه خصوصــی ‪ -‬و‬
‫نه بازار ‪ -‬با هدف امنيت و سلمت اقتصاد و جلوگيری از ايجاد شکاف طبقاتی و رانتجويی و‬
‫رانتطلبی تدوين کنند‪ .‬قوانين و مقرراتی در زمينههای زير در اين راستا هستند‪:‬‬

‫محيط زيست؛‬ ‫‪‬‬

‫حمايت از حقوق شاغلن و کارگران؛‬ ‫‪‬‬

‫نظارت بر شرايط ايمنی کارگاههای توليدی؛‬ ‫‪‬‬

‫نظارت بر آزادی های فردی و سازمانی؛‬ ‫‪‬‬

‫آزادی ورود و خروج از بازار؛‬ ‫‪‬‬

‫قوانين و مقررات کار و بيکاری )با تاکيد بر جلوگيری از انهدام اجتماعی کارکنانی که‬ ‫‪‬‬

‫به واسطه کوچک سازی اندازه دولت بيکار میگردنند(؛‬


‫قراردادها و نحوه حل و فصل دعوی )با نگاه اقتصادی و حقوقی(‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫ارائه بستر مناسب حمایتی‪ :‬تشکيل و يا اصلح نهادهــا‪ ،‬ســنديکاها‪ ،‬انجمــن هــا و مراکــزی کــه‬
‫بتوانند طبق »برنامه« مساعدتهايی مــالی و غيرمــالی را بـه بخــش خصوصــی ارائــه کننــد‪ .‬ايـن‬
‫حمايتها به دو صورت زير طبقه بندی میشوند‪:‬‬

‫الف‪ :‬حمايتهای مادی »هدفمند و موقت« که میتوانند به صورت بلعوض‪ ،‬معافيت ماليــاتی يــا‬
‫تخفيف مالياتی و وامهای کم بهره باشد‪ .‬در اين راستا‪ ،‬باتوجه به ساخت مالی کشــور کــه مبتنــی‬
‫بر سيستم بانکی است‪ ،‬همراه ساختن اين سيســتم بــا اســتراتژی خصوصــی ســازی و حمــايت از‬
‫افراد »کارآفرين« و بنگاههای خصوصی »کارآمد« امری بسيار ضروری است‪ .‬نکته مهــم در‬
‫اينجا ارائه برنامه تجاری و توسعه از سوی بخــش خصوصــی و نظــارت و کنــترل در حمايتهــا‬
‫طبق برنامه است‪.‬‬

‫‪32‬‬
‫ب‪ :‬حمايتهــای غيرمــادی کــه بــا تشــکيل و يــا اصــلح و تقــويت نهادهــا و مراکــزی در ابعــاد و‬
‫زمينههای زير امکانپذير میشود‪:‬‬

‫اطلع رسانی )داخلی و بينالمللی(؛‬ ‫‪‬‬

‫تامين اجتماعی و بيمه بيکاری؛‬ ‫‪‬‬

‫آموزش حرفهای و تخصصی؛‬ ‫‪‬‬

‫مشاوره و راهنمايی‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫اهداف خصوصی سازی‬

‫اهداف خصوصی سازی درهر کشور با توجه بــه سياســت و برنــامه هــای اقتصــادی وراهــبرد‬
‫های کل جامعه مشخص ميگردد‪.‬جون راهبرد ها وبرنامه های اقتصــادی در کشــورها متفــاوت‬
‫است‪ .‬در نتيجه خصوصی سازی نيز در هرکشور بد نبــال اهــداف خــاص اســت ودر هرمــورد‬
‫ممکـن اسـت برخـی از اهـداف در اولـويت قـرار گيرنـد ‪ .‬در کشـورهای توسـعه يـافته از نظـر‬
‫اقتصادی فرايند خصوصی سازی بدنبال اهداف مانند افزايش کارايی‪ ،‬کسب درامد وکاهش بــار‬
‫مالی دولت ميباشــد‪ .‬در حــاليکه درکشــورهای در حــال توســعه بــا تــوجه بــه مشــکلت وشــرايط‬
‫توسعه نيافتگی خصوصی سازی به دنبــال اهــداف وســيعتر اســت‪ .‬وبـه تنگناهــای بيشــتری بايــد‬
‫پاسخ دهد‪.‬درين کشورها بالبردن کارايی‪ ،‬تخصـيص منـابع‪ ،‬اسـتفاده بهينـه از منـابع شـرکتها ‪،‬‬
‫کاهش حجم دخالت دولت در اقتصــاد‪ ،‬ســپردن تخصــيص منــابع بــه مکــانيزم بــازار‪ ،‬مقــابله بــا‬
‫نقدينگی سرگردان دراقتصاد‪ ،‬ايجاد فضای رقابتی وامن برای سرمايه گذاری هــای بلنــد مــدت‪،‬‬
‫دست يابی به فنون جديد مديريت‪ ،‬دسترســی بـه ســرمايه وتکنــالو ژی خــارجی ونهايتــا هــدفهای‬
‫توزيع ثروت ودرامد ازمهمترين هدف های هستند که خصوصی سازی آن را دنبــال ميکنــد‪ .‬بــا‬
‫توجه به مطالب فوق چند هدف مهم خصوصی سازی را در ذيل بيان ميکنيم‪:‬‬

‫افزایش رقابت وبهبود کارایی درمدیریت وعملیات موسسات اقتصادی ‪:‬‬


‫افزايــش کــارای دراقتصــاد از طريــق ســپردن فعــاليت هــای اقتصــادی بــه مکــانيزم بــازار آزاد‬
‫ميباشد‪.‬اطرفداران بازار آزاد برين باورند که انتقال واحدهای دولتی به بخش خصوصی همــراه‬
‫با افزايش کارايی است در رابطه به اين هـدف بـه دو مفهـوم )کـارايی داخـل سـازمان وکـارايی‬

‫‪33‬‬
‫درتخصيص منابع( بايد توجه کرد‪ .‬گاهی ساستمدار درفرايند خصوصی ســازی مجبــور ميشــود‬
‫که يکی به هدف ديگری از دست بدهد ‪ .‬افزايش کارايی دراقتصاد تحت تاثيری عوامل متعددی‬
‫قرار دارد که مهمترين آن افزايش رقابت وتغير مالکيت است‪ .‬بطور کلی اعقاد بريــن اســت کــه‬
‫رفتار يک مدير خصوصی اقتصادی تر از رفتار يک مــدير بخــش دولــتی ميباشــد‪.‬ايــن اســتقلل‬
‫وسرعت درتصميم گيری موجب ميگردد که مدير بخــش خصوصــی راحتــتر درمقابــل تغيــرات‬
‫شرايط اقتصادی حساسيت نشان دهد وخود را با آنها هماهنگ نمايد‪ .‬معمــول بيشــتر تصــميمات‬
‫در نظام بوروکراسی مديريت دولتی بر اساس ضرورت های کوتاه مدت سياسی گرفتــه ميشــود‬
‫در حاليکه تصميم گيری دربخش خصوصی لزوما بر اساس سياست های درازمـدت وعقلنيـت‬
‫اقتصــادی ميباشــد‪ .‬بنــابرين ريشــه افزايــش کــارای را در انعطــاف پــذيری واســتقلل مــديريت‬
‫ومالکيت جستجو کرد‪ .‬به بيان ديگر بايد گفت که نظام مديريت پويــا وعقليــی ومــالکيت فــردی‬
‫ابزار توليد نيروی محرکه اصلی افزايش کارای داخل سازمان وبه حد اقل رساندن هزينه نهايی‬
‫توليد ميباشد‪ .‬آنچه يک واحد بخش دولتی زا ازيک واحد بخش خصوصــی متمــايز ميســازد‪.‬ايــن‬
‫واقعيت است که دارايی های واحد بخش دولـتی در تملـک اشـخاص حقيقـی ويـا حق وقی خـاص‬
‫نيست‪ .‬وازين رو نميتواند به سهولت وسرعت با شرايط اقتصادی جديد هماهنگ گــردد‪.‬کــه ايــن‬
‫عمل يکی از اهم ترين عوامل کاهش کارايی در واحد های اقتصادی دولتی ميباشد‪ .‬اما آنجه که‬
‫از فرايند خصوصی سازی مورد انتظار ميباشد اصلح‪ ،‬استقلل وانعطاف پذيری لزم درنظام‬
‫مديريت وانتقال مالکيت دولتی به اشخاص حقيقی ويا حقوقی ميباشد‪ .‬بنابرين خصوصی ســازی‬
‫زمان ميتواند منجر به افزايش کارايی داخل تصدی و موسسات دولتی گردد کــه انتقــال مــالکيت‬
‫را درپی داشته باشد‪.‬درغير آن مهمترين هدف خصوصی سازی ناديده گرفته شده است‪.‬‬

‫ازطرف ديگر آنهايی که شرايط رقابتس را زمينه ساز افزايش کــارايی فعــاليت هــای اقتصــادی‬
‫ميدانند‪.‬بيشتر به خصوصی سازی به عنوان ابزار جهت دست يابی به کــارايی تخصــيص منــابع‬
‫مينگرند‪.‬مقصود از کارايی در تخصيص منابع‪ :‬مديريت منابع و تخصيص بهينه آنها بين بخــش‬
‫های مختلف اقتصاداست‪.‬ازين ديدگاه در غياب شرايط رقابتی تغيــر مــالکيت هيچگــاه منجــر بــه‬
‫بهبود وافزايش کارايی نخواهد شد‪ .‬وخصوصی سازی قبل ازان که مشکل را حــل کنــد‪ ،‬مشــکل‬
‫آفرين خواهد شد‪.‬ودرين حالت انحصار دولتی به انحصــار خصوصــی تبــديل ميشــود‪.‬کــه مســلما‬
‫زيان بارتر ميباشد‪.‬خصوصی ســازی تصــديهای کــه دارای شــرايط انحصــاری هســتند‪.‬اگــر چــه‬
‫باعث افزايش کارايی داخل تصدی ميگردد‪.‬ولی ممکن است باعث کاهش کارايی در تخصــيص‬
‫منابع درسطح کلن شود‪ .‬زيرا انحصارات بخش خصوصی درصورت قدرت مند شدن همواره‬

‫‪34‬‬
‫اين خطررا به همراه دارند که تخصيص بهينه منــابع را بــه ســطح جــامعه دچــار اختلل نماينــد‪.‬‬
‫واز قدرت انحصاری خود بــه نفــع منــابع خــويش اســتفاده نماينــد‪.‬بنــابرين اگــر نتــوان موسســات‬
‫خصوصيی شده را با شرايط رقابتی آماده ساخت بايد يک جابجــايی بيــن افزايــش کــارای داخــل‬
‫سازمان وکارايی تخصـيص منـابع را پـذيرفت‪ .‬مـع هـذا بـه نقـش رقـابت در فراينـد خصوصـی‬
‫سازی بايد توجه شود‪ .‬فضای رقابت مهمترين مزيت و مايه حيات نظام سرمايه داری ومکانيزم‬
‫بازار است‪.‬و هر عاملی که مـانع ايجـاد رقـابت در بـازار شـود‪ ،‬کـارکرد سـالم بـازار را مختـل‬
‫نموده وعدم کارايی را حاکم ميسازد‪.‬ودر نهايت ميتــوان گفــت کــه انتقــال مــالکيت شــرط لزم و‬
‫ايجاد رقابت شرط کافی برای اجرای يک خصوصی سازی موفق ميباشد‪.‬‬

‫کاهش نقش مستقیم دولت در فعالیت های اقتصادی‪:‬‬


‫امروزه درين باره که دولت بيش از حد رشـدکرده اسـت‪.‬ونيـز درمــورد لـزوم رعــايت انضــباط‬
‫مالی ‪ ،‬آزاد سازی تجاری وخصوصی سازی توافق عمومی وجود دارد‪ .‬امابايد توجه نمــود کــه‬
‫اصلح ومحدود نمودن دامنه فعاليت های اقتصادی دولت تنها هنگــامی عقليــی ومنطقــی اســت‬
‫که از فرايند آن نه دولتی ضعيفتر بلکه قويتر اگر چه کوچکتر پديد آيد‪ .‬پــس بايــد گفــت کــه تنهــا‬
‫اصلح ومنقبض کردن فعاليت های دولت در پی رشد بيش از حد وافراطی ان کافی نيســت‪.‬بــل‬
‫لزم است که اين اصلح به نحو کارامدی صورت بگيدرد‪ .‬بــه هرصــورت در افزايــش کــارای‬
‫فعاليتهای اقتصادی مهمترين هدف خصوصی ســازی محــدود نمــودن حــوزه فعــاليت اقتصــادی‬
‫دولت است واين پاسخ منطقی به افزايش بيش از حد وحصر دامنه فعاليت های اقتصادی دولــت‬
‫است‪.‬کاهش مداخله دولت درفعاليت هــای اقتصــادی را ميتــوان از دو بعـد مـورد بررســی قـرار‬
‫داد‪.‬دربعد خرد بيشتر آن هدف دنبال می شود که هويت اقتصـادی بـه تصـدی هـا بخشـيده شـود‪.‬‬
‫وانضباط مـالی حـاکم بربــازار بــر سرنويشـت موسســات اقتصـادی حــاکم گــردد‪.‬و اهــداف غيــر‬
‫اقتصادی تا حد ممکن حذف شود‪ .‬اما دربعـد کلن اهــدافی چـون‪ :‬آزاد ســازی وحـذف مقـررات‬
‫دست وپاگير‪ ،‬اصلح قوانين ومقررات وايجاد شرايط فضای رقابت دنبال ميشود‪.‬‬

‫تقلیل هزینه های بودجه دولت ناشی از پرداخت سبسایدی و مصارف سرمایه ای‪:‬‬
‫معمول تصميمات توليد تجاری‪ ،‬قيمت گذاری وسرمايه گذاری در واحـد هــای اقتصــادی دولـتی‬
‫تحت تاثير تصميم گيری های سياسی – اجتماعی است‪.‬واين واحد هــا در اکــثر مــوارد کالهــای‬
‫خود را با قيمت کمتر از قيمت تمام شد بــه بــازار عرضــه ميکننــد‪.‬ودر نــتيجه دولــت بــاپرداخت‬

‫‪35‬‬
‫سبسايدی مستقيم وغيرمستقيم‪ ،‬نقدی وغير نقدی وپنهان وآشــکار وکمــک هــای بلعــوض زيــان‬
‫های ناشی از رفتار اين واحدها را جبران ميکند‪.‬بنا برين يکی از مشکلت اساســی دولــت هــای‬
‫که در حجم وسيع از فعاليت های اقتصادی مداخله مينمايند‪ ،‬تامين منابع مالی کسر بــودجه هــای‬
‫کلن ناشــی از پرداخــت ايــن يــارانه هــا وزيــان هــای واحــدهای دولــتی اســت‪.‬واگــذاری ســهام‬
‫وموسسات اقتصادی دولت کاهش درهزينــه هــا وافزايــش درامــدهای دولــت را مــوجب ميشــود‪.‬‬
‫بنابرين خصوصی سازی هم از طريــق عــدم پرداخــت مصــارف يــارانه هــای واحــدهای دولــتی‬
‫خصوصی شده وهم از طريق کسب درامد حاصــل از فــروش ســهام واحــدها بــاعث ميگــردد تــا‬
‫حدودی کسر بودجه دولت جبران گردد‪ .‬به عنوان مثال شــرکت پاريبــاس حــدود ‪ 4‬ميليــارد دلر‬
‫برای دولت فرانسه‪ ،‬بريتش گاز حدود ‪ 12‬ميليارد دالر برای دولت انگلستان و شــرکت )ان تــی‬
‫تی( ‪ 15‬ميليارد دالر برای دولت جاپان درامد ايجاد نمودند‪.‬‬

‫توسعه بازارهای سششرمایه داخلششی ودسششت یششابی سششرمایه‪ ،‬منششابع مششالی وتکنششالوژی‬
‫خارجی‪:‬‬
‫هدف مهم ديگر خصوصی سازی توسعه بازار های سرمايه واستفاده از پس انــدازهای موجــود‬
‫است‪ .‬برای تحقق اين هدف لزم است تا روشی بکار گرفته شــود کــه پــس انــدازها جمــع آوری‬
‫وبه سوی فعاليت های اقتصادی هدايت داده شوند‪.‬تا زمينه گسترش مشارکت همگانی فراهم آيد‪.‬‬
‫با خصوصی سازی شرکتهای دولتی وگســترش مــالکيت ســهام‪ ،‬صـاحبان پـس انــدازهای انــدک‬
‫ميتوانند درمالکيت صنايع توليــدی ســهيم شـوند‪ .‬وايـن کــار تـا انــدازه بـه تجهيــز پــس انـدازها و‬
‫عموميت يافتن مشارکت همگانی خواهد انجاميد‪.‬به عنوان مثال تعــداد ســهام دولــتی درانگلســتان‬
‫از دوميليون نفر در سال ‪ 1979‬به ‪ 9‬ميليون نفر درسال ‪ 1988‬افزايــش يــافت ودرفرانســه ايــن‬
‫رقم از ‪ 1.5‬به ‪ 5.5‬ميليون نفررسيد‪ .‬البته بايد خاطر نشان نمود که اکثر خصوصی سازی ها با‬
‫هدف گسترش مشارکت عمومی واز طريق بازار بورس انجام نگرفته است‪ .‬مثل در کانادا تنها‬
‫دو موسســه از طريــق بــورس واگــذار شــده در چيلــی ‪ 14‬تصــدی‪ ،‬در فرانســه ‪ 14‬تصــدی‪ ،‬در‬
‫جامائيکا ‪ 3‬تصدی‪ ،‬در نايجريا ‪ 16‬تصدی و در انگلستان ‪ 14‬تصدی که اين رقم در مقايســه بــا‬
‫کل خصوصی سازی جهان )‪ (7000‬تصدی ناچيز است‪.‬‬

‫عملکرد دولت‪:‬‬
‫دولتها برای اجـرای دقيـق خصوصـی سـازی اجـراات مختلـف و اقـداما ت متننـوع را در پيـش‬
‫ميگيرند‪ .‬که ناشی از نحوه تمرکز دولت در فعاليتهای اقتصادی‪ ،‬تعهد دولــت در برابــر جــامعه‬
‫‪36‬‬
‫وملت وعمدتا نحوه پيشبينی مسئاله در قانون اساسی کشور مذکور ميباشد‪ .‬اما تــاکنون آنچــه کــه‬
‫در ميان بيشترينه مملکتهای جهان مشهود است‪ ،‬اقدامات آتی در يــک رونــد خصوصــی ســازی‬
‫بحيث يک رويکرد عمومی در دستور کــار دولــت هــا قــرار گرفتــه اســت‪.‬کــه بــه عنـوان وجــوه‬
‫مشترک در نحوه عمل در اکثريت کشورها پذيرفتنی است‪.‬‬

‫اولين قدم در طرز کار دولت ها برای خصوصی سازی ترتيب بيــانيه خصوصــی ســازی اســت‬
‫که اين بيانيه دارای محتوای جامع بوده ومقاصد و اقدامات دولت را برای مجلس قانون گــذاری‬
‫وعامه مردم روشن ميسازد‪ .‬اين بيانيه ميتواند به عنوان يک نوشته مستقل درمــورد خصوصــی‬
‫سازی ويا سياست اقتصادی ويا بخش از سخنرانی وزيرماليه ودارايــی دولــت در مــورد بــودجه‬
‫در پارلمان باشد‪.‬‬

‫دومين قدم دراقدامات خصوصی سازی تعين يک هيئات مشورتی بلند پايه در مورد خصوصــی‬
‫سازی است‪ ،‬که ترکيـب هيئـات مـذکور بسـتگی بـه نظـام اجرايـی وسياسـی هـر کشـور خواهـد‬
‫داشت‪ .‬که شامل کارشناسان مستقل از موسسات عمومی اقتصادی‪ ،‬بخشهای مــالی وخصوصــی‬
‫ميباشد‪.‬‬

‫سومين اقدام در جهت خصوصی سازی در يک کشور تعين استراتژی کلی دولت بــرای کــاهش‬
‫نسبت موسسات اقتصادی دراقتصاد ميباشد‪ 4.‬واســتراتژی کلــی بــرای واگــذاری زمــانی ميتوانــد‬
‫منافع در نظر گرفته شده را سبب شود که اختيارات مديريت از آغاز در کنترل سرمايه گـذاران‬
‫خصوصی قرار داده شود‪.‬‬

‫اقدام بعدی که معمول در بيشتر کشور ها مورد عمل واقع ميشود‪ ،‬تعين يــک چــارچوب زمــانی‬
‫بــرای اعمــال خصوصــی ســازی اســت اگــر چـه تنظيــم يــک جــدول زمــانی بــرای کــل عمليــات‬
‫مخصوصا درکشوری با بخش بزرگی از موسسات اقتصادی عمومی مشکل است‪ ،‬امــا کوشــش‬
‫ميشود تا جدول زمانی برای مدت پنج يا ده سال ساخته شود‪.‬کــه در جــدول مــذکور نــامزد هــای‬
‫واگذاری به ترتيب بيان ميگردد‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫پاکدامن‪ ،‬رضا‪ :‬جنبه های کاربردی خصوصی سازی ‪4‬‬

‫‪37‬‬
‫با آنچه که تا کنــون بــه حيــث اقــدامات عملــی در فراينــد خصوصــی ســازی مطــرح شــد‪ ،‬اطلع‬
‫رســانی را ميتــوان ضــميمه برشــمرد چــون در اکــثريت از کشــورها بــرای ايــن کــه مــردم از‬
‫چگونگی واگذاری شرکت ها وموسسات اقتصــادی عمــومی بــه بخــش خصوصــی آگــاهی يابنــد‬
‫وازدليل خصوصی سازی شرکتهای مذکور که دولت آنها را به بخش خصوصی طی قــرارداد‬
‫به شــکل واگــذاری کامــل ويــانيمه واگــذاری ســپرده اســت‪ ،‬مطلــع گردنــد‪ ،‬رونــد آگهــی دهــی را‬
‫بصورت حتم در طليه دستور کار خويش قرارميدهد‪.‬‬

‫حق انتخابها وروشهای خصوصی سازی‪:‬‬


‫هر يك از روش هاي خصوصي سازي بنگاه هاي دولتي در موارد خاص و با توجه به‬
‫اوضاع متفاوت اقتصادي‪ ،‬اجتماعي و سياسي حاكم بر كشور تعيين مي شود‪ .‬مهم ترين روش‬
‫هاي خصوصي سازي را كه در دو دسته كلي خصوصي سازي با انتقال مالكيت و خصوصي‬
‫سازي بدون انتقال مالكيت صورت مي گيرد شامل روش هاي زير است‪:‬‬
‫‪ -۱‬عرضه سهام بنگاه مشمول خصوصي سازي به مردم‪.‬‬
‫‪ -۲‬عرضه سهام بنگاه هاي مشمول خصوصي سازي بر گروه هاي خاص‪.‬‬
‫‪ -۳‬فروش دارايي هاي بنگاه دولتي به افراد و بنگاه هاي بخش خصوصي‪.‬‬
‫‪ -۴‬تفكيك واحدهاي مشمول خصوصي سازي به واحدهاي كوچك تر‪.‬‬
‫‪ -۵‬جلب مشاركت بخش خصوصي در سرمايه گذاري جديد موردنياز بنگاه دولتي‪.‬‬
‫‪ -۶‬فروش بنگاه دولتي به مديران و كاركنان بنگاه‪.‬‬
‫‪ -۷‬عقد قراردادهاي واگذاري مديريت بنگاه يا اجاره دارايي هاي آن‪.‬‬
‫در پهلوی روشهای که بيان شده ميتوان روشهای فرضی ديگر را مطرح کرد‪:‬‬
‫‪ -1‬خصوصی سازی مالکيت‪.‬‬
‫‪ -2‬خصوصی سازی مديريت‪.‬‬
‫‪ -3‬خصوصی سازی تشکيلت مؤسسه اقتصادی‪.‬‬
‫اما بصورت عموم روشهای خصوصی سازی را که طی آن شرکت های اقتصادی عمومی به‬
‫بخش خصوصی واگذار ميشوند‪ ،‬ويا انتخاب های که يک مؤسسه اقتصادی واگذاری ميشود سه‬
‫نوع اند‪:‬‬
‫‪ -1‬تدابيردرمورد مالکيت‪.‬‬
‫‪ -2‬تدابيرسازمانی‪.‬‬
‫‪ -3‬تدابيرعملياتی‪.‬‬

‫‪38‬‬
‫دربخش اول معمول مسايل تصفيه ‪ ،‬سرمايه گذاری های مشترک ازبخش دولتی وبخش‬
‫خصوصی وغيرملی کردن مؤسسه اقتصادی مورد بحث است‪ .‬بخش دوم شامل تبديل به‬
‫شرکت‪،‬ايجاد زمينه رقابت‪ ،‬تغيرات ونگهداری ساختارشرکت ومعقول ساختن اهداف مؤسسه‬
‫اقتصادی ميباشد‪.‬و دربخش اخير معقول ساختن کنترل های دولت‪ ،‬تجديد ساختارو واگذاری به‬
‫اساس قرارداد مطرح ميشود‪.‬‬

‫فصل سوم‬

‫بررسی جریانات خصوصی سازی تصدیهای دولتی درافغانستان‬

‫‪39‬‬
‫نظام )سيستم (اقتصادی افغانستان مطابق به ماده )‪ (10‬قانون اساسـی مصـوب لـويه‬
‫جرگه)مجلس بزرگ(نظام بازارتعين گرديد‪ .‬واين تصميم در حــالی اتخــاذ شــد کــه‬
‫در افغانستان سيستم ونظام مشخص اقتصادی وجود نداشت واين بمعنی آن است کــه‬
‫در اين کشور اقتصاد عنعنوی‪ ،‬سکتور قوی اقتصاد دولتی )هدايت شونده(‪ ،‬مرحله‬
‫اقتصاد بازار رقابت آزاد اجزا وعناصر اقتصاد بازار عصری موجود بود که آنرا‬
‫بشکل فرضی ميتوان يک سيستم ضد ونقيض ناميد‪ ،‬وبايد متذکر شد که وزن وبــار‬
‫سيستم عنعنوی در اين تناسب از ثبات نســبی برخوداربــود ‪ .‬ودر زنــدگی اقتصــادی‬
‫کشــور هريــک ايــن سيســتم هــا در جريــان بــود و نقــش معيــن را داشــت ودارای‬
‫خصوصيت گذار بودند واين گذار از ده ها سال بدينسو ادامه داشـته اسـت ‪.‬بنـآ بـا‬
‫توجه به اين خصوصيت گذار ميتوانيم آنرا» سيستم اقتصادی گذار از عنعنوی بــه‬
‫بازار عصری« اســم گذاشــت‪ .‬و ايــن اصــطلح تقريبــآ شــبيه »سيســتم گــذار« ويــا‬
‫»اقتصاد مرحله گذار« است که مدل اين سيستم هنوز در )اروپــای شــرقی‪ ،‬کشــور‬
‫های حوزه بالتيک‪ ،‬آسيائی ميانه و روسيه وشکل خاص آن در چين وويتنام( وجــود‬
‫دارد‪.‬حال در پرتوی قانون اساسی برای دولت اقغانستان لزم است تا از چنين يک‬
‫وضعيت به اقتصاد بازار عصــری گــذار نمايــد‪ .‬وايــن کــار را بــا انجــام يــک رشــته‬
‫اقدامات مانند ‪ :‬اقــدامات ضــد انحصــار‪ ،‬غيــر دولــتی ســا زی ‪ ،‬خصوصــی ســازی‬
‫مالکيت وغيره انجام دهد‪ .‬طبعيست کــه انجــام ايــن اقــدامات و گــذار ازايــن مرحلــه‬
‫تدريجی‪ ،‬نه شتابزده وانقلبی صورت گيرد‪.‬‬
‫اقتصاد بازار در افغانستان پديده نو نيست تــاريخی طــولنی دارد ولــی ايــن بــازار‬
‫همواره متآثر از مداخلت دولت بوده است‪ .‬بررســی شــآن نــزول ايــن موضــوع در‬
‫روشنی اصــول تئــوری اقتصــادی وپراتيــک وتجربــه بيــن المللــی بــه تفصــيل ارايــه‬
‫ميگردد‪.‬مشخصــات اساســی ومشــکلت گــذار بــه بــازار در شــرايط کنــونی‪ ،‬ايجــاد‬
‫ساختاربازاری‪.‬افغانستان درشرايطی اتی به اقتصاد بازار معاصر گام می بردارد‪:‬‬
‫‪ -‬حضور قوی دولت درسکتور اقتصادی؛‬
‫‪ -‬موجوديت انفلسيون؛‬

‫‪40‬‬
‫‪ -‬بيکاری؛‬
‫‪-‬کمبود مواد؛‬
‫‪ -‬عدم موجوديت انگيزه اقتصادی فعاليتهای کاری؛‬
‫‪ -‬عدم موجوديت زيربنائی لزم؛‬
‫‪ -‬تسلط اقتصاد غير رسمی)سياه(؛‬
‫‪ -‬تسلط روانی اقتصاد دولتی واتکای اکثريت جامعه به نقش فعال دولت در عرصــه‬
‫اقتصاد وغيره‪.‬‬
‫با توجه به مطالب فوق وتجارب بين المللــی لزم اســت تــا مســايل ماننــدی‪-:‬خصوصــی‬
‫ســازی‪ ،‬ثبــات وتــوازن مکروايکونــومی‪ ،‬توســعه تشــبثات ‪ ،‬آزادی روابــط اقتصــادی‬
‫خارجی‪ ،‬ومسلمآ سياست اجتماعی در جهت حمايه افراد کم درامد در منصه اجرا قرار‬
‫گيرد‪ .‬از نظر تئوری وپراتيک اقتصاد بازار مستلزم روابط متقابــل وبــاهمی بــازار هــا‬
‫) کار‪ ،‬سرمايه‪ ،‬کال‪ ،‬وغيره( بوده ومتکی برآن اهـداف مهـم در مرحلـه گـذار عبارتنـد‬
‫از‪ -1 :‬رشد بازار کال وخدمات ‪ ،‬البته منظور از ک ال هـا وخـدمات توليـدی وهـم کـال‬
‫وخدمات برای بخش غير توليــدی اســت‪ .‬طــور معلــوم بــازار در گذشــته در افغانســتان‬
‫وجود داشته واکنون نيز موجود است اما هدف از بازار حقيقی کال وخــدمات اســت نــه‬
‫صرف محل خريد وفروش ساده‪.‬‬
‫حرکت از يک سيستم عنعنوی به اقتصاد بازار معاصر وغرض انجام موفقــانه آن‬
‫بايد به تجربه جهانی در اين زمينه تکيه کرد و منطق دارد تا آنرا به شش پرنســيپ‬
‫کلســيک فورمولبنــدی نمــود ‪ .‬کلســيک از آن جهــت ناميــده مــی شــود کــه پــايه‬
‫اصلحات را در اکثر کشور ها ی حهــان کــه مــر حلــه گــذار بــه اقتصــاد بــازار را‬
‫موفقانه پشت سر گذاشته اند تشکيل ميدهد‪.‬‬
‫‪ -1‬توازن مکروايکونومی به حداقل رسانيدن کسر بودجه دولتی‪ ،‬قطــع نشــر غيــر‬
‫ضروری پول و ارايه کريدت امتيازی معنی ميدهد‪.‬‬
‫‪-2‬ليبراليزيشن)آزادی( قيمت‪ .‬قيمت براساس عرضه وتقاضا شکل ميگيرد‪.‬‬

‫‪41‬‬
‫‪-3‬مــالکيتی خصوصــی از جملــه در عرصــه زراعــت‪ ،‬ضــمانت قــانونی مبنــی بــر‬
‫حمايت حق مالکيت وتآمين کننده اطمينان بر اجرای قرادادها‪.‬‬
‫‪ -4‬خصوصی سازی کارخانجات دولــتی بــه شــمول قــانونی ســاختن حــق افــراد در‬
‫ساختن کارخانه های جديد‪،‬فــروش قســمت اعظــم مــالکيت دولــتی وغيــر انحصــاری‬
‫ساختن توليدات در بخشهای مختلف‪.‬‬
‫‪ -5‬برقــرار نمــودن تيــپ اقتصــاد بــاز‪ ،‬بشــمول مناســبات آزاد تجــارتی‪ ،‬کــه در آن‬
‫سرمايه گذاری خارجی حمايت شده بتواند‪،‬ارايه امکان اخراج مفاد‪.‬‬
‫‪-6‬محدود ساختن مداخله مستقيم دولت دراقتصاد‪.‬‬
‫تکميل موفقانه اصلحات اقتصادی نيازمند بازنگری نقــش عنعنــوی وســنتی دولــت‬
‫است‪ .‬اين بمعنی انصراف ازقسمت اعظم وظايفيسـت کـه ادارات دولــتی ميخواســت‬
‫در شرايط نظام قبلــی افغانســتان ويــا دولــت هــای کشــورهای اقتصــاد هــدايتی ماننــد‬
‫فرمايشات دولتی به بسياری از انواع محصولت‪ ،‬تصويب قسمت زياد از ســرمايه‬
‫گذاريها ی پروژه ها‪ ،‬تعين قيمتها وغيره‪.‬‬
‫مزيدآ در نظام اقتصادی بازار وظيفه اساسی دولت عبارت از حمايه وتآمين شرايط‬
‫غرض اجرای حقوق مالکيت وقرارداد های اقتصادی منعقده‪ ،‬کمک ومساعدت بــه‬
‫رقابت در بازار با اجرای سياست ضد انحصار )مانوپول(‪ ،‬سياست عاقلنه مالياتی‬
‫وپــولی‪ ،‬تکامــل سيســتم حمــايه اجتمــاعی‪ ،‬کمــک بــه انکشــاف عرصــه اساســی‬
‫انفرستروکتور‪ -‬ترانسپورت وسايل ارتباط وغيره ميباشد‪.‬‬
‫چراخصوصی سازی د رافغانستان‪:‬‬
‫تحول سيستماتيک نظام ها برای هر جی بهترشدن کارائی در درون سيســتم وچرخــه اقتصــادی هــر‬
‫کشور نيازمند تغير در نوع نظــام وعمليـات بنيـادی بصــورت اســتراتژيک در جهـت گــذار ميباشـد‪.‬‬
‫مسلما کشور های متعدد دنيا وحتا اکثريت روند گــذار را بـه گـونه هــای مختلــف طـی کردنـد‪ ،‬شــايد‬
‫برای بيسياری از کشورهای جهان حالت گذار بيسيار پيچيده وحتا خفه کننده باشد‪ .‬مانند روســيه کــه‬
‫برای تحول در سيستم و گذار از نظام سوسيال کمونيسم به سرمايه داری ولبراليسم اقتصادی دچــار‬
‫آفت شديدی شد که تاسال های سال نتوانست در درون خود دوباره سازی نمايــد‪ ،‬گرجــه روســيه بــه‬
‫کمک بعضی از دوستان خارجی اش مثل نهادهای صندوق بيــن المللــی پــول وبانــک جهــانی حــالت‬

‫‪42‬‬
‫گذار به شـکل ش وک درمـانی تجربـه کـرد‪ ،‬ودر حـاليکه نهـاد هـای بيـن المللـی همکـار روسـيه را‬
‫بصورت اصولی وسنجيده همکاری ميکردند‪.‬غافل ازانکه چه پيامد های ناگوار را به دنبــال خواهــد‬
‫داشت‪.‬‬
‫ازان جايکه افغانستا ن از گذشته ها بدين سو به شکل يک نظام بسته به گــونه بلد کمونيســتی عمــل‬
‫نموده وچرخه فعاليت های اقتصادی در دست دولت بوده وتمامی بنگاهای توليده حــدود ‪ 66‬تصــدی‬
‫توليدی در اختيار دولت بوده گرچه با درنظر داشت عروج انقلب مردمی وجهــاد ومقــاومت مــردم‬
‫افغانستان تمامی دارائی های تصدی های مذکور به يغما وتاراج برده شده وتصدی های مــذکور از‬
‫فعليت بازماندند‪ ،‬اما با آنهم بعد از شکست رژيم طالبــان وروی کــار آمــدن دولــت مــؤقت بــه کمــک‬
‫وياری جامعه بين المللی تصميم بران شد‪ ،‬تا يک تعــداد تصــدی هــای مــذکور بــه بخــش خصوصــی‬
‫واگذار شود تا از يک سو نوع فعاليت سيستم اقتصادی دولت و يکی از پبايه هـای اساسـی گـذار بـه‬
‫نظام اقتصاد بازار به اجرا دراورده شود‪.‬‬
‫خصوصی سازی تصدیهای دولتی‪:‬‬
‫بنا بر آمار منتشر شده توسط وزارت ماليه مجمـوع تصـديهاي دولـتي در افغانسـتان بـه‬
‫‪ 66‬کار خانه مي رسد‪ .‬که اين تصدي ها قبــال توســط حکــومت قبلــي ســاخته شــده اســت‬
‫وعمال به بهــره بــرداري ســپرده شــده بــود‪ .‬چــون درآن وقــت نظــام اقتصــادي حــاکم در‬
‫افغانستان ‪ ،‬نظام سوسيالستي بود بناا ايجاب مي نمود که تصدي ها دولتي بماند واز ايــن‬
‫طريق به کار گران طبق قانون کار مزد ومعاش تاديه مي شد‪.‬‬
‫اين تصدي ها در اثر کار وفعاليت بــي حــد در ســالهاي گــذ شــته تقريبــا ا دوره اســتهلک‬
‫خود را طي کرده وحتي بعضي از آنها از آخرين نقط استهلک تعين شده هم زياد کــار‬
‫کرده وکاملا از کار افتاده است‪ .‬بناا در شرايط فعلــي کــه افغانسـتان خــود را از متــابعت‬
‫نظام سوسيالستي نجــاد دادده ونظــام ســرمايه داري را پــذيرفته اســت‪ ،‬از يکطــرف ايــن‬
‫نظام به فعاليت بخشهاي دولتي چندان رضايت نشان نمي دهـد واز طـرف ديگـر دولـت‬
‫اسلمي افغانستان قادر به بازسازي احياي مجدد اين تصدي هاي دولتي نمي باشد ‪ .‬بنــا ا‬
‫يگانه راه حل آن انتقال اين تصدي ها به بخش هاي خصوصي است‪.‬چون در افغانستان‬
‫بخش خصوصي نسبت به بخش دولت ي يا عمومي موثر تر به نظر مي رسد اين عمل‬
‫باعث مي گردد که از يکطرف تصـدي هـاي ويـران شـده دوبـاره بـه پـاي خـود بيسـتند‬

‫‪43‬‬
‫وکاره خانه جات مختلف خفيف و ثقيــل مجــدداا اعمــار گــردد واز طــرف ديگــر جريــان‬
‫سرمايه هاي کوتاه مدت وبلند مدت از طريـق فع اليت بخـش هـاي خصوصـي گسـترش‬
‫يابد وهمچنان ورود سرمايه هاي خارجي را تشويق واز فرار سرمايه جلوگيري کند‪.‬‬

‫بن اا به خاطر رسيدن به ايــن هــدف‪ ،‬اســتراتژي خصوصــي ســازي وخصوصــي ســازي‬
‫تصدي هاي دولتي در چارچوب انکشاف ملــي گنجانيــده شــده اســت‪.‬طــرح اجــراي ايــن‬
‫استراتژي عملا ادامه دارد وتابه حال از جملـه ‪ 66‬کارخ انه توليـدي بـه تعـداد ‪ 44‬کـار‬
‫خانه شده يعني به بخش خصوصي انتقال داده شده است‪ .‬به گفته وزير ماليه درآينده نــه‬
‫چندان دور همه اين تصدي هاي فوق الذکر خصوصي خواهد شد‪.‬‬
‫ناگفته نبايد گذاشت که امنيــت يکــي از شــرايط بســيار مهــم رســيدن بــه ايــن هــدف بــوده‬
‫وبدون تامين امنيت به صورت درست وواقعي آن ‪ ،‬امکان نمي رود به صورت لزمي‬
‫پيــش رود‪ .‬چــون يکــي از عوامــل مهــم کــه بــاعث شــده اســت ســرمايه گــذاران داخلــي‬
‫وخارجي براي سرمايه گذاري در افغانستان تا به حال بسيار کند عمل نموده است البتــه‬
‫همين مساله يعني نبودن امنيت کافي است‪.‬‬
‫در تصدي هاي فوق الذکر در حدود ‪ 2500‬هزار کار گر مصروف کار بــوده واز ايــن‬
‫طريق امرار معشيت مينمايند‪ ،‬اما در صورت در صورت خصوصي شــدن ايــن بخــش‬
‫ها امکان ميرود که در حدود بيشتر از نصف ازايـن کـار گـران کـار خـود را از دسـت‬
‫خواهند داد وبي سرنوشت خواهند شد ‪ .‬چون تصــدي هــاي خصوصــي بخــاطر کســب‬
‫مفاد بيشتر از تورم تشکيلتي جلوگري مينمايد وتعداد کارگران خود را به حد اقــل آن‬
‫ميرساند ‪ .‬ولي واقعيت امــر ايــن اســت کــه تعــدادي ازايــن کــار منــدان کــه از تخصــص‬
‫وتجارب لزم برخوردار هستند گمان ميرود به کــار ســابقه خــويش گماريــده شــوند وآن‬
‫تعداد از کارمنداني که ازتخصص وتجارب بر خوردار نيستند وظرفيــت ســود هــاي را‬
‫ندارد از کار سابقه خويش بر طرف وبه کار هاي ديگر مصــروف کــار شــوند‪ .‬بخـاطر‬
‫کسب معلومات بيشتر درمورد تصدي ها يا کار خانه جات که در افغانستان وجود دارد‬
‫به عمده ترين آنها اشاره ميکنم‪:‬‬

‫‪44‬‬
‫عمد ترين کار خانه جات کشورافغانستان‬

‫ظرفيت توليد فعلي‬ ‫ظرفيت توليد‬ ‫نوع فعاليت‬ ‫مکان‬ ‫کار خانه‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 5/2‬مليون مترمربع‬ ‫پارچه بافي وطرحدوزي‬ ‫کابل‬ ‫بافندگي کابل‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 1200‬تن‬ ‫نخ‬ ‫کابل‬ ‫ريسندگي کابل‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 2‬مليون متر مربع‬ ‫پارچه هاي ابريشم‬ ‫کابل‬ ‫نساجي کابل‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 5/3‬مليون متر مربع‬ ‫پارچه‬ ‫کابل‬ ‫نساجي گذرگاه‬

‫‪ 286000‬متر‬ ‫‪ 22‬مليون متر مرتع‬ ‫پارچه‬ ‫بغلن‬ ‫نساجي پلخمري‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪1/5‬‬ ‫ابريشم‬ ‫پروان‬ ‫نساجي جبل سراچ‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 52‬مليون متر مربع‬ ‫ابريشم‬ ‫کاپيسا‬ ‫نساجي گلبهار‬

‫‪ 190- 1080‬تن‬ ‫‪240-20‬‬ ‫تصفيه پنبه دانه وروغن‬ ‫مزار شريف‬ ‫پنبه پاک کني بلخ‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 65‬هزار تن‬ ‫گندم‪ ،‬نان‪ ،‬آرد‬ ‫مزار شريف‬ ‫سيلوي بلخ‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 20‬هزار تن‬ ‫نگهداري گندم‬ ‫ناحيه گذار‬ ‫سيلوي هرات‬

‫‪ 700‬تن‬ ‫‪ 12‬هزار تن‬ ‫صابون‬ ‫کابل‬ ‫کار صنعتي افغان‬

‫‪ 9‬هزار دست‬ ‫‪ 10‬هزار تن‬ ‫لباس‬

‫‪ 3‬هزار حلقه‬ ‫‪ 8‬هزار تن‬ ‫پلستيک‬

‫‪ 10‬هزار جفت‬ ‫‪ 30‬هزار تن‬ ‫بوت‬

‫‪ 1‬مليون متر‬ ‫‪ 22‬مليون متر‬ ‫ابريشم مصنوعي ونخ‬ ‫مزار شريف‬ ‫نساجي بلخ‬

‫مربع‬ ‫مربع‬ ‫پارچه اي‬

‫نامشخص‬ ‫نا مشخص‬ ‫خدمات فني براي‬ ‫کابل‬ ‫پروژه پارک‬

‫کار خانه هاي که در‬ ‫صنعتي‬

‫ناحيه پل چرخي‬

‫واقع شده اند‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 27‬هزار تن‬ ‫نيشکر‬ ‫بغلن‬ ‫کار خانه شکر بغلن‬

‫‪ 2/9 – 0/5‬مليون‬ ‫‪ 7/5‬مليون متر‬ ‫کتان‪ ،‬روغن‪،‬‬ ‫بايست هلمند‬ ‫کار خانه پنبه‬

‫تن‬ ‫مربع‬ ‫پنبه دانه‬ ‫پاک کني‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 300‬تن‬ ‫کمپوت و مرباي‬ ‫قندهار‬ ‫کار خانه کمپوت‬

‫ميده‬ ‫و کانسرو‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 2‬هزار راس روزي‬ ‫گوسفند‬ ‫هرات‬ ‫کشتار گاه هرات‬

‫‪45‬‬
‫‪ 20‬هزار راس روز‬ ‫گوساله‬

‫‪ 2/1‬هزار تن‬ ‫‪ 28‬هزار تن‬ ‫کتان‪ ،‬روغن‪ ،‬صابون‬ ‫کندوز‬ ‫کار خانه پنبه‬

‫پاک کني اسپنزر‬

‫نامشخص‬ ‫‪ 40‬هزار ليتر‬ ‫الکل ‪% 70‬‬ ‫کابل‬ ‫کارخانه ملزومات‬

‫طبي‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 40‬هزار تن‬ ‫گندم‬ ‫بغلن ‪ ،‬شهر پلخمري‬ ‫کارخانه سيلوي‬

‫‪ 30‬هزار تن‬ ‫آرد‬ ‫پلخمري‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 80‬هزار تن‬ ‫آرد ‪ ،‬نگهداري گندم‬ ‫قندهار‬ ‫کار خانه سيلو‬

‫‪ 3780‬تن نان‬ ‫‪ 140‬هزار تن‬ ‫آرد‬ ‫کابل‬ ‫سيلوي کابل‬

‫‪ 540‬تن کيک‬ ‫‪ 40/24‬هزار تن‬ ‫نان‬

‫‪ 270‬تن کلوچه‬ ‫‪ 50‬هزار تن‬ ‫نگهداري گندم‬

‫نا مشخص‬ ‫نا مشخص‬ ‫محصولت چوبي‬ ‫کابل‬ ‫کار خانه نجاري‬

‫ترکاني‬

‫‪ 50‬هزار متر مربع‬ ‫‪ 420‬هزار مترمربع‬ ‫نخ ‪ ،‬فرش و پارچه‬ ‫کابل‬ ‫کار خانه نساجي‬

‫و پشم بافي‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 16-4‬مليون متر‬ ‫پارچه هاي ابريشمي‬ ‫ناحيه بگرام‬ ‫کار خانه نساجي‬

‫مربع‬ ‫وپنبه اي‬ ‫بگرام‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 12/5‬مليون متر‬ ‫نخ پارچه‬ ‫هرات‬ ‫نساجي هرات‬

‫توليد ندارد‬ ‫‪ 50‬مليون متر‬ ‫پارچه هاي پنبه اي‬ ‫قندهار‬ ‫نساجي قندهار‬

‫مربع‬ ‫و طراحي پارچه‬

‫لیست تصدیهای که به بخش خصوصی واگذار میشوند‪:‬‬

‫وزارت ترانسپورت‬
‫‪ -1‬تصدي كاماز مركز‬
‫‪ -2‬تصدي كاماز مركز‬
‫‪ -3‬تصدي كامازذنمبر ‪5‬‬
‫‪ -4‬تصدي كاماز نمبر ‪6‬‬
‫‪ -5‬تصدي كاماز نمبر ‪7‬‬
‫‪ -6‬تصدي كاماز نمبر ‪8‬‬

‫‪46‬‬
‫‪ -7‬تصدي كاماز نمبر ‪9‬‬
‫‪ -8‬تصدي خدمات تخنيكي‬

‫وزارت صحت عامه‬


‫‪ -1‬رياست فارمسی‬

‫وزارت تجارت‬
‫‪ -1‬تصدي ارزاق‬
‫‪ -2‬تصدي مواد نفتي و گاز مايع‬
‫‪ -3‬تصدي تجارتي و تعاوني‬
‫‪ -4‬تصدي صادرات نباتي طبي‬
‫‪ -5‬تصدي ميوه خشك سمون‬
‫‪ -6‬تصدي شيرخان بندر ‪a‬‬

‫وزارت معارف‬
‫‪ -1‬تصدی مطبعه معارف‬

‫وزارت شهرسازی ومسکن‬


‫‪ -1‬تصدي ساختماني بنائي‬
‫‪ -2‬تصدي ساختماني افغاني‬
‫‪ -3‬تصدي خانه سازي‬

‫وزارت معادن وصنايع‬


‫‪ -1‬تصدي نساجي و نخي قندهار‬
‫‪ -2‬تصدي متمم طبي و تخنيكي‬
‫‪ -3‬تصدي پشم بافي‬
‫‪ -4‬تصدي صنايع افغان‬
‫‪ -5‬تصدي نساجي بگرامي‬
‫‪ -6‬تصدي پشم بافي قندهار‬
‫‪ -7‬تصدي بست هلمند‬
‫‪ -8‬تصدي كود و برق شمال‬
‫‪ -9‬تصدي سمنت غوري‬
‫تصدي گاز افغان‬ ‫‪-10‬‬
‫تصدي سمنت جبل السراج‬ ‫‪-11‬‬
‫تصدي نجاري ستخراج معادن‬ ‫‪-12‬‬
‫تصدي كارخانه جات جنگلك‬ ‫‪-13‬‬
‫تصدي سنگ مرمر رخام‬ ‫‪-14‬‬
‫تصدي سنگ ذغال شمال‬ ‫‪-15‬‬
‫تصدی نساجی بلخ‬ ‫‪-16‬‬

‫وزارت دفاع‬
‫‪ -1‬تصدی مسلخ‬
‫‪ -2‬تصدی توليد فلزات ساختمانی‬

‫‪47‬‬
‫وزارت اطلعات وفرهنگ‬
‫‪ -1‬تصدي افغان اعلنات‬
‫‪ -2‬تصدي مطبعه آزادي‬
‫‪ -3‬تصدي مطبعه آريانا‬
‫‪ -4‬تصدي افغان تور‬

‫وزارت انرژی وآب‬


‫‪ -1‬تصدي ساختماني اسپين غر‬
‫‪ -2‬تصدي ساختماني برق‬
‫‪ -3‬تصدي انرژي جديد‬
‫‪ -4‬تصدي ساختماني هلمند‬
‫‪ -5‬تصدي توليد عناصر فلزات‬

‫وزارت زراعت‬
‫‪ -1‬تصدي سيلوي پلخمري‬
‫‪ -2‬تصدي سيلوي كابل‬
‫‪ -3‬تصدي سيلوي بلخ‬
‫‪ -4‬تصدي مسلخ و مالداري هرات‬

‫تصدی های که تاکنون به بخش خصوصی واگذارشده اند‪:‬‬


‫در اوايل سال ‪ 2006‬ميلدي كه اين تحقيق انجــام ميــافت‪ ،‬ســه تصــدي دولــتي قســما ا بــه ســكتور‬
‫خصوصي واگذار شده بود دو تا ازين تصــدي هــا‪ ،‬تصــدي اســپين زر قنــدوز و تصــدي جيــن و‬
‫پرس بلــخ‪ ،‬جــز از كمپنــي فرانســوي بنــام ‪ DAGRIS‬ميباشــند‪ .‬در ســال ‪ 2003‬ميلدي دولــت‬
‫افغانستان از طريق وزارت معادن و صنايع كه اكنون بنام وزارت معادن يــاد ميشــود از دولــت‬
‫فرانسه در راه اندازي مجدد صنعت و توليد منسوجات در سمت شمال افغانستان‪ ،‬تقاضاي كمك‬
‫نمود‪ .‬پس ازين تقاضا‪ ،‬كمپني فرانسوي پروژه جديدي تحت نام ناپكود را براي انكشــاف تكــه و‬
‫روغن نباتي براه انداخت‪ .‬كمپني متذكره چون در سالهاي ‪ 1970‬نيــز در وليــات بلــخ‪ ،‬بغلن و‬
‫قندوز در توليد منسوجات فعاليت ميكرد‪ ،‬براي ايــن پــروژه نيــز انتخــاب شــد‪ .‬ايــن كمپنــي قســما ا‬
‫مربوط دولت فرانسه است و مجموعا ا ‪ 13‬مليون دالــر را از ســازمان انكشــافي آن كشــور بــراي‬
‫پوشش سرمايه گذاري هاي اوليه بدست آورده است‪ .‬ايــن پــروژه كــه در ســال ‪ 2003‬آغــاز شــد‬
‫توسط تيم كاري وزارت ماليه نيز حمايت ميگرديد‪ .‬پروژه ناپكود با دولــت افغانســتان موافقنــامه‬
‫را امضا نمود تا بعضي از تعمير ها و تمام وســايل تكــه بــافي و توليــد روغـن را در دو تصــدي‬
‫دولتي در شمال افغانستان كرايه نمايد‪ ،‬تصدي اسپين زر قندوز اين ساحه با داشتن دارائي هــاي‬

‫‪48‬‬
‫مختلف‪ ،‬فعاليت هاي مختلف تجارتي دارد كه تهيه پخته و روغن خوراكي يك بخــش از فعــاليت‬
‫هاي آن است‪ ،‬كه پروژه متذكره آنرا اجاره نموده است‪ .‬اين فابريكه هاي كرايه شده‪ ،‬فايبر پخته‬
‫توليد ميكند و در فابريكه مزار‪ ،‬اشياي ثـانوي از توليــدات جيــن نيـز توليـد ميگــردد‪ .‬پختــه هـاي‬
‫پروسس شده اكثراا به كشور هاي آسياي ميانه صادر ميگردد‪ .‬دفتر متذكره‪ 44 ،‬كارگر را تربيه‬
‫و استخدام نموده است و بـراي تقريبـا ا ‪ 5000‬نفـر دهقـان كمـك مينمايـد تـا ‪ 15000‬تتـن پختـه را‬
‫بطور درست كشت نمايند‪ ،‬كه اين دهاقين شامل قرار داد اند‪ .‬اما پروژه ناپكود ‪ 15000‬تتن پخته‬
‫ديگر را از ديگر دهاقين كه شامل قرار داد نبوده اند‪ ،‬نيز خريداري نموده است‪.‬‬
‫يكي از مشكلت كه اين تصـدي بـا آن مـواجه اسـت اينسـت تـا مـواد خـام )ب ه حـد كـافي( را از‬
‫دهاقين بدست آورند تا ماشين آلت ايـن فــابريكه هميشـه فعــال نگهداشـته شـود و از نظــر تـداوم‬
‫تجارتي‪ ،‬بقا داشته باشد‪ .‬از سال ‪ 2004‬ميلدي وقتيكه دولت افغانستان سكتور تجارت پختــه را‬
‫آزاد گذاشته است‪ ،‬دهاقين ميتوانند آزادانه پخته را براي هر خريداري كه بخواهند بفروشــند‪ .‬از‬
‫زمانيكه اين سكتور آزاد گذاشته شده است يك تعــداد كــم از توليــد كننــده گــان جيــن كـه پختــه كــم‬
‫كيفيت را براي استفاده توشك توليد مينمودند‪ ،‬رونــق يــافته انــد‪ .‬ايـن توليــد كننــده گـان بــا داشــتن‬
‫مصارف نسبتا ا ثابت‪ ،‬ميتوانند مواد خام )پخته( دهاقين را به قيمت نسبتا ا زيادتر خريداري كنند‪.‬‬
‫كمپني جديد شـكر بغلن يــك كمپنـي مشــتركا دولـتي و خصوصــي اسـت كـه بـه ميـان آمـده ايـن‬
‫خصوصي سازي است‪ 4 .‬نفر سرمايه گذار افغاني مجموعا ا مبلغ ‪ 8‬مليون يورو سرمايه پولي و‬
‫كاري را براي تجهيز و تجديد كار هاي اين فابريكه سرمايه گذاري كرده اند‪ .‬دولــت افغانســتان‪،‬‬
‫تعمير و زمين را كه از تصدي سابقه شــكر بغلن بــوده‪ ،‬تهيــه و آمــاده ميســازد‪ .‬شــركت آلمــاني‬
‫‪ KWS SAATAG‬مبلغ ‪ 1‬مليون يورو را سرمايه گذاري ميكند و تخــم هــاي مختلــف اصــيل‬
‫براي كشت البته براي توليد زياد شكر و نيز خدمات فني را براي كشت بهتر آن تهيه ميكند‪.‬‬
‫دولت آلمان‪ ،‬از طريق سازمان زراعت ملل متحد و كمپني ســرمايه گــذاري ‪ DEG‬م الي آلم ان‬
‫‪ 2.5‬مليون يورو را براي تطبيق و راه اندازي كار هاي ايـن كمپنــي‪ ،‬خريــداري وســايل بــراي‬
‫دهاقين‪ ،‬تخصص اداري‪ ،‬و استخدام و آموزش كارمنــدان محلــي تخصــيص داده اســت‪ .‬در پلن‬
‫هاي ميان مدت پيشي بيني شده است كه افزايش ظرفيت فعلــي توليــدات و انكشــاف تصــدي هــا‪،‬‬
‫بسيار اميدوارانه وهدفمند اســت تــا در نهــايت بتوانــد تقريبــا ا ‪ 25‬فيصــد مجمــوع مصــارف شــكر‬
‫افغانستان را توليد كند‪ .‬اما همانند تصدي پخته‪ ،‬اين كمپني احســاس ميكنــد كــه نتوانــد مــواد خــام‬
‫شكر را از دهاقين افغاني بدست آورد‪ .‬اكنون دهاقين كمتر تشويق ميشوند تا شكر كشــت نماينــد‪.‬‬
‫كشت شكر‪ ،‬با خربوزه‪ ،‬پخته‪ ،‬گندم‪ ،‬برنج و ديگــر مزروعــات رقــابت مينمايــد‪ .‬بلنــد بــردن نفــع‬

‫‪49‬‬
‫همچنان مربوط به قيمت شكر ميشــود البتــه در ســطح مــاركيت جهــاني كــه در حــال حاضــر در‬
‫سطح بلندي قرار دارد‪.‬‬
‫ازين قسم خصوصي سازي هاي قسمي بر مي آيد كه جهت پايداري و تداوم تصدي هاي دولــتي‬
‫البته از نظر تجارتي‪ ،‬ممكـن يـك تلش سـخت و دشـواري باشـد ك ه در دراز مـدت ب ه سـرمايه‬
‫گذاري هاي زياد نياز دارد‪.‬‬
‫قبل از وقت خواهد بود تا بگوئيم كه آيا اين خصوصي سازي هاي قسمي وســيله خــوب و مــوثر‬
‫براي فعال ساختن مجدد صنعت توليــد پختــه و شــكر باشــد‪ .‬ازيــن قســم خصوصــي ســازي هــاي‬
‫قسمي بر مي آيد كه جهت پايداري و تداوم تصدي هاي دولتي البته از نظر تجــارتي‪ ،‬ممكــن يــك‬
‫تلش سخت و دشواري باشد كه در دراز مدت به سرمايه گذاري هاي زياد نيــاز دارد‪ .‬بســياري‬
‫از تصدي ها به مشكل ميتوانند به اساس تجارتي فعاليت نمايند البته در يك ماركيت غير منظــم‪،‬‬
‫درين ماركيت كه آنان نميتوانند مواد خام خود را به مشكل بدست آورنــد‪ .‬و يــا مشــتريان كــه بــه‬
‫آنان تضمين گرديده بود البته در زمان افتتاح و كــار ايــن تصــدي هــا‪ ،‬تضــمين مـواد خــام بــراي‬
‫تصدي ها‪ ،‬يكي از مشكلت عمده آنان ميباشد )در افغانستان( و يك ديگر از نقاط اساسي اينست‬
‫كه هر دو تصدي از طرف دونر ها‪ ،‬سرمايه گذاري شده بودنــد كــه هيــچ بــازپرداخت بعــدي را‬
‫ندارد و در خصوص پروژه ناپكود چنين بودجه اي اكثريت از سرمايه گذاري پــولي را تشــكيل‬
‫داده است‪ .‬بنا ا در شرايط بازار اين دو تصدي بطور ســنتي خصوصــي نگرديــده انــد خصوصــي‬
‫سازي قســمي‪ ،‬در جــائيكه ســهم دولـت نيــز وجـود دارد‪ ،‬نيــز مشــكلت خـود را خواهــد داشــت‪.‬‬
‫مخصوصا ا در قسمت اينكه دولت در امور كاري تصدي ها دخالت خواهد كرد و اين تصدي هــا‬
‫به همين منوال بطور غير موثر پيش خواهند رفت‪.‬‬
‫در مــاه جــون ســال ‪ 2006‬ميلدي‪ ،‬تصــدي ســمنت غــوري كــه در ليســت وزارت مــاليه بــراي‬
‫خصوصي سازي ليست شده بود‪ ،‬به مزايــده گذاشــته شــد و بــراي ســرمايه گــذار خصوصــي بــه‬
‫اجــاره داده شــد‪ .‬ايــن پروســه خــارج از پروســه مناقصــه گــذاري كــه در وزارت مــاليه بــراي‬
‫خصوصي سازي تصـدي هـا وضـع شـده ب ود‪ ،‬صـورت گرفـت‪ .‬در ع وض‪ ،‬وزارت معـادن و‬
‫صنايع‪ ،‬كه اداره تصدي سمنت غوري را به عهده داشت‪ ،‬سيستم مناقصه گــذاري را خــود تهيــه‬
‫كرد‪ ،‬و آنرا اعلن نمود‪ .‬كه دو پيشــنهاد دريــافت كــرد و بــه تاريــخ ‪ 25‬جــون ‪ ، 2006‬يكــي از‬
‫كمپني هــاي درخواســت كننــده‪ ،‬انتخــاب شــد‪ .‬انكشــاف ايــن مناقصــه و انتخــاب برنــده آن توســط‬
‫شوراي اقتصادي بشمول وزير ماليه صورت گرفت‪.‬‬
‫بـا آنکـه قـرار بـود تصـدی کـود کيميـاوی و خـدمات زراعـتی افغـان درتحـت ملکيــت وزارت‬
‫زراعت‪ ،‬که دارای جايداد ثابت ‪ 574‬ميليون افغــانی در هفــده وليــت کشــور ميباشــد‪ ،‬بــه بخــش‬

‫‪50‬‬
‫خصوصی طی داوطلبی به مزايده گذاشته شود‪ .‬اما در جلســه وزيــران مــؤرخ ‪ 5‬عقــرب ‪1388‬‬
‫جايدادهای تصدی مذکور به وزارت های آب وبرق و صحت سپرده شد‪.‬‬

‫فصل چهارم‬

‫بررسی چالشهای موجود فراروی روند خصوصی سازی در افغانستان‬

‫تصریح چالش‪:‬‬
‫اجرای هر سياست اقتصادی در هـر کشـوری ب ه ويـژه در کشـورهای جهـان س وم بـا موانـع و‬
‫مشکلت خاص خود همراه است‪ .‬در مورد خصوصـی سـازی نيـز اي ن امـر صـادق اسـت‪ .‬بـه‬
‫طور کلی‪ ،‬موانع و مشکلت خصوصی سازی که گاها ا منجربه شکست ايــن سياســت مــی شــود‬
‫را می توان به ترتيب زير بيانکرد‪.‬‬

‫‪ -1‬عدم اولویت شناسی‪ :‬خصوصــی ســازی لزومــا ا بايــد بــه دنبــال تصــحيح ســاختار قيمــت هــا‬
‫)خصوصا ا ارز(‪ ،‬آزاد سازی تجاری و تصحيح ساختار موسسات مــالی انجــام گيــرد و در غيــر‬
‫اين صورت بسيار مشکل است که بتوان از نقطه نظر کارايی و منافع اجتماعی امتيــازی بــرای‬
‫شرکت خصوصی که در يک اقتصاد کنترل شده با انواع محدوديت ها فعاليت می کند قائل شـد‪.‬‬
‫اين امر به خصوص اگر ساختار بازاری که موسسه مورد نظر در آن عمل می کند انحصــاری‬
‫باشد و سياست های بازدارنده تجاری نيز آن را در معــرض رقــابت خــارجی قــرار ندهــد قــوت‬

‫‪51‬‬
‫بيشتری می گيرد‪ .‬لذا موفقيت خصوصــی سـازی در يـک برنــامه گســترده آزاد ســازی تضــمين‬
‫خواهد شد‬
‫که کار بزرگ است‪.‬‬

‫‪ -2‬وجود گروه هششای ذی نفششع مخششالف بششا برنششامه خصوصششی سششازی‪ :‬يکی ديگــر از مشــکلت‬
‫خصوصی سازی است‪ .‬عمده گروه های مخالف با برنامه های خصوصی سازی را می توان‬
‫عبارت دانست از‪:‬‬
‫الــف‪ -‬اتحــاديه هــای کــارگری کــه بــه دو دليــل ممکــن اســت مخــالف خصوصــی ســازی باشــند‪:‬‬
‫او ا‬
‫ل‪ :‬چون تصور می شـود کـه خصوصــی سـازی در ابتــدا منجــر بـه کــاهش ميـزان اشـتغال و‬
‫همچنين کاهش ميزان درآمدهای واقعی کارگران می شود‪ .‬ثانيــاا‪ :‬بــه علــت اينکــه اتحــاديه هــای‬
‫کارگری از قدرت سياسی تصميم گيری در بخش خصوصی به اندازه بخش دولتی برخوردار‬
‫نخواهد بود‪.‬‬
‫ب‪ -‬قشر ديگر مخالف با برنامه های خصوصی سازی قشر خاصی از طبقه بورکرات ها که‬
‫جزئی ازمکانيزم های مداخله هستند‪ ،‬خواهد بود‪.‬‬
‫ج‪ -‬مقامات دولتی نيز به علت اينکه از حوزه قدرت و اختياراتشان کاسته می شود ممکن است‬
‫به عنوان مخالفان خصوصی سازی درآيند‪.‬‬

‫‪ -3‬مقایسه بیششن اهششداف وجششود موسسششات دولششتی وخصوصششی‪ :‬دريــن ميــان دو پــارامتر ميــزان‬
‫اشتغال و ميزان سود اشتغال است‪ ،‬در حالی که در موسســات خصوصــی بــه علــت اينکــه ســود‬
‫هدف است‪ ،‬لزم است تعداد کارکنــان در حــداقل ممکــن باشــند‪ .‬لــذا موسســه دولــتی خصوصــی‬
‫سازی شده با مساله از کار بيکار شدن تعدادی از کارکنان روبه رو می شود‪ .‬بنــابراين يکـی از‬
‫مشکلت خصوصی سازی که ممکن است تبعات سياسی نيز در پی داشته باشد مســاله بيکــاری‬
‫اســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت‪.‬‬
‫‪ -4‬استفاده از روش هايی مانند مشارکت کارکنان در سهام مشمول واگذاری بــه ســاير واحــدها‪،‬‬
‫پرداخت های پوششی باه کارکنانی که به ميل خود از خدمت در واحد مشــمول واگــذاری کنــاره‬
‫گيری می کنند‪ ،‬و وضع ضوابط ويژه در مورد پرداخت های تامين اجتماعی بــه بيکــار شــدگان‬
‫ناشی از خصوصی سازی و در مواردی ايجاد ضــوابط قــانونی کــه کارفرمايــان خصوصــی را‬
‫وادار به استفاده از نيروی کارکنان واحد مشمول واگذار می کند که از جمله عــواملی اســت کــه‬

‫‪52‬‬
‫مــی توانــد فشــارهای ناشــی از تحــولت ناخواســته در وضــعيت کــارگران را تخفيــف دهــد‪.‬‬
‫‪ -5‬مساله هزينه های خصوصی سازی در کوتاه مدت يک بار مالی تلقی می گردد‪ .‬عمده‬
‫هزينه های که درين زمينه وجود دارد عبارتند از‪:‬‬

‫هزينه های اداری مربــوط بــه جريــان و اجــرای خصوصــی ســازی‪ ،‬هزينــه هــای لزمــه بــرای‬
‫بازسازی ساختار مالی شرکت ها‪ ،‬که اغلب شامل وجوه لزم برای پرداخت بدهی هــا و تجديــد‬
‫ســـرمايه شـــرکت قبـــل از فـــروش و گـــاهی پرداخـــت بـــدهی هـــای ماليـــاتی مـــی شـــود‪.‬‬
‫‪ -6‬کوچکی بازارهای سرمايه به ناگزير محدوديت هايی در تــامين مــالی خصوصــی ســازی از‬
‫منابع داخلی قرار می دهد‪ .‬در اغلب مـوارد کشــورهای جهــان ســوم بازارهــای مبــادله ســهام يــا‬
‫بازارهای بورس ندارند و اگر دارند در سطح ضعيف است‪.‬‬

‫آیا مجریان روند خصوصی سازی خود چالش میافرینند؟‬


‫بــر اســاس آنچــه از تجربيــات ســاير کشــور هــای جهــان کــه در مســير چهــانی شــدن وپــذيرش‬
‫دموکراسی به عنوان نظام اجتماعی سالم وبرتر همراه با مؤلفه يی اصلی اش کــه نظــام اقتصــاد‬
‫بازار است‪ ،‬قرار گرفته اند‪ ،‬برميايد اين است معمول عدم بررســی نهــاد هــای بيــن المللــی مثــل‬
‫صــندوق وجهــی بيــن المللــی‪ ،‬ســازمان جهــانی تجــارت ‪ WTO‬وبان ک جه انی از وض عيت‬
‫کشورهای تحت حمايت و درضمن عدم توجه به پيامد های ناگواريکه تغير نظام و کاهش حيطه‬
‫اقتدار دولت ميافريند‪ .‬به تصريح روند خصوصی به عنوان يکی از پايه های اساسی تغير نظام‬
‫و حالت گذار آنهم بصورت شوک درمانی در اکثر موارد تاکيد واصرار ميورزند‪.‬که در چنيــن‬
‫مواقعی نتايج بهينه يی را نميتوان انتظار داشت‪ .‬به قول استيگلتز مشاور ارشد بانک جهانی در‬
‫امور اقتصادی کشور های در حال توسعه پيدايش اليگارشی روسيه که دارای عظيم روســيه را‬
‫به تاراج بردند‪ ،‬نتايج ناشی از تصاميم دو نهاد مجری خصوصـی سـازی هريـک صـندوق بيـن‬
‫المللی پول ويانک جهانی بود‪ ،‬که بدون آگهی دقيق از وضــعيت اجتمــاعی وسياســی روســيه بــه‬
‫تصريح روند خصوصی سازی پرداختند‪.5‬‬

‫اما با آنهم ديده ميشود که نهاد بين المللی وجامعه جهانی در افغانستان بــرای تطــبيق بهــتر نظــم‬
‫اقتصاد بازار اولويت های برای بخــش هــای مختلــف اقتصــاد ملــی قايــل شــده انــد و بــا الهــام از‬
‫عملکرد شان در شوروی سابق دهه ‪ 1990‬به خصوصی سازی به عنوان يک وسيله تمام عيار‬
‫‪5‬‬
‫استگلتز‪ ،‬جوزف ديدگاه نوبه جهانی شدن ‪5-‬‬

‫‪53‬‬
‫برای گذار نمی نگرند‪ ،‬بلکه آنرا بصورت يکی از ابزار های مناسب نه کليدی برای جاگــذاری‬
‫نظام اقتصاد بازار ميدانند‪.‬‬

‫قسميكه تخمين شده‪ ،‬ارزش خالص ‪ 44‬تصدي‪ 614 ،‬مليــون دالــر ســنجش گرديــده اســت كـه بــه‬
‫مقايسه ديگر اقتصاد هاي انتقالي و انكشافي بسيار كم است‪ .‬اما با اينكه ايــن مبلــغ كــم نســبت بــه‬
‫ديگر كشور ها است‪ ،‬ولي كماكان اين رقم از مجموع سرمايه گذاري هاي تجارتي از ‪ 2003‬به‬
‫اين طرف‪ ،‬زيادتر ميباشد‪ .‬و از طرف ديگــر‪ ،‬مبلـغ ‪ 614‬مليـون دالـر نمايـانگر ايــن نيسـت كـه‬
‫عوايد بالقوه از فروش اين تصدي هــا بدســت آيــد‪ ،‬چراكــه معلــوم نيســت كــه مــاركيت در زمــان‬
‫فروش اين تصدي ها چيگونه عكس العملنشان خواهد داد و ديگر اينكه ممكن بعضي از دارائــي‬
‫ها منحيث ملكيت دولت حفظ گردد‪.‬‬

‫شرايط كلي سرمايه گذاري دريــن كشــور‪ ،‬نهــايت دشــوار اســت و همــان موانــع كــه در فــرا راه‬
‫سرمايه گذاري در ساحه سبز درين كشور وجود دارد‪ ،‬ممكن سرمايه گذاري را در تصدي هاي‬
‫دولتي نيز منصرف سازد‪ .‬در گزارش "تجارت نوين در سال ‪ " 2006‬بانك جهاني كه در بــاره‬
‫ظرفيت حفظ ســرمايه گــذاران تهيــه شــده‪ ،‬افغانســتان در قســمت هــاي بســيار پــائين ليســت ‪155‬‬
‫كشور‪ ،‬رده بندي گرديده است‪ 2 .‬مشكل خواهد بود تا سرمايه گــذاراني را كــه ظرفيــت و قصــد‬
‫راه اندازي و انكشاف تصدي هاي دولتي را داشته باشند‪ ،‬به سرمايه گذاري تشويق كرد چراكــه‬
‫دسترسي و حضور سرمايه گذاران بالقوه بنــابر شــرايط دشــوار ســرمايه گــذاري دريــن كشــور‪،‬‬
‫محدود شده است‪.‬‬

‫پاليسي ها و استراتيژي هاي مسلط اقتصادي دولت افغانستان نشان ميدهد كه خصوصي ســازي‬
‫يكي از اجزأ برنامه گسترده اصلحات اقتصادي و تجديد تشكيلت براي تقويت رشــد اقتصــادي‬
‫كه توسط سكتور خصوصي رهبري شود‪ ،‬ميباشد‪ .‬اما به نظر ميرسد‪ ،‬ميان پاليســي خصوصــي‬
‫سازي و پيشرفت در جهت برنامه گسترده اصلحات اقتصادي ســازگاري وجــود نداشــته باشــد‪،‬‬
‫گرچه برنامه اخير الذكر بدون كدام معيار و استندرد به كندي پيشرفته است‪.‬‬

‫دولت بايد پيش ازينكه به خصوصي سازي تصدي هاي دولتي كه هم اكنــون از نظــر اقتصــادي‬
‫آنقدر آسيب نميرسانند‪ ،‬مبادرت كند‪ ،‬به ديگر اصلحات ساختاري توجه نمايد تا قوانين ســرمايه‬
‫گذاري كافي‪ ،‬امنيت و زير ساختار هاي كافي و مقررات موجه و قوي و شرايط بــراي ســرمايه‬

‫‪54‬‬
‫گذاري آماده گردند‪ .‬بسـياري ممكـن اسـتدلل نماينـد ك ه بهبـود در مسـايل عـامه ماننـد حـاكميت‬
‫قانون‪ ،‬امنيت‪ ،‬مقررات بهتر و زيرساختار هاي خوبتر در گذشت زمان بر ارزش تصدي هــاي‬
‫دولتي خواهد افزود و دولـت بايــد بــه ايـن مسـايل نســبت بـه تطــبيق برنــامه خصوصــي سـازي‪،‬‬
‫اولويت و ارجحيت قايل شود‪.‬‬

‫لزم است تا مالكيت اين تصدي ها واضح گردند تا از خــود داري ســرمايه گــذاران در ســرمايه‬
‫گذاري درين ساحه‪ ،‬جلوگيري شود‪ .‬در بسياري موارد‪ ،‬اين موضوع با نبــود اســناد موثــق و بــا‬
‫نبود ثبت و راجستر اراضي و اسناد سهم ملكيت كه همگان به آن دسترسي داشته باشند‪ ،‬مغلقـتر‬
‫گرديده است‪ .‬هرگاه سند ملكيت موجود نباشد‪ ،‬پروسه خصوصي سازي بــه ميكــانيزم هــاي حــل‬
‫تنش هاي موجود درين زمينه‪ ،‬ضرورت دارد‪ .‬سرمايه گــذاران بــالقوه بــا نبــود اســناد رســمي و‬
‫معتبر و با نبود يك ميكانيزم معيين و موثر براي حل و فصل مشكلت مربوطه به حــق مــالكيت‬
‫دارائي ها‪ ،‬ممكن در سرمايه گذاري خود‪ ،‬متردد گردند‪.‬‬

‫شفافيت در اقتصاد مهم اســت بخصــوص در جــائيكه فعــالين قدرتمنــد اقتصــادي بــر بعضــي از‬
‫سكتور هاي خاص تسلط عام و تام داشته و علقه بـراي بــازار آزاد ندارنـد‪ .‬اهــداف دولــت نيـز‬
‫درين زمينه بيان داشته است‪" :‬سعي گـردد تـا انتقـال در يـك فضـاي بـاز‪ ،‬عـادلنه و شـفاف ب ه‬
‫مقصد اعظمي ساختن عوايد فروشات كه با حفظ استخدام و ايجاد مشوقات براي سرمايه گذاري‬
‫وانكشاف فني موازنه داشته باشد‪ ،‬صورت گيرد‪".‬‬

‫در تمام سطوح آگاهي عامه لزم است تا واضح شود كه چيگونه برنــامه خصوصــي ســازي در‬
‫پاليسي هاي مسلط اقتصادي افغانستان‪ ،‬جاي گرفتــه ميتوانــد‪ .‬خصوصــي ســازي از ســبب اينكــه‬
‫نتوانسته رضــايت و ســهمگيري فعــال بــازيگران ملــي را بدســت آورد‪ ،‬در ديگــر كشــور هــا از‬
‫طرف كارمندان دولـت‪ ،‬سياسـتمداران و مــردم عـامه مـورد انتقـاد قـرار گرفتـه اسـت و فــرض‬
‫مينمايند كه بسياري از برنامه هاي خصوصي سازي توسط نيرو هــاي بيرونــي تحميــل ميشــود‪.‬‬
‫فرض ميشود كه در افغانســتان نيــز‪ ،‬برنــامه خصوصــي ســازي توســط موسســات تمويــل كننــده‬
‫تحميل شده و شكل بال‪-‬پائيني را دارد كه چنين روشي از تعهد اساسي كارمندان دولــت و ديگــر‬
‫فعالين ملي براي تطبيق كامل و روشن اين پاليسي‪ ،‬خواهد كاست‪.‬‬

‫‪55‬‬
‫در اخير‪ ،‬بايد در قسمت ايجــاد تسلســل در مولــديت اقتصــادي و تجديــد ســاختار هــاي مربــوطه‪،‬‬
‫بيشتر بطور متفكرانه و استراتيژيك فكر گردد‪ .‬پاليسي ها براي بهبود شرايط سرمايه گذاري در‬
‫افغانستان بسيار با اهميت بوده تا رشد اقتصادي و سرمايه گذاري نسبت بــه پروســه خصوصــي‬
‫سازي‪ ،‬تقويت يابند‪ .‬آن معيار ها‪ ،‬مانند تسويد قــانون ســرمايه گــذاري و حــل و فصــل مشــكلت‬
‫دسترسي به زمين و زير ساختار ها كه در انكشاف اقتصادي افغانستان بسيار مهم و عاجــل انــد‬
‫مستدلنه ميتوان ادعا كرد كه اينها بطور اساسي بر پاليسي هــاي رشــد اقتصــادي كــه از طــرف‬
‫سكتور خصوصي )خصوصي سازي( انجام يابد‪ ،‬تفوق و اولويت دارد‪ .‬و حد اقل‪ ،‬اين پاليسي‬
‫ها با حفظ حق و اراده مساوي و برابر همگام با برنامه هاي خصوصي سازي عملي و پيگيري‬
‫گردند‪.‬‬
‫عدم جذب سرمایه گذاری ها‪:‬‬
‫دراصولی خصصي سازي وانتقال ملکيت هاي دولتي به بخش خصوصي يکي از عوامــل مهــم‬
‫ديگري کــه نقــش باســزاي دارد عبــارت از ســرمايه داران وســرمايه گــزاران داخلــي وخــارجي‬
‫هستند که در مقابل منابع مالي کــه در اختيــار دولــت مــي گزارنــد‪ ،‬ملکيتهــاي دولــتي را بخــاطر‬
‫کسب شود وشهرت خريداري مينمايد‪.‬‬
‫سرمايه گزاران نقش مستقيمي در اصولی خصوصي سازي دارند‪ ،‬زيرا سرمايه گزاران هستند‬
‫که از طريق به مخاطره انداختن سرمايه هاي پولي ومالي شان به خريد ملکيتهاي دولــتي اقــدام‬
‫ميکنند‪ .‬پس براي تشويق وترغيب وترغيــب ســرمايه گــزاران بخــاطر ســرمايه گــزاري در ايــن‬
‫بخش نياز اشد بوده تا ازيکطــرف پــس انــداز درايــن کشــور هــا افزايــش يابــد واز طــرف ديگــر‬
‫فعاليتهاي غير مولد را به سوي فعاليت هاي که از کارآي اقتصــادي بخوردارنــد هــدايت نمايــد‪.‬‬
‫الته سياست هاي مزکــور بايــد دربرگيرنــده توســعه منــابع انســاني‪ ،‬از بيــن بــردن فقــر ازطريــق‬
‫برنامه هاي تامين اجتماعي‪ ،‬بهبود وساخت زير ساختهاي اقتصــادي وحفــاظت ازمحيــط زيســت‬
‫باشد‪ ،‬تا بتواند به توسعه اقتصادي بينجامد‪.‬‬
‫سوال عمده که در اين باره پيـش مـي آيـد عبـارت از ايـن اسـت کـه حـق اول ويت در خريـداري‬
‫ملکيت هاي دولتي به سرمايه گزاران داخلي داده شود يابه سرمايه گزاران خارجي؟‬
‫طبعا ا کشوري که پلن خصوصي سازي را در پلن هاي سياست هاي تعديل خود جايداده باشــد‬
‫در زمينه سرمايه گزاري سرمايه گزاران اعم از لحــاظ سياســي‪ ،‬اقتصــادي‪ ،‬اجتمــاعي وامنيــتي‬
‫مناسب بوده باشد‪ ،‬بدهي است که هردو قطب از سرمايه گزاران اعم از داخلي وخارجي آمــاده‬
‫سرمايه گزاري درايــن بخــش هســتند‪ .‬پــس درايــن صــورت ترجيــح ســرمايه گــزاران داخلــي يــا‬
‫خارجي بصورت بهتر ودقيق تر مورد مطالعه قرار گيرد‪.‬‬

‫‪56‬‬
‫مسلما ت در کشور مــا تــوان جلــب وجــذب ســرمايه گــذاری هــای داخلــی و خــارجی در جهــت راه‬
‫اندازی تصــدی هــای دولــتی خيلــی ضــعيف اســت‪ ،‬حتــا گــاهيکه يکــی از تصــديهای دولــتی بــه‬
‫داوطلبی گذاشته شده بود‪ ،‬ديده شده که از چند شرکت محدود که خواستار اشتراک در داوطلــبی‬
‫بودند‪ ،‬تنها يکی در مراسم داوطلبی حضور يافت‪ .‬وبراساس قانون فروش تصديهای دولتی‪ ،‬در‬
‫اين گونه مورد هم اشتراک کننده برنده شـمرده ميشــود‪ .‬طبيعيسـت کـه ايـن گـونه مـوارد چـالش‬
‫آفرين در برابر خصوصی سازی تصديهای دولــتی اســت‪ .‬واز جــانب ديگــر بــروز دهنــده فســاد‬
‫اداری گسترده است‪ ،‬گرچه عدم حضور داوطلبان بدليل عدم امنيت است‪.‬‬

‫فساد اداری چالش دیگر در برابر خصوصی سازی‪:‬‬

‫فساد اداری از جمله پديده های سازمانی است که روند توسعه کشورها را بطور چشــمگيری بــا‬
‫مشکل روبه رو می سازد‪ .‬فساد ميتواند علــل مختلــف ) اداری‪،‬اجتمــاعی‪ ،‬اقتصــادی‪ ،‬سياســی و‬
‫قانونی ( داشته باشد و به دليل نقش و تأثيرات منفی زيــادی کــه بــر کــارايی و اثــر بخشــی نظــام‬
‫اداری‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬سياسی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬فرهنگی دارد‪ ،‬همواره مورد توجه دولتها و نهاد های بين‬
‫المللی بوده و هست ‪.‬‬

‫فساد اداری در ادارت دولتی افغانستان يکی از معضلت غامض و امر شايع است کــه نميتــوان‬
‫از کم وکيف بدون آمار رسمی سخن گفت‪ ،‬چگونه دولت جلو اين معضــله را بگيــرد در حــاليکه‬
‫خود باآن دست وگريبان است‪ .‬براساس تازه ترين آمارهای منتشره از سوی سازمان ملل حــدود‬
‫دو ميليارد دلر آمريکايی در طول چند سال گذشته به عنوان رشوت ميان ادارات دولتی ومردم‬
‫وشرکت های خصوصی رد وبدل شده است‪ ،‬که ميان يکصد ونود شش کشور جهــان رقــم قابــل‬
‫ملحظه است‪.‬‬

‫گسترش فساد اداری در جامعه سبب کاهش سرمايه گذاريهای داخلی و خارجی‪ ،‬کاهش‬
‫در آمد های دولت ‪ ،‬افزايش هزينه زندگی و تورم‪ ،‬کاهش رشد اقتصادی‪ ،‬توزيع نــا عــادلنه در‬
‫آمد و ‪ ...‬می گردد ‪.‬اين امر ضرورت اتخاذ راه حــل هــای مناســب بــرای مهــار و کنــترول آنــرا‬
‫نمايــان ميســازد ‪ .‬مهمــترين عامــل مــوفقيت در مبــارزه بــا فســاد اداری‪ ،‬عــزم ‪ .‬اراده سياســی و‬
‫حمايت مقامات ارشد دولت از برنامه مبارزه با فساد است ‪.‬‬

‫‪57‬‬
‫روشهای مختلف برای مبارزه با فساد اداری ارائــه شده اســت کــه خصوصــی ســازی و کــاهش‬
‫تصدی گری دولت بر فعاليتهای اقتصادی يکی از اين روشهااست زيرا بيــن آزادی اقتصــادی و‬
‫کاهش فساد اداری وابستگی نزديکی وجود دارد و فساد اداری در شرايطی که قيمتهــا مغشــوش‬
‫و مداخلت گسترش می يابد بروز می کند ‪.‬‬

‫خصوصی سازی از طريق ايجــاد رقــابت‪ ،‬کــاهش قــدرت انحصــاری کارکنــان دولــت‪ ،‬افزايــش‬
‫شفافيت و پاسخگويی مسـؤولين و حـذف انحصـارات و محـدوديتهای گسـترده و زائـد حـاکم بـر‬
‫بخشهای بازرگانی ) تجاری (‪ ،‬مالی‪ ،‬اسعاری و گمرکی‪ ،‬باعث رشد اقتصادی و کــاهش فســاد‬
‫اداری ميگــردد ‪ .‬اگرچــه نکتــه مهــم در خصوصــی ســازی ايــن اســت کــه گرچــه اســتراتژی‬
‫خصوصی سازی بعنوان راهکاری بــرای کــاهش فســاد اداری‪ ،‬افزايــش کــارايی و بهــره وری‪،‬‬
‫کاهش تصدی گری دولــت‪ ،‬آزاد ســازی اقتصــادی‪ ،‬تشــويق شــهروندان بــه مشــارکت بيشــتر در‬
‫فعاليتهای اقتصادی و اجتماعی جامعه تلقی می شود ‪.‬‬

‫اما اگر فرايند خصوصی سازی به شيوه صحيح و منطقی و همراه بــا نظارتهــای دقيــق قــانونی‬
‫انجام نشود‪ ،‬خود به ابزاری برای گسترش فساد تبديل خواهد شد‪ ،‬ولی در صــورتی کــه پــس از‬
‫بررسيها کارشناسی و انجام رويه هــای قــانونی‪ ،‬تصــميم بــه واگــذاری شــرکتهای دولــتی گرفتــه‬
‫شود‪ ،‬فرايند خصوصی سازی با کمترين ريسک در جهت توسعه اقتصادی و تأمين منافع مــالی‬
‫توليد کنندگان ومصرف کنندگان تحقق می يابد‪.‬‬

‫‪58‬‬
‫فصل پنجم‬

‫بررسی تاثیرات خصوصی سازی روی اقتصاد ملی‬

‫افغانستان واقتصاد در حال گذار‪:‬‬

‫تصریح تاثیر‪:‬‬
‫‪ .1‬تاثیر خصوصي سازي بالي قروض دولت‪ :‬قرضه هاي تضميني دولت به شرکتهاي کــاهش‬
‫مي يابد ودولت از طريق تقليل مصارف مي تواند بهبود شـاياني ت وجهي درکسـر ب ودجه ايجـاد‬
‫نمايد‪ .‬درصورت که شرکتهاي توليدي وغير توليدي دولتي باشد در اين صورت دولـت موظـف‬
‫است تا تمام مشلت مربوط به شرکتها را برطرف سازد از قبيــل مشــلت مــالي وپــولي بنــا ا در‬
‫بعضي هنگام دولت تواناي رفع اين نيازمنديهاي شرکتها را نداشته ونا چار دست به خصوصي‬
‫سازي ملکيت هاي دولتي مي زنــد تــا از يکطــرف بــاري را از ســرخود دور ســازد واز طــرف‬
‫ديگر توجه جدي بخاطر بهبود کسر بودجه مبذول بدارد‪.‬‬
‫‪ -2‬تاثیرخصوصي سازي در رشد اقتصادي ‪:‬‬

‫‪59‬‬
‫‪ .1‬دربخشهاي اقتصادي که از اولويت خاصــي برخوردارنــد‪ ،‬رشــد شــتابنده اي حاصــل خواهــد‬
‫گردد‪ .‬درنتيجه رشد شتابنده بخشهاي اقتصادي باعث رشد شتابنده اقتصادي عمومي مـي گـردد‪.‬‬
‫يکي از ويژگي هاي عمده وقابل ملحظـه اي ايـن بخـش عبـارت از موج وديت رقـابت در ايـن‬
‫بخش است وخود موجوديت رقابت زمينه را براي توليد وخدمات بيشــتر بــاکيفيت بهــتر مســاعد‬
‫مي سازد بنا ا در بطن توليد وخدمات بهتر وبيشتر‪ ،‬رشد وانکشاف اقتصادي تند تر نهفته است‪.‬‬
‫‪ .2‬تاثیر خصوصي سازي در انتقال سرمایه‪ :‬درصورت بهبــود بخشــهاي خصوصــي واجــازه‬
‫فعاليت آن دريک کشور‪ ،‬سرمايه گزاران خارجي انگيزه بيشتري براي انتقــال منــابع وســرمايه‬
‫هايشان به کشور خواهنــد داشــت وبــدين ترتيــب‪ ،‬جريــان ورود ســرماه بــه داخــل کشورتســهيل‬
‫خواهد شد‪ .‬واين انتقال سرمايه‪ ،‬درواقعيت امــر در تقــويه ذخــاير اســعاري کشــورکمک شــاياني‬
‫خواهد نمود‪ .‬وبيلنس اسعاري کشوررا تقويت خواهد نمود‪.‬‬
‫‪ .3‬تاثیرخصوصي سازي بالي بششازار داخلششي‪ :‬از طريــق خصوصــي ‪ ،‬ميتــوان زمينــه را بـراي‬
‫گسترش بازا ر داخلي فراهم خواهد کرد‪ ،‬ضمن آنکه امکان افزايش صادرات ميسر خواهد شد‪.‬‬
‫زيرا هرگاه فعاليي خصوصي به توليد انواع کالوخدمات اقدام ورزند درنتيجه چــون ســليقه هــا‬
‫مختلف است درنتيجه تقاضا براي کالهاي جديد التوليد زياد تر شده وزمينــه را بــراي گســترش‬
‫بازار داخلي مساعد کرده ومتباقي از ضــروريات داخلــي بــه کشــور هــاي خــارجي صــادر مــي‬
‫گرددب‪ .‬واين امر موجب تقويه صادرات کشور مزکور خواهد شد‪.‬‬
‫افزایش عواید دولت‪:‬‬ ‫‪-3‬‬
‫روند خصوصی سازی تصديهای دولتی وتجارب حاصــله ازان در بيشــترينه کشــورهای جهــان‬
‫حاکيست که ميتواند خصوصی سازی تصديهای دولتی پول هنگفت را به جيــب دولــت بريــزد‪.‬‬
‫چون فروش تصديهای دولتی بــاعث ميشــود‪ ،‬تــا دولــت از دادن اعــانه هــای هنگفــت در جهــت‬
‫ابقای تصدی های مذکور‪ ،‬سرمايه های گذاری های توليدی وبخشودگی مالياتی صرفه به عمل‬
‫آورد‪ .‬واز جانب ديگر ميتواند از طريق فروش اين تصــديهای دولــتی و اخــذ ماليــات هــا عوايــد‬
‫بدست مياورد‪.‬‬
‫تاثیر خصوصی سازی براشتغال‪:‬‬ ‫‪-4‬‬
‫نکتهای که بايد به آن توجه شود‪ ،‬سوال در مورد عليت اين دو پديده نسبت به هم است؛ اينکه‬
‫چگونه تغيير مالکيت از دولت به بخش خصوصی‪ ،‬نرخ مرگومير را افزايش میدهد؟ ‪،‬‬
‫بهعبارت علمیتر آيا خصوصیسازی باعث افزايش بيکاری به صورت معنیدار میشود؟‬
‫اثر خصوصیسازی بر اشتغال داخلی عموما مثبت است و در نقاطی که اين اثر منفی میشود‪،‬‬
‫از لحاظ آماری غيرمعنیدار و بسيار نزديک به صفر است‪ .‬اثر خصوصیسازی خارجی هم‬

‫‪60‬‬
‫بر اشتغال اغلب مثبت‪ ،‬معنیدار و بزرگ است و اشتغال در اثر خصوصیسازی افزايشی‬
‫‪30-10‬درصدی پيدا میکند‪.‬‬
‫خصوصیسازی خارجی در رومانی بزرگترين ارزش منفی را به خود اختصاص داده است‪،‬‬
‫ولی مقدار آن فقط ‪1/7‬درصد بوده و به صورت آماری تفاوت معنیداری از صفر ندارد‪ .‬آثار‬
‫خصوصیسازی به دو قسمت آثار مربوط به مقياس و بهرهوری بررسی میکند‪ ،‬با ثابت نگه‬
‫داشتن مقياس بنگاه افزايش در بهرهوری باعث هدايت به سمت کاهش اشتغال خواهد شد و با‬
‫ثابت نگه داشتن بهرهوری‪ ،‬افزايش مقياس بنگاه‪ ،‬اشتغال را زياد میکند‪.‬‬
‫نتايج تجربی نشان داده است‪ ،‬خصوصیسازی گرايش به افزايش بهرهوری و مقياس بنگاه‬
‫دارد‪.‬‬
‫نتايج تحقيقات انجام شده توسط حان اس‪ 6‬هر دوی عوامل »مقياس و بهرهوری« در بنگاههای‬
‫خصوصی شده‪ ،‬بزرگتر از بنگاههای غيرخصوصی است‪.‬‬
‫حدود ‪10-25‬درصد بهرهوری در بنگاههای خصوصی و ‪12-40‬درصد مقياس در بنگاههای‬
‫خصوصی بزرگتر از بنگاههای غيرخصوصی است‪ .‬غلبه عامل مقياس بر بهرهوری به‬
‫صورت ضمنی به اثر مثبت خصوصیسازی بر اشتغال اشاره دارد‪ .‬خصوصیسازی در‬
‫مجارستان و رومانی آثار مثبتی بر بهرهوری و مقياس بنگاه داشته است‪ .‬اما اين آثار کمتر از )‬
‫‪6-10‬درصد( آثار متناظر خارجی بودند و آثار بهرهوری تقريبا به آثار مربوط به مقياس بنگاه‬
‫میچربد که در نتيجه خصوصیسازی اثر منفی بسيار کوچکی بر اشتغال در اين حالت نشان‬
‫داده است‪.‬‬
‫در اوکراين اثر خصوصیسازی بر اشتغال مثبت‪ ،‬اما بسيار کوچک و نزديک به صفر است‪.‬‬
‫خصوصیسازی داخلی در روسيه با وجود اين که بر بهرهوری و مقياس بنگاه اثر منفی دارد‪،‬‬
‫اما بر اشتغال اثر مثبت گذاشته است‪ ،‬چون افت بهرهوری بيشتر از افت مقياس بوده است‪.‬‬
‫بنابراين‪ ،‬در هيچ حالتی خصوصیسازی اثر منفی معنیداری بر اشتغال نداشته است‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫‪6- S. John Eiral‬‬

‫‪61‬‬
1

Вам также может понравиться