Академический Документы
Профессиональный Документы
Культура Документы
ماهیت تحقیق
امروزه نگرش به وظايف،اختيارات و مسؤليت های دولــت هــا و حــدود دخــالت آنهــا در امــور
مختلف در محافل علمی دنيا دستخوش تغييــرات ســريعی گشــته کــه آخريــن جهــت گيــری آن در
راستای کاهش نقـش و حضـور مسـتقيم دولـت در ام ور اجرايـی و جلـوگيری از دخـالت آن در
زمينه های اقتصادی است؛ که از آن با نام خصوصی سازی ياد می شــود .در واقــع خصوصــی
سازی می تواند به مفهوم يک مجمــوعه ای از خــط مشــی هــای مبتکرانــه باشــد در ســاده تريــن
حالت خصوصی سـازی شـامل انتقـال مــالکيت مــی شــود .دولـت از ميــدان خــارج شــده وبخــش
خصوصی وارد ميشود ليکن در شرايط حاظر مالکيت ونظارت لزوما ا به يک معنا نبوده وآنچه
تعيين کننده می باشد نظارت است.
1
تلش هاي دانشمندان متعدد براي كاهش حيطه قدرت دولت وجاگزيني نظام مبتني بر آزادي
هرچه ببيشترسوزه آفرين براي فعاليت ها وتحقيقات علمي وتجربي است كه دروافع دولت هاي
با نظام اقتصاد بسته ومعمول كشورهاي بلكا كمونيستس را درمحراق توجه خويش قرار
ميدهد.
در چند سال گذشته ،فعاليت های خصوصی سازی که عمدتا ا ناشی از عواملی مانند تداوم
گرايش عمومی به کاهش نقش دولت د راقتصاد محدوديت های بودجه نياز به جذب سرمايه
گذاری و تلفيقی از تحول تکنولوژی ،آزاد سازی و جهانی شدن بازار های کاليی و مالی بوده،
افزايش قابل ملحظه ای يافته است .وزن اين عوامل از کشوری به کشور ديگر تفاوت داشته
است .محرک اصلی در کشورهای عضو اتحاديه پول اروپا عبارت بودند ازضرورت تاامين
هدف های مالی اتحاديه جديد پولی ودستورالعمل های مربوط به آزاد سازی بازارهای مختلف.
در کشورهای اروپای شرقی ،فعاليت ها در اثر گذار به اقتصاد بازار و نياز به سرمايه گذاری
شکل گرفته است.
شكل گيري نظام سرمايه داري مبتني برعملكرد آزاد وتجسم دهي آن دركالبد مفهوم توسعه وهر
چه دست باز كذاري افراد تا دولت هرديدگاهي را مجذوب خويش قرار ميدهد .براي اين
منظور تلش عمده درجهت تغير نظام غير ازين اصليترين رويكرديست كه آفريده مفهوم
وعملكرد جهاني شدن است.
خصوصي سازي فرايندييست كه معمول در كشور هاي با سيستم پلن مركزي و نظام اقتصاد
بسته به منظور رهاي وتغير نظام ويا گذار به نظام سرمايه گذاري به عنوان ابزار اصلي در
نظر گرفته ميشود .عمده ترين حجت براي توجيه اين مهم خلق وتقويه حس ابتكار در بخش
خصوصي است كه ميتواند باعث نوآوري ،ابداعات ،اختراعات واكتشافات علمي شده و در
ضمن ميكانيزم بازار داخلي را درجهت منافع عامه سوق دهد ،وازين طريق نقطه پايان به
انحصارات دولتي گذاشته و منجر به شكل گيري بازار بر اساس رقابت كامل شود ،تا بتواند
بهبود كارايي اقتصادي را تضمين كند.
2
مسلما كاهش حيطه نفوذ دولت ،مقررات زدايي و واگذاري داشته هاي دولت به بخش
خصوصي لزمه تحول به نظام سرمايه داري است .كه عمدتا باعث ايجاد حس ابتگار دربخش
خصوصي ميشود .كشورها معمول براي خصوصي سازي يا گذار به نظام سرمايه داري از دو
شيوه عملكرد -1شوكا درماني -2گذارتدريجي استفاده ميكنند .شيوه اول تا كنون به عنوان
راهبرد نامناسب شناخته شده كه ميتوان اثرات ناگوار آنرا در دهه 90در روسيه شاهد بود.
حالت دوم معمول براي كاهش ميزان اثرات ناگوار ناشي ازتحول آني نظام به كارگرفته
ميشود ،كه بيشتر معقول به نظرميرسد .بهرصورت بررسي اني مهم بالتراز توان پردازش ما
درين سياهه است ،لذا صرفا ميتوان اذعان داشت كه خصوصي سازي بهرگونه كه پياده شود،
بصورت ممكن ميتواند اثرات خواه مثبت يا منفي ببارآورد.
خصوصی سازی فرایندی اجرایی ،مالی و حقوقی اسششت کششه دولتهششا در بسششیاری از کشششورهای
جهان برای انجام اصلحات در اقتصاد و نظام اداری کشور به اجرا درمیآورند.
واژ ه »خصوصی سازی« حاکی از تغییر در تعادل بین حکومت و بازار و به نفع بازار است.
خصوصی سازی وسیلهای برای افزایش کارایی )مالی و اجتماعی( عملیات یک موسسه
اقتصادی است؛ زیرا چنین به نظر میرسد که مکانیسم عرضه و تقاضا و بازار در شرایط
رقابتی باعث بکارگیری بیشتر عوامل تولید ،افزایش کارایی عوامل و درنتیجه تولید بیشتر و
متنوعتر کالها و خدمات و کاهش قیمتها خواهد گردید .این پیشبینی به جهت مبانی تئوریک
و علمی در سطح اقتصاد خرد و همچنین تجربه سایر کشورها امری پذیرفته شده است و در
این صورت چرایی مسئله قابل پاسخ و اثبات است اما نکته غامض و پیچیده چگونگی انجام
آن و در پیچیدهترین مسئله آن یعنی انتقال مالکیت و نیز شکلگیری بخش خصوصی در
جامعه است.
خصوصی سازی و يا به عباره ديگر خصوصی کردن در مفهوم جديد آن در اقتصاد نوين بيش
از سه دهه يعنی از دهه هفتاد به بعد سابقه ندارد .و اوج آن در دهـه هشـتاد اسـت کـه تقريبـا ا در
تمامی کشور های در حــال توســعه سياســت گــذاران را بــه تجديــد نظــر در نقشــی کــه مــردم در
پروسهه توسعه ايفا می کنند واداشته است.
3
اقتصاددانان معاصر که تئوری خصوصی سازی را مطــرح کــرده انــد آن را بخشــی از پروســهه
بزرگتر اصــلحات ،بازســازی اقتصــادی ،توســعه اقتصــادی و امــری اجتنــاب نــا پــذير بــرای
اعتلی جامعه و پاسخگوی مناسب به نيازها و امور رفاهی و معيشتی مردم ارزيابی می کنند .
شايد مسئله مهم و يا هدف نخستين خصوصی سازی " افزايش کارآيی اقتصادملی " باشــد ،کــه
مسيری مطمئين و مناسب برای عقلنی کردن هدفها و متناسب ساختن اهداف بــا خواســت هــای
عمومی است.
به عباره ديگر در پروسه خصوصی سازی از يک طرف حجم و اندازه دولــت در اقتصــاد بــاز
تعريف ميشود ،و از سوئی ديگر توانايی ها ظرفيت های بالقوه مردم امکان بــروز ميابــد .و در
خدمت تحقق آرمانها و آرزوهای جامعه به صورتی کارآمد و بهروز به چالشهای ميپردازد.
خصوصی سازی به يک مفهوم ديگر يکنوع بازگشت به طبيعت انسان برای رشــد و شــکوفايی
استعداد ها و خلقيت ها است .که در محيطی آزاد و نه مقيد ميتواند برای رسيدن به دست آورد
های بالتر تلش کنـد .و بـه ابــراز شخصـيت و قـابليت بــپردازد .خصوصــی سـازی تصـديهای
دولتی 1يکی از مهمترين ابزار بهبود عملکــرد اقتصــادی در کشــور هــای صــنعتی بــوده اســت.
اجــرای خــط مــش هــای دگرگــون در کشــور هــای در حــال توســعه و هــم چنيــن در کشــورهای
سوسياليستي سابق ،از اهميــت ويــژه ای برخــوردار اســت .در بســياری از کشــورهای آســيای
جنوب شرقی مثلا چيــن ،انــدونزيا ،ماليزيــا ،فلــپين ،دولتهــا همــواره بــه دنبــال ســرمايگذاری
خصوصی در تصديهای صنعتي وخدماتی هستند.
پس به اساس مسئله های فوق گفته ميتوانيم کــه خصوصــی ســازی از جملــه اثــر بخــش تريــن و
ضروری ترين راهبردهای دستيابی به صنعت و اقتصاد مترقی ،رشد اقتصــادی و رفــاه عــامه
ميباشــد ،کــه حصــول دســتاوردهای آن متکــی بــه ايجــاد زيرســاختها و بنيــان هــای مســتحکم
اقتصادی ،سياسی و اجتماعی و به کارگيری رويکرد و شيوه های عملی ميباشد.
اهمیت تحقیق:
امروزه تحقيق يكي ازفعاليت ها وعملكرد هاي است كه براي حل مشكل پس از شناخت و
مسئله يابي ازسوي افراد ،گروه ها ،سازمان ها و مراكز تحصيلي درپيش گرفته ميشود.
4
بهمين ترتيب تحقيق روي فرايند خصوصي سازي ،چالشها واثرات براي كسب اطمينان و ارائه
راه حل هاي مناسب را ميتوان مهم تلقي كرد.ازجهت ديگر تحقيقات بيشمار درزمينه صورت
گرفته اما دست داشته مناسب درباب اين فرايند در داخل كشور كمتر ميتوان دريافت.بنابرين
ميتوان اذعان داشت كه جمع آوري اطلعت ،تحليل و نتيچه گيري با ازائه در چارچوب يك
پايان نامه دانشجوئي اهم شمرده خواهد شد.
خصوصــی ســازی و يــا بــه معنــی واضــحتر انتقــال دارايــی هــا و صــنايع دولــت بــه افــراد و
سکتورخصوصی بعد از تاسيس دولت انتقالی افغانستان مورد بحث جدی قرار گرفته و اهميــت
قابل ذکر را برای خود دريافت نموده است.
تطبيق برنـامه خصوصـی سـازی هـم در اسـتراتيژی مـوقت انکشـاف ملـی افغانسـتان و هـم در
توافقنامه افغانستان که در ماه جنوری سال 2006م توسط جامعه بين المللی امضاشد ،نشان داده
شده است .گرچه کارشناسان در مطبوعات افغانستان پروسه خصوصی سـازی را بـه فـروش "
جواهرات فاميلی" تلقــی کــرده اســت .و آنــرا محکــوم مينمايــد ،ولــی بــا نظــر انــدازی در ليســت
تصــديهای دولــتی کــه قــرار اســت .بــه سکتورخصوصــی محــول گــردد .ديــده ميشــود کــه ايــن
محکوميت که از جانب کارشناسان صورت ميگيرد دقيق نيست.
همچنان ميتوان ادعا نمود که خصوصی سازی ازجمله اثربخش ترين وضـروری تريـن طريقـه
دسترسی به صنعت و اقتصادمترقی و دوام دار ميباشد که حصول دستاوردهای آن مشــروط بــه
بنيان های مستحکم اقتصادی ،سياسی واجتماعی و به کار گرفتن و رويکــرد هــای روش هــای
علمی ميباشد.
همچنــان قابــل ذکــر اســت کـه ظهــور خصوصــی ســازی در دهــه 1980م ميباشــد .کشــورهای
فرانسه ،انگلستان و امريکا پيشرو در امر خصوصــی ســازی ميباشــند کــه از ســطح اقتصــادی
واجتماعی اين کشورها ميتوان اهميت خصوصی سازی را به طور واضح تبصره نمود که در
حال حاضر کشورهای روبه توسعه اقتصادی هم ميخواهد گام بسوی خصوص سازی به شــيوه
های مختلف بردارد که ازاين جمله يکی هم کشــور مــا افغانســتان اســت کــه در امــر خصوصــی
سازی به چالش ها و مشکلت فراوان روبرو است.
5
در چارچوب فرايند خصوصي سازي يك اقتصاد رقابتي شكل مي گيرد و اقتصاد رقابتي به
تغيير نقش دولت ،ايجاد امكانات مالي جديد و گسترش رفاه عمومي منجر مي شود.اجراي
قـانــون جـذب و حمايت از سرمايه گذاري خارجي به رونق بازار سرمايه ،اشتغال زايي و
رشد و توسعه كشور منجر خواهدشد.
فرضیه :
روند دموكراتيزه كردن ملت ها مستلزم اقدامات عملي درجهت كاهش حيطه نفوذ دولت وهرچه
بيشتر سمت دهي توده هاي عظيم مردم براي عملكرد آزاد است .درين خصوص مؤلفه عمده
كه بايد جزء اقدامات عملي باشد خصوصي سازيست .فرض برين است كه فرايند مذكور
ميتواند بهسازي مناسبي در شكل دهي نظام ها بصورت سرمايه داري كه درواقع تامين كننده
منافع توده هاي عظيم مردم است ،ايجاد كند.
6
انتخاب ميتود های مناسب خصوصی سازی تــاثير مســتقيم بــالی هــر ســه شاخصــهای فــوق
دارد .کــه ايــن شاخصــها بــاعث افزايــش مولــديت و مثمريــت در تصــدی هــای خصوصــی شــده
ميگردد.
) -(gمحدود شدن کنترول قيم از طرف دولت
-(hرشد توانائی ها وظرفيت ها نيروی کار
) -(iافزايش سطح استخدام ،خصوصی سازی تصدی های دولتی در ارتباط با شاخص افزايش
سطح استخدام تاثير بســيار زيــاد را داشــته ،کـه ايـن شـاخص بـاعث کــاهش در سـطح بيکــاری
ميگردد .که اين خود يکنوع رفاه عامه ميباشد.
7
مدل تحلیلی :
اقتصادی
های اقتصادی
فعالیت های
در فعالیت
دولت در
مداخله دولت
عدم مداخله
عدم
انکشاف اقتصاد بازارآزاد
8
متغیر مستقل متغیروابسته
سرمایه
بازار سرمایه
مالی وو بازار
سکتور مالی
رشد سکتور
رشد آزاد
بازار آزاد
اقتصاد بازار
انکشاف اقتصاد
انکشاف
رقابت
رشد رقابت
رشد دولت
عواید دولت
افزایش عواید
افزایش
سرمایگذار
تشویق سرمایگذار
تشویق سرمایگذاران
تشویق سرمایگذاران
تشویق
تولید
کیفیت تولید
بهبود کیفیت
بهبود مثمریت
مولدیت وو مثمریت
افزایش مولدیت
افزایش
جدید های
فعالیت های
در فعالیت
دولت در
مداخله دولت
عدم مداخله
عدم
تکنالوژی جدید
تکنالوژی
اقتصادی
اقتصادی
معاشات
مزد وو معاشات
افزایش مزد
افزایش
رفاه عامه
دولت
طرف دولت
از طرف
قیم از
کنترول قیم
شدن کنترول
محدود شدن
محدود
بیکاری
سطح بیکاری
در سطح
کاهش در
کاهش
ها
ظرفیت ها
ها وو ظرفیت
توانائی ها
رشد توانائی
رشد
ها
استعداد ها
رفتن استعداد
بلند رفتن
بلند
استخدام
سطح استخدام
افزایش سطح
افزایش
شاخصها
شاخصها
افزایش مولدیت و مثمریت تشویق سرمایگذاران افزایش عواید دولت انکشاف اقتصاد بازار آزاد
9
سوالت اساسی:
فرايند تحول سيستم حكومت داري درافغانستان يا اصول شبه تغيرنظام و گرايش كامل درجهت
دهي بخش خصوصي با توجه به نابساماني ها ،فساد ،ارتشاء وعملكرد ناسالم مجريان اين
فرايند برايم تا حدي سوال برانگيزاست.
اهداف:
با آنكه افغانستان بعد از شكست طالبان براي اولين فرايند خصوصي را تجربه ميكند درواقع
نياز مبرم احساس ميشود تا درزمينه تحقيقي مناسبي صورت گيرد درپي اين مناسبت ميخواهم
به اهداف ذيل دست يابم:
روش تحقیق:
با توجه به روشهاي علمي تحقيق اعم از لحاظ تئوري وعملي كه محققان تا كنون بر اساس آن
عمل نموده اند ،وبا درنظرداشت مقتضيات مسئله در رساله مذكور با تلفيق ازروشهاي
كتابخانه ونظري استفاده ميشود.
ساختارتحقیق:
10
آنجه در تحقيق کنونی د رنظر گرفته شده است صرفا موضوع خصوصی سازی يا به عباره
ديگر خصوصی کردن است .که بر مقتضای توان وامکانات و درضمن باتوجه به مشکلت و
محدوديت های که درقبال جمع آوری اطلعات محسوس است بازهم مساعی به خرج داده که
سياهه مذکور را به اراده خدای بزرگ توانستيم طی پنج بخش ترتيب نمايم .موضوعاتيکه در
بخش اول درنظر گرفته شده است مسائل پايه يی تحقيق بوده که شامل مقدمه ،اهميت تحقيق،
طرح مسأله ،هدف تحقيق ،فرضيه تحقيق ،مدل تحقيق ،سولت تحقيق وساختار تحقيق ميباشد.
دربخش دوم به مفهوم ،تعريف پيشينه تاريخی و مباحث نظری دانشمندان درمورد خصوصی
سازی پرداخته شده است .دربخش سوم پايان نامه مذکور ديدگاه مديريت دولتی،بخش
خصوصی ،حق انتخاب های دولت وواگذاری وانواع آن بيان گرديده است .دربخش چهارم
وارد مسأله خصوصی سازی در افغانستان شده وبه روند خصوصی سازی درافغانستان،
موضع دولت درقبال بخش خصوصی وتصدی های خصوصی شده مورد بحث قرار داده شده
است .واما دربخش پايانی يا پنجم چالشها ،ارزيابی عملکرد بخش خصوصی،بخش دولتی ،با
استناد نظريات کارشناسان مورد بحث قرارگرفته وبا نتيجه گيری ازموضوع مورد تحقيق
حسن ختام داده شده است.
فصل دوم
خصوصی سازی؟؟؟
کشورهای توسعه نيافته به خصوص بعد از دههه هشتاد ،به صــورت سرســام آوری در راســتای
خصوصی سازی صنايع و شرکت های دولتی دست يازيدند .فروپاشی ايــديولوژی سوسيالســتی
و شکست تجربهه ای دولتی کردن اقتصاد و يا اقتصاد مرکزی از يک طرف و تجربه ای موفــق
يک تعداد از کشورهای جهان به خصوص کشورهای جنوب شــرق آســيا ،ايــن بــاور را تقــويت
12
کرد که برای رسيدن بــه رشــد پايــدار اقتصــادی ،جــز پيوســتن بــه اقتصــاد بــازار آزاد و کــاهش
مداخلهه دولت از طريق خصوصی سازی شرکت های دولتی ،راه دومی وجود ندارد .و مهم تــر
از آن اينکه بازيگران اصلی اقتصاد در دنيای ما يعنی صندوق بين المللی پول و بانک جهــانی،
با ارايهه راهکاری برای نجات کشورهای توسعه نيافته و بحران زده ،بنــام " تعــديل ســاختاری"
که خصوصی سازی مهم ترين شاخصی آن به شمار ميرود ،کمکهای شان به اين کشــورها را،
منوط و مربوط به پذيرش اصول تعديل ساختاری و گام برداشتن درراســتای آوردن اصــلحات
بنيادين در ساختار اقتصادی اين کشورها ،ساختند .تعديل ســاختاری در واقــع ،گــذار بــه اصــول
اوليه ليبراليزم اقتصادی ميباشد .يعنی آنگاه کــه کشــورهای بــدهکارو توســعه نيــافته در برنــامه
های اقتصادی شان با شکست مواجه شدند ،صندوق بين المللی پول و بانــک جهــانی و در کنــار
آن وزارت خزانه داری امريکا ،خصوصی سازی ،آزاد سـازی مـالی ،پ ولی و تجـاری ،تعـديل
دربيلنس تاديات و ....را درسرخط سياست گذاری های مهم اقتصادی شان قرار دادند و علــت
شکست برنامه های اين کشورها را مداخله ای بيش از حد دولت در اقتصــاد و راه نجــات شــان
را پذيرفتن بدون چون و چرای اقتصاد بازار آزاد ،تشخيص دادند .هر چند حمــايت بــدون چــون
و چرا از بازار ،رسالت اصلی و اولی اين دونهاد قدرتمنــد اقتصــادی نبــود ،چــون ايــن دو نهــاد
براساس اين پيش فرض شکل گرفتند که بازارها عملنميتوانند آنگونه ک ه کلسـيک هـا تصـور
ميکردند ،بدون نقص کار کند ،لذا اين دونهاد برای اين شکل گرفت کــه از بحــران هــای ديگــر
در اقتصــاد جلــوگيری نمايــد .بــه هرحــال ايــن ،ضــرورت بــه يــک بحــث جــداگانه دارد .امــا
خصوصی سازی از اصول اوليهه تعديل ساختاری و تفاهم واشنگتن )تفاهم بين بانــک جهــانی ،
صندوق بين المللی پول و وزارت خزانه داری امريکا ،برای نجات کشورهای توســعه نيــافته و
به خصوص امريکای لتين( به شمار می رود .و امروز بحث های زيادی در مورد چگــونگی
خصوصی سازی و امکان موفقيت آن در کشورهای توسعه نيــافته و همچنــان افغانســتان وجــود
دارد .در کشورما تعدادی براين باور پا ميفشارند که خصوصــی ســازی بــه مثــابهه آبــی حيــاتی
اسـت بــرای نجـات افغانسـتان ويــران .امـا هســتند کسـانی کـه آن را عامــل ويرانـی بيشــتر ايـن
ويرانکده می دانند .اين پديده چه می تواند باشد ؟ ايا واقعا خصوصی سازی در شــرايط کنــونی
می تواند به رشد اقتصادی منتهی گردد ؟ هدف از خصوصی سازی چيست ؟ کــدام پــارامتر هــا
ميتوانند سلمت روند خصوصی سازی را تضمين نمايند؟ در اين مقــالهه کوچــک ،برآنــم تــا بــه
اين پرسش ها پاسخ ارايه نمايم .خصوصی سازی به معنــای محــدود و ســاده ،تبــديل صــنايع و
واحدهای دولتی به بخش خصوصی می باشد .و يا فرايندی است کــه در طــی آن شــرکت هــا و
تاسيســات دولــتی بــه بخــش خصوصــی ســپرده ميشــوند .و يــا آنگــونه کــه حاميــان بيــن المللــی
13
خصوصی سازی ميگويند" :خصوصی سازی اقتصاد ،در واقع عبارت از مسوول کردن مردم
در فعاليتهای اقتصادی می باشد ".اما در مفهوم وسيع خصوصــی ســازی ،عبــارت از فرهنگــی
است که توسط آن دولت و تمام نهادهای تصميم گيرنده آن به اين واقعيت بــاور ميکننــد کــه کــار
مردم را بايد به مردم واگذار کرد .به اين معنا کــه دولــت کارهــايی را کــه مــردم بهترانجــام مــی
دهند ،به مردم واگذار ميکند .مطابق ايــن برداشــت خصوصــی ســازی درتمــام عرصــه هــا بــه
خصوص در عرصهه اقتصادی ،زمينه ای بيشتر مشارکت مردمی در فعاليت هــای اجتمــاعی ،
سياسی ،فرهنگی و اقتصادی را هموارساخته و بــدون شـک ايــن مشــارکت گســترده مــی توانــد
دريک جامعه ،پايه های دموکراسی را تحکيم بخشيده و نظارت مردم برعملکرد دولت به ويژه
عملکرد اقتصادی آن را ،بيشتر نمايد .دليل و اهداف خصوصی سازی :در خصوص دليــل
خصوصی سازی ،فـراوان گفت ه شـده اسـت .ک ه ميتـوان ب ه صـورت خلصـه چنيـن نـام بـرد:
خصوصی سازی کارآيی اقتصاد را بال برده و منابع انســانی و مــادی را بــه صــورت کــارآ در
فعاليتهای اقتصادی به کار مياندازد ،واز طريق کاهش وامهای تضمينی دولت به شــرکت هــای
دولتی ،بهبود در کسر بودجهی دولت بوجــود آورده و امکــان اســتفاده از تکنالوژيهــای جديــد و
سرمايه گذاری های خارجی را بيشتر ساخته و منابع جديــد عايــداتی بــرای دولــت خلــق ميکنــد.
خصوصی سازی صادرات را گسـترش داده واز طريـق ايجـاد مشـاغل جديـد ،زمينـهه اسـتخدام
بيشتر کارگران را فراهم می نمايد .و همچنان خصوصی سازی کيفيت کال ها وخدمات را بــال
برده و می تواند از فسادی که در شرکت های دولتی وجود دارد ،جلوگيری نمايــد .و مهــم تــر
از همـه اينکـه انگيـزهه مـردم را بـرای مشـارکت گسـترده درفعـاليت هـای اقتصـادی ،گسـترش
ميدهد .و اما در خصوص هدف خصوصی سازی می شود به سه هدف اساســی نگــاه کــرد :ـــ
بهبود در کارايی فعاليت های اقتصادی .ـ گسترش رقابت در بازار .ـ گسترش ظرفيت اقتصاد
داخلی برای پيوستن به اقتصاد جهانی .بايــد بــه يــاد داشــته باشــيم ،کشــورهايی کــه هوشــيارانه
خصوصی سازی را بادرک اهداف باليی عملی کردند ،به پيشرفت های بزرگی دست يافتنــد .
اما کشورهايی که خصوصی سازی يا انتقال مالکيت از دولتی به خصوصی را به عنوان هدف
تلقی کردند ،نه تنها به رشد اقتصادی نرسيدند بلکه شــرايط شــان گــاهی بــدتر از قبــل نيــز شــده
است .چالش ها و راه حلها برای خصوصی سازی در افغانستان من بـاور دارم کـه خصوصـی
سازی راهی است که بالخره بايد پيمود ،و اما اين پيمودن نبايد بهای سنگين تر از رســيدن بــه
خصوصی سازی برای ما به بار آورد .افغانستان راه دشــوار و پرپيــچ و خمــی را بــرای تبــديل
شدن به يک اقتصاد موفق و رشديافته در پيش رو دارد راهی که اگر امروز براساس عقلنيــت
و خرد انتخاب و اداره نگردد ،ممکن است فردای تاريکی را برای ما رقــم زنــد .فردايــی مملـو
14
از فقر ،ياس و سرخوردگی .خصوصی سازی در يک تعداد از کشــورها کــه دولــت هــا يشــان
نقش اساسی تری دراين فرايند بازی کردند ،واقعا معجزه آفريده است ،مانند کشورهای جنوب
شرق آسيا که از آن به نام " معجزهه جنوب شرق آسيا " ياد می کنند .آنهــا خصوصــی ســازی را
همگام با ساير اصلحات در ساختار اقتصادی شان روی دست گرفتند و بــه کــس اجــازه ندادنــد
که برای شان خط و مشی تعيين کند .بلکه خودشان مديريت ،گذار به سوی اقتصاد بازار آزاد و
خصوصی سازی را به دست گرفتند .امروز در کشورهايی ماننــد مــا خصوصــی ســازی را بــه
عنوان هدف بر ميشمارند در حاليکه خصوصی سازی هدف نيست ،بلکه وسيله ای است بــرای
رسيدن به رشد اقتصادی پايدارو عادلنه .و هيچ ضمانتی هم وجود ندارد که خصوصی ســازی
گاهی ،نه تنها روند اقتصادی را تسريع نبخشد بلکه به رکود و بحران هم منتهی گردد .هرچند
امروز گسترش شرکت های خصوصی در بعضی عرصه ها با مــوفقيت روبــرو شــده و زمينــهه
اســتخدام بيشــتر و اســتفاده از تکنــالوژی برتــر ومــديريت کــارآتر را ،فراهــم کــرده اســت .امــا
هنوزما با اهداف فوق خيلی فاصله داريم .علت هم اين جاست که ،فقــدان يــک فضــای رقــابتی
برای فعاليت های اقتصادی ،می تواند روند خصوصی سازی را با چالش مواجه نمايد .نمــونهه
عينی اين مشکل ،بال رفتن سرسام آور قيمت کالها و خدمات و به ويژه بال رفتن قيمت نفت و
گاز به عنوان کالهـای اساسـی و پرمصـرف حکـايت گـر ايـن موضـوع اسـت ک ه بـازار هـای
افغانستان فاقد فضای رقابتی بوده و اين مهم می تواند پس انداز های مردم را از بين برده و بــه
فقرو تنگدستی مردم دامن زند .به خصوص درنبود نظارت دولت اين مشکل جدی تر بروز می
نمايــد .امــروز در افغانســتان فســاد اداری گســترده ای کــه دردولــت وجــود دارد ،عمل ميتوانــد
زمينههای گسترش فعاليت های اقتصادی سکتور خصوصی را ببندد ويا لاقل بــا کنــدی مــواجه
نمايد .و يا نبود امنيت مشکل جدی ديگری است ک ه مـی توانـد رونـد خصوصـی سـازی را در
کشوربا مشکل روبرونمايد .نبود قوانين عادلنه و شــفاف بــرای تنظيــم فعــاليت هــای اقتصــادی
،فقدان سيستم قضايی سالم ،نبود قــوانين شــفاف مــالکيت و عــدم نظــارت دقيــق دولــت بــر رونــد
فعاليت شرکت های خصوصی هم موانع ديگری اند که می توانند ،مشکل زا باشند .بايــد بــه يــاد
داشته باشيم که خصوصی سازی بــه تنهــايی هيچگــاه نميتوانــد گــره از مشــکلت گســتردهی مــا
بازگشايد .بلکه زمانی خصوصی سازی می تواند در کشورمعجزه بيافريند وزمــانی مــی تــوانيم
به اهداف بهبود کارايی دراقتصاد برسيم که همزمــان بــا آن اصــلحات اساســی در ســاير بخــش
های اقتصادی از قبيل اصلح سيســتم مــالی و پــولی ،اصــلح سيســتم قضــايی ،قــانون گــذاری
برای بهتر انجام شدن معاملت و جلــوگيری از انحصــار ،مبــارزه بــا فســاد اداری ،بــه وجــود
آوردن امنيت ،طراحی و خلق يک فضای رقابتی ،خلق مشاغل جديــد بــرای آنهــايی کــه بيکــار
15
شدهاند و ،...روی دست گرفته شود .و اين مسايل تنها با گام گذاشتن تدريجی و مساعد ســاختن
بسترهای اساسی برای موفقيت سکتورخصوصی در کشور ،ممکن است .چون حرکت سريع و
سرسامآور به سوی خصوصی سازی آنگونه که مشاهده گرديـده اسـت ،قربـانی ميگيـرد .نبايـد
فراموش کرد که کارگران و انسانهای فقير يک جامعه دربند اين نيست که دولت چه مــی کنــد و
از کدام روش اقتصادی استفاده مينمايد؟ بلکه آنها از دولت کــار ،امنيــت و ارزانــی ميخواهنــد و
هنگامی که توجه به خواست شان صورت نگيرد به سادگی ميتواننــد بــرای دولــت درد ســرهای
خيلی جدی ايجاد نمايند .اين واقعيت در اکثر کشورها تجربه شده است .لــذا خصوصــی ســازی
به عنوان هدف اساسی برای رشــد اقتصــادی پايــدار ،تنهــا در صــورتی مــی توانــد بــه مــوفقيت
بينجامد که در قالب يک برنامهی جامع ،حالت گذار به درستی مــديريت گرديــده و در راســتای
ايجاد و خلق فضای رقابت که از لزمه هـای اساسـی مـوفقيت خصوصـی ســازی اسـت ،تـوجه
جدی مبذول گردد .و از سوی ديگر مردم بايد باور کنند که خصوصی سازی به نفعشان است،
چون حمايت مردمی از اين فرايند ميتواند در راستای به موفقيت انجاميدن آن موثر باشد .و اين
نيازمند يک مبارزهه سالم و فراگير است تا همزمان اصلحات اساسی در تمام بخشــهای اقتصــاد
که با هم مرتبط اند روی دست گرفته شود .لذا اين فرايند بايد تدريجا و با هوشياری تما م دنبــال
گردد.
مبانی تئوریک
16
روسيه و سپس طي جنــگ جهــاني دوم و ســالهاي بعــد از آن در تعــداد ديگــري از كشــورهاي
جهــان اســتقرار مييابــد و عمل تــا ســالهاي 1980ميلدي بــر بيــش از نيمــي از جمعيــت دنيــا
سيطره مييابد .در انديشه كمونيستي ،مالكيت خصوصي بر داراييهاي توليدي اصــول مــردود
شمرده ميشود و مالكيت اقتصادي به طور كلي از آن دولت است .بنــابراين ،خصوصيســازي
در تضادي بنيادي با انديشه كمونيستي و در واقع به معناي نفـي بيكموكاسـت آن اسـت .از ايـن
رو ،اجراي سياستهاي خصوصيسازي در رژيمهاي كمونيستي ناگزير بــه تحــول اساســي در
كليت و ماهيت اين رژيمها ميانجامد و با اجراي آن در دموكراســيهاي ليــبرال كــامل متفــاوت
اســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت.
ايدئولوژيهاي سوسياليستي كه تقريبا همزمان با پيدايش اقتصاد سياسي كلســيك و در مخــالفت
با آن به وجود آمد تا ظهــور نظريههــاي اقتصــادي مــاركس در نيمــه دوم قــرن نــوزدهم هيچگــاه
اهميت علمي و نظري چنداني پيدا نكــرد .همــانگونه كــه »لودويــگ فــون ميــزس« خاطرنشــان
كرده اســت ،تــا آن زمــان اقتصــاد سياســي كلســيك و نظــام بــازار آزاد رقــابتي مــورد تاكيــد آن
توهمات خيالپردازانه و آرماني سوسياليستها را كامل مفهوم كرده بــود .بــا اينكــه كاســتيهاي
نظام فكري كلسيكها در خصـوص نظريـه ارزش ،مـانع از دركا ايـن امـر بـود كـه چـرا همـه
برنامههاي سوسياليستي غيرقابل تحقق است ،اما با اين حال كلسيكها به اندازه كافي اين تــوان
نظــري را داشــتند كــه پــوچي پروژههــاي سوسياليســتي را بــه خــوبي نشــان دهنــد .انديشــههاي
كمونيستي ديگر هيچ اعتباري نداشت .سوسياليستها ناتوان از مقــابله بــا نقاديهــايي بودنــد كــه
تمامي برنامههاي واهي آنها را نابود ميكرد .بــه نظــر ميرســيد كــه سوسياليســم بــراي هميشــه
مرده است) .ميزس (79 ،تنها يــك راه وجــود داشــت كــه ميتوانســت سوسياليســتها را از ايــن
بنبست رها سازد و آن زير سوال بردن كل منطق و عقلنيت مورد استناد كلســيكها بــود .بــه
عقيده ميزس ،نقش تاريخي كارل ماركس در ارائه چنيــن راههــايي بــود .مــاركس بــا اســتفاده از
عرفان ديالكتيكي هگل و تعبير خاصي از آن اين توانــايي را بــراي خــود قائــل شــد كــه آينــده را
پيشگويي كند .در چارچوب تئوري تحول تاريخي وي همه نظريههــا از جملـه اقتصــاد كلســيك
در مقطعي از تحول تاريخي جوامع جنبه پيشرو و علمــي داشــته و در مقطــع پيشــرفتهتر بعــدي
ارتجاعي و ضدعلمي )يا به قول ماركس ايدئولوژيك به معني آگاهي كاذب( ميشوند .به عقيــده
ماركس آنچه در اقتصاد سياسي كلسيك )آدام اسميت و ريكــاردو( مــورد بررســي قــرار گرفتــه
جامعه بورژوايي مدرن است و ن ه جـامعه انسـاني ب ه طـور كلـي و تـاريخي) .مـاركس(115 ،
ايدولوژيك دانستن همه نظريهها به جز سوسياليسم )ماركسيستي( و حقيقت انگاشــتن بيچــون و
چراي تحول تاريخي جوامع بشري به سوي سوسياليسم و برحق تلقي كردن آن ،كــه همگــي در
17
واقع مبتني بر ادعاي نوعي آگاهي شهودي يا عرفـاني بـر كـل تاريـخ بشـري از آغـاز تـا پايـان
اســت حفــاظ دفــاعي نفوذناپــذير و انتقادناپــذيري را بــراي تئــوري سوسياليســتي پديــد ميآورد.
به اين ترتيب انديشه سوسياليستي در حال نابودي در نيمه دوم قرن نــوزدهم بــا بينيــاز دانســتن
خود از پاسخگويي به انتقادهاي اقتصاددانان جان تازهاي ميگيرد .سوسياليسم ،بــه عنــوان تنهــا
علم حقيقي بر فراز آگاهيهاي كــاذب )ايــدئولوژي( اقتصــاددانان تلقــي ميشــود .سوسياليســتها
ادعا ميكنند كه »تعليمات علم بورژوايي به عنوان محصول منطــق بــورژوايي هيــچ كــاربردي
براي پرولترها ندارد) «.ميزس (79 ،نفوذ گسـترده انديشـههاي سوسياليسـتي در سـده بعـدي از
يكسو ،مرهون آرمانهاي انساندوستانه و پيشگوييها و وعــدههاي جــذاب در خصــوص تحقــق
محتوم آنها و از سوي ديگر جاانداختن ادعاي نادرست طبقــاتي و لــذا ايــدئولوژيك و غيرعلمــي
بــــودن دانــــش بشــــري در مقــــاطع گونــــاگون تــــاريخي تــــا پيــــش از سوسياليســــم اســــت.
در هر صورت ،تجربه هفتاد ساله به كار بستن سوسياليســم ماركسيســتي ،ادعاهــاي نادرســت و
تناقضهاي دروني آن را آشكار ساخت .در واقــع آنچــه سوسياليســتهايي ماننــد مــاركس مــورد
حمله قرار ميدادند اصل مهم و سازنده جـامعه مـدرن يعنـي مـالكيت خصوصـي )فـردي( بـود.
»پرودون« مدعي بود كه مالكيت دزدي است و ماركس مالكيتخصوصي را ابــزار بهرهكشــي
از انسانها و عامل فقر و بيعدالتي ميدانست .آنها البته خود را بينيـاز از پاســخ دادن بـه ايـن
پرسشهاي »بورژوايي« ميدانســتند كــه اگــر مــالكيت دزدي اســت پــس دزدي چيســت؟ مفهــوم
دزدي متضمن پذيرفتن اصل مالكيت است زيرا دزدي مفهــومي بــه جــز ســلب مــالكيت يكســويه
يعني بدون رضايت مالك ندارد .اين پرسش در مــورد بهرهكشــي نيــز صــدق ميكنــد .كســي كــه
مــورد اســتثمار قــرار ميگيــرد چــه چيــزي را غيــر از حــق مــالكيت خــود از دســت ميدهــد؟
سوسياليستها بدون پاسخگويي به تناقضهاي فكري خود درصدد ارائه راهحل براي معضلت
جوامع بشري برميآيند و مالكيت جمعي را به عنوان جــايگزين مــالكيت خصوصــي )فــردي( و
تنها وسيله ممكن براي رفع مصائب بشري مانند فقر ،اســتثمار و بيعــدالتي مطــرح ميســازند.
شكست پروژههاي سوسياليستي و مالكيت جمعــي بــار ديگــر ايــن حقيقــت را آشــكار ســاخت كــه
اقتصاددانان بر حق بودند و مالكيت خصوصي و نظام اقتصادي مبتنيبر آن يعنــي نظــام بــازار
رقابتي ،مهمترين عامل پيشرفت و توليد ثروت بيشتر در جوامع امــروزي اســت .پــذيرفته شــدن
برنامههاي خصوصي سازي حتي در جوامعي كــه رژيمهــاي سياســي آنهــا مــدعي پايبنــدي بــه
ايدئولوژي ماركسيستياند معناي ديگري جز نفي سوسياليسم به مفهوم اصلي كلمه يعني مالكيت
جمعــي داراييهــاي توليــدي نــدارد .ترديــدي در ايــن واقعيــت آشــكار نميتــوان داشــت كــه
18
خصوصيســازي رويگردانــان از رويكردهــاي سوسياليســتي اســت.
اما همچنانكه پيش از اين اشاره شد ،گسترش مالكيت دولتي در جوامع پيشرفته صنعتي و ديگر
كشورهايي كه رژيمهاي سوسياليسستي بر آنها حاكم نبود علوهبر نفـوذ ايـدئولوژيهاي چـپ و
ماركسيستي ،به طور عمده متاثر از نظريههــاي گونــاگون مربــوط بـه »شكســت بــازار« و نيــز
ملحظات مربوط به توزيع مجدد درآمد ثروت و تامين برخي اهداف استراتژيك و سياسي بود.
)يرو (5-6 ،دليل مداخله دولت در نظام اقتصادي و ايجاد بنگــاهاي دولــتي را ميتــوان در ســه
گــروه اقتصــادي ،اجتمــاعي و سياســي طبقهبنــدي كــرد .امــا در نهــايت نبايــد ترديــد داشــت كــه
سياستمداران و صاحبان قدرت از گسترش اختيارات اقتصادي دولــت بــه هــر شــكل آن اســتقبال
ميكنند؛ زيرا از اين ابزار قدرتمند ميتوانند براي تامين منــافع فــردي و گروهــي و نيــز تحكيــم
مـــــــــــــوقعيت خـــــــــــــود اســـــــــــــتفاده كننـــــــــــــد
مهمترين استدلل اقتصادي براي توجيه نقش اقتصادي فعال دولت ،چه بــه صــورت مــداخله در
ساز و كارهاي بازار و كنترل قيمتها و چه به شــكل مــالكيت و مــديريت داراييهــاي توليــدي،
اين است كه تصميمگيريها در نظام بازار آزاد اساسا مبتنيبر منافع فـردي و خصوصـي اسـت
و منــافع يــا مصــلحت جمعــي يــا عمــومي جــايي در آن نــدارد .ايــن ادعــاي اقتصــاددانان كــه
جستوجوي نفع فردي در چارچوب نظام آزاد رقابتي به تــامين منــافع جمعــي ميانجامــد و يــك
هماهنگي خودكار و ناخواسته ،افــراد را در جهــت تــامين منــافع جمعــي ســوق ميدهــد )نظريــه
دست نامريي بازار( ظاهرا در همه موارد صـدق نميكنـد .فـرد يـا بنگـاهي ممكـن اسـت بـراي
حداكثر كردن منافع خــود زيانهــايي را بــه اشــخاص ثــالث وارد كنــد بــدون اينكــه هزينــه آن را
بپردازد» .پيگو« اقتصاددان معروف اوايل قرن بيستم ،اين زيانها را بــه عنــوان آثــار خــارجي
منفي فعالن اقتصادي در يك نظــام بــازار رقــابتي مـورد تاكيــد قــرار دارد .آلــوده كــردن محيــط
زيست بارزترين نمونه آثار خارجي منفي اسـت .بنگاههـايي كـه فعاليتهـاي توليـدي آنهـا نوعـا
طوري است كه ميتواند براي همســايگان پيامــدهاي زيــانآور داشــته باشــد و محيــط زيســت را
آلوده كند معمول ميكوشند براي كم كردن هزينههاي خود از زيــر بــار مســووليت ايــن زيانهــا
شانه خالي كنند .پيگو و ديگر اقتصاددانان همفكر وي با بررسي موضوع آثار خارجي منفي به
اين نتيجه ميرسند كه براي كاستن ،از بين بردن يا جبران آثـار خـارجي لزم اسـت ك ه برخـي
19
تدابير حكومتي اتخاذ شود .اين تدابير حكومتي ميتواند بــه صــورت وادار كــردن توليدكننــدگان
آثار خارجي به جبران خسارت زيانديدگان ،يا از طريــق اخــذ ماليــات ويــژه آنهــا و يــا اصــلح
سيســــــتم توليــــــدي و انتقــــــال واحــــــد اقتصــــــادي بــــــه نقــــــاط دوردســــــت باشــــــد.
تئوري شكست بازار منحصر بـه بحــث آثــار خــارجي منفــي نيســت بلكــه نــاظر بــر مفهــوم مهــم
ديگري تحت عنوان »كالهاي عمومي« نيز است .منظــور از ايــن مفهــوم ،كالهــايي اســت كــه
بهرغم ضروري بودن آنها براي كل افراد جامعه ،بخشخصوصي قادر يــا مايــل بــه توليــد آنهــا
نيست .مهمترين و اولين اين كالها عبارت است از حفظ امنيــت و حقــوق شــهروندان در برابــر
تعرض داخلي و خارجي .توليد اين خدمت مستلزم سازماندهي متمركز قدرت سياسي يا دولتي
به معناي كلي كلمه است .تصور توليد اين گــونه خــدمات در چــارچوب مكانيســم بــازار دور از
ذهن به نظر ميرسد .اقتصاددانان كلسيك مانند آدام اسميت بر اين نكته تاكيـد داشـتند كـه نظـام
بازار رقابتي و منافع مــترتب بــر آن تنهــا در چــارچوب »حكــومت قــانون« امكانپــذير اســت و
قوانين در اين جا عبارتند از قواعد كلي همه مشمولي كه گستره و محــدوده حقــوق )مــالكيت( و
آزاديهاي شهروندان را معين ميكنند .دولت ناظر ،داور و مجري قانون است و بــه ايــن معنــا
خدماتي كه ارائه ميكند كالهاي عمومي است .برخي انديشــمندان بــه تعميــم وظــايف دولــت بــه
ارائه خدماتي نظير آموزش و بهداشت مفهوم كالي عمــومي را گســتردهتر كردنــد .آنهــا مــدعي
شدند كه با توجه به آثار خارجي مثبت اين گونه خدمات براي كل جامعه آنها را ميتوان كــالي
عمومي دانست .اگر دولت به طور مجاني يا با قيمت بسيار نـازل خــدمات آموزشـي و بهداشـت
عمومي را عرضه نكند بخشي از جامعه كـه بـه لحـاظ درآمـدي ت وان خريـد ايـن خـدمات را از
بازار )بخشخصوصي( ندارد از استفاده از آنها محروم خواهد شد و در نتيجه توانمندي جامعه
به طور كلي و كارآيي اقتصادي آن به طور اخص لطمه خواهــد ديــد .طبــق ايــن اســتدلل ورود
دولــــت بــــه توليــــد ايــــن گــــونه خــــدمات نــــه تنهــــا جــــايز بلكــــه لزم تلقــــي ميشــــود.
اما شايد بتوان تئوري تقاضاي كل »كينز« و پذيرفته شدن كم و بيش فراگير آن از سوي محافل
آكادميك و نيز تصميمگيران اقتصادي و سياسي را مهمتريـن عامــل تـوجيه دخالتهـاي هــر چـه
بيشتر دولت در اقتصاد و در سالهاي ميــان دو جنــگ و بــه ويــژه ســالهاي پــس از جنــگ دوم
جهاني دانست .طبق تئوري كينز نظام بازار آزاد به طور ساختاري دچــار كمبــود تقاضــاي كــل
است به طوري كه تعادل در بازارهاي مختلف ميتواند توام با اشتغال ناقص عوامل توليد يعني
بيكـــــــــــاري نيـــــــــــروي كـــــــــــار و عاطـــــــــــل مانـــــــــــدن ســـــــــــرمايه باشـــــــــــد.
20
او بر اين باور است كه هر چه جامعه با پيشرفت اقتصادي ثروتمند ميشود ميل به پسانداز در
آن به طور طبيعي افزايش مييابد و در نتيجه ميل نهايي به مصرف كم ميشود .با كاهش نسبي
مصرف نسبت به توان توليدي جامعه ،توليد بالفعل جامعه كه تابع تقاضاي كل است در سطحي
پايينتر از توليد بالقوه صورت ميگيرد .به سخن ديگر ،بنگاهها به دليل كمبود تقاضا در بــازار
به ميزاني كمتر از توان واقعي خود توليد ميكنند و در نتيجه بخشي از عوامــل توليــد بــه ويــژه
نيروي انساني بيكار ميماند .راهكار كينز بــراي حــل ايــن معضــل و رســيدن بــه اشــتغال كامــل
اتخاذ تدابيري از سوي دولت است كه منتهي به افزايش تقاضاي كل در جامعه شود ،تا آنجا كــه
توليد بالفعل به سطح توليد بالقوه افزايش يابد) .كينز (54-55 ،از نظر كينز دولت به دو طريــق
كلي ميتواند تقاضاي كل در جامعه را افزايــش دهــد يكــي از طريــق افزايــش هزينههــاي بخــش
دولتي )سياســتهاي مــالي انبســاطي( و ديگــري از طريــق كــاهش دادن نــرخ بهــره بــا افزايــش
عرضه پول )سياستهاي پولي انبساطي( كه موجب تشويق هزينههاي سرمايهگذاري بنگاهها و
هزينههاي مصرفي خانوارها ميگردد .به ايــن ترتيــب دولــت بــه عنــوان تنظيمكننــده مســتقيم يــا
غيرمستقيم ساز و كارهاي بازار و مرتفعكننده عـدم تعادلهـا و نارسـاييهاي آن تلقـي ميشـود.
از سوي ديگر ،نظريه كينز پشتوانه اقتصادي مهمي براي توجيه سياستهاي باز توزيــع درآمــد
و ثروت از سوي دولت فراهم ميآورد و مفهوم عدالت اقتصادي يا اجتماعي به ايــن ترتيــب نــه
فقط به عنوان يك آرمان اجتماعي بلكه به عنوان يك سياســت اقتصــادي كارآمــد جهــت برطــرف
كردن عدم تعادلها مورد توجه قرار ميگيرد .طبق تئوري مصرف كينز ،دولت با اخــذ ماليــات
از ثروتمندان و توزيع آن بين فقــرا نـه فقــط گــامي در جهــت عـدالت اجتمــاعي بــرميدارد بلكــه
علوهبر آن موجب بال رفتن هزينههاي مصرفي كل جامعه و در نتيجه تقاضاي كــل شــده و بــه
بهبود وضعيت اشتغال و رونق فعاليتهاي اقتصادي كمك ميكند .اســتدلل كينــز ايـن اســت كــه
افزايش يك واحد پولي به درآمد ثروتمندان معمول منجر بــه افزايــش پسانــداز آنهــا و در نــتيجه
پسانداز كل در جامعه ميشود اما اگر همان واحد پولي در اختيار كمدرآمدها قرار گيرد نــتيجه
آن افزايش مصرف و در نهايت تقاضاي كل است .به اين ترتيب سياستهاي اقتصــادي كينــزي
مدتزماني نه چندان كوتاه ،همانند داروي شفابخشي تلقي ميشد كــه هــم نارســاييهاي عملكــرد
نظام بازار )بيكاري( را چاره ميساخت و هم مرهمي بر بيعــدالتيهاي اجتمــاعي و اقتصــادي
)شــــــــــكاف درآمــــــــــدي( بــــــــــود.
21
البته دليل ديگري هم براي ضرورت ورود دولت به عرصه سياستگذاريها و نيز فعاليتهاي
مستقيم )بنگاهداري( از ديرباز مطرح شــده اســت .سياســتهاي مليگرايــانه هميشــه دســتاويزي
براي دولتي كردن اقتصاد بوده است .حمايت از توليد و اشتغال ملي در برابر رقــابت خــارجي،
ملحظات امنيــتي و اســتراتژيك بــراي تــوجيه توليــد برخــي كالهــا )نظــامي و غيــر آن( توســط
بنگاههاي دولتي از اين جمله است .گويا در صورتي كه دولت با برقراري تعرفههــاي وارداتــي
و اعطاي يارانههاي توليدي اقدام به حمايت از بنگاههاي داخلي نكند و تنها مكانيسم بازار حــاكم
بر اقتصاد ملي باشد بيگانگان بر همه چيز مسلط شده و حاكميت ملي را از ميان بــر ميدارنــد.
اينگونه تصاوير نگرانكننده اما مخدوش از واقعيات به تحكيم موقعيت اقتصاد دولتي در افكــار
عمــــــــــــومي كمــــــــــــك ميكنــــــــــــد.
مجموعه عوامل و دليلي كه به طور خلصه به آنها اشــاره شــده تاريــخ دولــتيتر شــدن هرچــه
بيشتر اقتصادهاي جهان از كشــورهاي صــنعتي پيشــرفته گرفتــه تــا دنيــاي ســوم را از دهههــاي
آغازين قرن بيستم تا دو دهه پاياني آن رقم زد .اما رفتهرفته اعتقاد و اعتماد به ايــن مســير طــي
شده در ميان اكثريت اقتصاددانان رو به كاستي نهاد .ظهور تورم توام بــا ركــود در كشــورهاي
صنعتي در سالهاي پاياني دهه 1960و تداوم آن در دهه 1970ميلدي پايههــاي سياســتهاي
كينـزي را بـه شـدت مـتزلزل سـاخت .ناكارآمـدي اقتصـاد دولـتي منجـر ب ه تغييـر سياسـتهاي
اقتصادي و روي گردانــدن از رويكــرد مــديريت تقاضــا و كنــترل بــازار كينــزي و روي آوردن
هرچــه بيشــتر بــه مكانيســمهاي بــازار آزاد در ســالهاي پايــاني دهــه 1970و طــي دهــه 1980
ميلدي بـــــــــــه ويــــــــــــژه در كشــــــــــــورهاي پيشــــــــــــرفته صــــــــــــنعتي شــــــــــــد.
دو كشور پيشگام در اين خصوص انگلستان )زمان نخســتوزيري مارگــارت تــاچر( و آمريكــا
)زمان رياست جمهوري رونالد ريگان( بود كه به عن وان نقطـه عطـف و الگ ويي بـراي ديگـر
كشورهاي بلوكا غير كمونيستي قرار گرفت .همزمان با اين تحولت در اقتصادهاي غربي ،در
كشور كمونيستي و بسيار فقير چين نيز اصــلحات اقتصـادي بـه رهــبري تنــگ شـيائوپينگ در
جهت آزادسازي اقتصاد و استقرار مكانيسمهاي بازار آغاز شد و به سرعت نتايج درخشاني از
جهت عملكــرد اقتصــادي و فقرزدايــي بـه بــار آورد .آغــاز دهـه 1990ميلدي كــه همزمــان بــا
فروپاشي نظامهاي كمونيستي شوروي و اروپاي شرقي اســت در واقــع نقطــه عطــف مهمــي در
اعــاده حيــثيت از نظــام اقتصــاد آزاد بــه شــمار ميآيــد .از آن زمــان بــه ايــن ســو ديگــر كمــتر
22
اقتصادداني را ميتوان يافت كه بي محابا همانند قبل از دولتي شدن اقتصاد دفــاع كنــد .امــروزه
مكانيسم بازار جايگــاه اصــلي و محــوري خـود را در نظــام اقتصــادي و حــتي سياســتگذاريها
بازيافته و دولت ديگر به عنوان جايگزين آن به هي چ وج ه مطـرح نيسـت گرچـه بحـث دربـاره
حـــــــــدود و ثغـــــــــور ارتبـــــــــاط دولـــــــــت و اقتصـــــــــاد هنـــــــــوز ادامـــــــــه دارد.
به راستي علت اينكه دولت نميتواند جايگزيني براي نظام بازار باشد چيســت؟ بــه ســخن ديگــر
چرا »شكست بازار« به لحاظ علمي نميتواند توجيهي براي دولتي كردن اقتصاد به حساب آيــد
و اصول چرا »شكست دولت« زيانهــايي بــه مراتــب بيشــتر از شكســت بــازار دارد؟ از همــان
آغاز اقتصاددانان كلسيك ،نظر مثبتي به مداخله دولــت در اقتصــاد نداشــتند و معتقــد بودنــد كــه
دولت نميتواند تاجر خوبي باشد .در واقع همه تصميمات اقتصادي دولــت بــا مفهــوم غيــر قابــل
سنجش منافع عمومي توجيه ميشود و بــر خلف نظــام بــازار تصــميمگيران مســتقيما درگيــر و
پاسخگوي اقـدامات خـود در خصـوص هزينههـا نيسـتند در نـتيجه راه بـراي اتلف و اصـراف
منابع باز است .اما شايد نكته مهمتري كه از سوي نظريهپــردازان شكســت بــازار و طرفــداران
مداخله بيشتر دولت در اقتصاد مورد غفلــت قــرار ميگرفــت مــاهيت قــدرت سياســي و واقعيــت
عملكــرد سياســتمداران بــرد .همچنــانكه »ويكســل« اقتصــاددان بــزرگ ســوئدي بــه همكــاران
اقتصاددان خود هشدار ميداد تصور دولت به عنوان يــك »قــدرت مطلــق خيرخــواه« تصــوري
ساده لوحانه و غير واقعي است) .بوكانــان (52 ،تقريبــا همــه راهحلهــاي دولــت مــدارانه بــراي
چارهجويي شكست بازار و نيز سياستهاي اقتصادي پيشــنهادي كينــزي مبتنــي بــر ايــن تصــور
نادرست از قدرت سياسي و دولت است .چه دليلي وجود دارد كه بپذيريم همــان انســانهايي كــه
در بخش خصوصي )نظام بازار( صرفا به منافع شخصــي خــود ميانديشــند وقــتي كــه در مقــام
سياستمداران و تصميمگيران دولتي قرار ميگيرند ،انگيزههاي نفع فردي را كامل كنار گذاشــته
و صرفا بــه منــافع عمــومي پايبننــد باشــند؟ زنــان و مردانــي كــه بــه عنــوان سياســتمدار انتخــاب
ميشوند و مقامهاي رســمي دولــتي را بــه عهــده ميگيرنــد بــه انســانهاي نيكوكــار كــه بــه خيــر
عمومي ميانديشند تبديل نميگردند .اتفاقا آنها در مقايسه با رفتــار افــراد در بــازار در معــرض
ارتكاب فساد اقتصادي بيشتر هستند؛ زيرا اساسا از راهنمايي قيمتي مكانيسم بازار محروماند و
از سوي ديگر ميتوانند خود را از كيفر تصميمات زيانآورشان مصون نگهدارنــد .آنهــا درآمــد
ديگــران را هزينــه ميكننــد و ذاتــا پاســخگوي حســاب اشتباهاتشــان نيســتند چــرا كـه هزينههــاي
تصميماتشـــــــــــــان معمـــــــــــــول غيـــــــــــــر قابـــــــــــــل محاســـــــــــــبه اســـــــــــــت.
درسـت اسـت ك ه در نظامهـاي سياسـي دموكراتيـك مكانيسـمهايي بـراي كنـترل و وادار كـردن
23
دولتمردان به پاسخگويي وجود دارد اما در عين حال مكانيسم دموكراتيك انتخاب سياســتمداران
خود ميتواند به آفت بزرگي براي سياستهاي اقتصادي تبــديل شــود .تجربــه نشــان داده كــه در
موعدهاي انتخاباتي دولتها تدابير اقتصادي عوام فريبانهاي را اتخاذ ميكنند كه در كوتاهمــدت
به انتخاب آنها كمك ميكند اما در درازمدت به زيان منــافع كــل جــامعه اســت .حــامي پــروري،
توزيع رانت و امتياز به گروههــاي متشــكل و ذي نفـوذ از جملــه ايـن تــدابير اســت .اگــر آگــاهي
سياسي تودههاي مردم در سطح باليي نباشد ســاز و كارهــاي پويوليســتي بـا ظـاهر دموكراتيــك
ميتوانـــــد خـــــود بـــــه مـــــانعي بـــــراي انجـــــام اصـــــلحات اقتصـــــادي تبـــــديل شـــــود .
بررسيهاي نظري و تجربه عملي يك قرن گذشــته نشــان ميدهــد كــه بــراي رفــع نارســاييها و
كمبودهاي نظــام بــازار روي آوردن بــه اقتصــاد دولــتي راهحــل مناســبي نيســت .شكســت دولــت
زيانهايي به مراتب بيشتر از شكست بازار دارد .براي مرتفع ساختن آثار خارجي منفي برخي
فعاليتها در نظام بازار الزاما نيازي به دخالت مستقيم دولـت در فعاليتهـاي اقتصـادي نيسـت.
بخش بزرگي از اين اشكالت را ميتوان با انجام اصلحات در نهادهاي اقتصــادي چــارهجويي
كرد .نظريههاي مدرن حقوق اقتصادي بر اين نكته تاكيد دارند كه اگر حقوق مالكيت بـازيگران
اقتصادي به نحو مناسبتري تعريف و تعيين شود و نهادهاي حقوقي مرتبطي در اين خصوص
تعبيه گردد دامنه آثار خارجي منفي به شدت كاهش مييابد .در هر صورت دولــت بــديلي بــراي
بازار نيست بلكه در بهترين حالت ابزاري در خدمت عملكرد بهتر است .كنار آمــدن بــا معــايب
نظام بازار كم هزينهتر و مطلوبتر از ايجاد اقتصاد دولتي است.
دهه 1990را ميتوان دهه خصوصي سازي و گرايش به اقتصاد بازار نام گذاري کرد .در ايــن
دهه ،بسياري از کشورهاي در حال توسعه بر حسب ضرورت و مقتضيات زمان ،بـراي دسـت
يابي به رشد و توسعه اقتصــادي مطلــوب ســعي در اســتفاده از قــوانين اقتصــاد بــازار نمــوده بــه
منظور فائق آمدن به مشــکلت عظيــم اقتصــادي خــود ،بــه فکــر کــاهش دخــالت هــاي دولـت در
فعاليت هاي اقتصادي و متعاقبـا ا خصوصـي سـازي موسسـات توليـدي و تجـاري تحـت کنـترول
دولت افتاده اند.
24
قبل از دهه 1980ميلدي ،خصوصي سازي در سطح محدودي مورد استفاده قرار ميگرفــت و
شرکت هاي دولتي کمي ،خصوصي گرديدند .اما طي دهه مذکور بيش از هزار شــرکت دولــتي
در امريکــا لتيــن ،آســياي شــرقي و جنــوبي ،زلنــد نــو ،انگلســتان و ...خصوصــي گرديدنــد.
خصوصــي ســازي در دهــه 1990يکــي از اقــدامات اساســي دولتهــاي توســعه يــافته و در حــال
توسعه قلم داد گرديد ،ابعاد بسيار وسيعي را به خود گرفـت .و بسـياري از شـرکت هـاي دولـتي
در اين دهه در صف خصوصي سازي قرار گرفتنــد و تــا کنــون بيــش از 6000هــزار شــرکت
دولتي خصوصي گرديده اند .از مجموع 2162شرکت دولتي خصوصي شــده ميــان ســال هــاي
805 ،1991 – 1980شرکت در اروپاي شرقي 804 ،شرکت در آسيا و 58شرکت دولتي در
خاور ميانه و شــمال افريقــا خصوصــي شــدند .در عيــن حــال ،خصوصــي ســازي در برخــي از
کشور ها با مشکلت عظمي رو به رو بوده اسـت ،مثلا در دهـه ،1980کشـور هـاي افريقـايي
توانستند ،فقط حدود 15در صد از موسسات دولتي به بخش خصوصي واگذار نمايــد .وســيطره
دولت بر بيش از 85درصد از شرکت هاي دلتي هنوز ادامه دارد.
کشــورهاي امريکــاي لتيــن ،از جملــه ارجنتــاين ،کاســتاريکا ،کولمبيــا ،مکزيــک ،ونــزويل،
هندوراس همگي براي خصوصي سازي اقتصادي و استفاده از قوانين اقتصـادي بــازار ،بسـيار
کوشيدند ولي توفيق زيادي به دست نياورده اند .خصوصي سازي در کشور فلپين بــه مشــکلت
زيادي روبه رو بـوده اسـت و کشـور هـاي همچـون سـريلنکا و تايلنـد کــه در امــر خصوصــي
سـازي مـوفقيت نسـبي داشـتند ،از حمـايت گسـترده اي خارجيـان برخـوردار بـوده انـد ،در هـر
صورت روند خصوصي کردن و تغيير از اقتصـاد دولـتي بـه اقتصـاد بـازار ،هنـوز در کشــور
هاي در حال توسعه ادامه دارد.
معمولا در ادبيات تعديل و خصوصي سازي ،انگلستان را پيشرو اين راه ميداننــد .بــا بــه قــدرت
رسيدن خانم تاچر در سال ،1979تحولت ملموسي در اقتصــاد انگلســتان بــه وقــوع پيوســت و
بحث خصوصي سازي صنايع و خدمات مطرح شد .برخي از خطوط مخابراتي ،بين سال هــاي
1979تا سال هاي ،1981تحت نظارت دولت ،به بخش خصوصــي واگــذار گرديــد .برخــي از
سهام صنايع برق در سال 1991به فروش رسيد .هدف اين کار ايجاد رقابت بود.
در فرانسه نيز با به قدرت رسيدن ژاک شيراک در سال ،1986زمينه هاي خصوصــي ســازي
فراهم گرديد .در سال هاي 1981تا سال هاي 9186بــا تــوجه بــه حــاکميت تفکــر سوسيالســتي
25
براقتصاد فرانسه ،روند ملي سازي گسترده اي حاکم شد .با روي کار آمدن جناح ژاک شيراک،
بلفاصله اعلم شد که برخي از صنايع و شرکت هاي تحت ملکيت دولت بــه بخــش خصوصــي
واگذار شود.
آلمــان نيــز عملا از ســال 1988بخــش از صــنايع خــود را بــه بخــش خصوصــي واگــذار کــرد.
مطالعه ،نظارت ،کنترول مقدماتي براي واگذاري بخش هــاي دولــتي بــه بخــش خصوصــي ،در
آلمان نسبت به فرانسه و انگلستان بيشتر گزارش شده است.
ديگر کشور هاي اروپايي و امريکايي نيز از دهـه 1980بـه بعـد بـه بخــش خصوصــي متمايـل
شدند .در سال ،1981يونان ،نروژ ،پرتقال ،اسپانيه و ترکيه نيز پـس از آن بـه اعمـال سياسـت
مذکور مبادرت کردند .اقدام در اين باره در کانادا در سال 1985آغاز گرديد .در ايـالت متحـد
امريکا در دوره 8ساله دولت ريگان ) ،(1988 – 1980سياست خصوصي سازي به صورت
آرام اجرا شد .اين روند در جاپان نيز در سال 1987روي کار آمد و درآمد معـادل 20ميليـارد
پوند از فروش دارايي هاي بخش دولتي به دست آورد.
آســتراليا در ســال 1986الــي 1987اقــدام بــه خصوصــي ســازي برخــي از خطــوط هــوايي و
موسسات مالي کرد.
در چين نيز از دهه 1980زمينه هاي محدود بازشدن اقتصاد فراهم گرديــد .دولــت پاکســتان در
سال 1982دست کم 115واحد بخش عمومي را به بخــش خصوصــي واگــذار کـرد .در بنگـاله
1
ديش در سال 1987حدود 500واحد صنعتي بخش دولتي به بخش خصوصي واگذار گرديد.
خصوصی سازی بعد از ســال 1980م از جملــه يــک پديــده جهــانی شــمول بشــمار رفتــه و ســه
1مرحله را قرار ذيل طی نموده است .
اول :در مرحله اول خصوصی سازی بيشتر بــالی تصــديهای صــنعتی و مــالی خصوصــا ا در
سکتور های رقابتی توجه داشته است.
دوم :خصوصی سازی زيربنايی در مرحلــه دوم از ســال 1980م آغــاز گرديــد و در ســالهای
1990م به اوج خود رسيده .در مرحله خصوصی سازی زيربنايی بعضی نارســايی هــا وجــود
داشته که با الغای بعضی پروزه های وسيع همگام بود.
1
-دادگر ،دکتر يدا ،اقتصاد بخش عمومي ،ص 344 – 341
26
سوم :سومين مرحله عبارت از خصوصــی ســازی در ســکتور عــامه و بعضــی خــدمات اداری
قديمی دولت بود که در طی چند سال اخير آغاز گرديده و تاکنون هم ادامه دارد.
درمورد دليل خصوصی سازی کشورهای مختلف دليلی گوناگونی تعريف کرده انــد .وبيشــتر
اين که خصوصی سازی کارايی را افزايش ميدهد که با توجه به گسترده گی مبحــث کــارايی دو
مورد را ذيل بيان خواهيم کرد.
-1نيروهای بـازار دارای منــافع بـرای اقتصــاد هســتند وشــرکتها بــدين وسـيله در معــرض
نيروهای بازاز قرار ميگيرند.اين بحث در صورتی معتبر است که خصوصــی ســازی
حقيقتا رقابت موثر را ايجاد کند وبه اين شرط کــه کــارت هــای مخفــی دريــن ســارختار
های ظاهرا رقابتی ايجاد نشود در کشورهای در حال توسعه مادامی که توليد کنندهگان
برای مصرف کنندهگان داخلی توليد ميکنند ،وجايی در رقابت بين المللی ندارند.مزيت
های رقابتی مورد ترديد خواهد بود.
-2مديران موسسات وشرکتها بــه دو دليــل دارای انگيــزه بــرای حــد اکــثر کــردن عملکــرد
هستند اول آنها بوسيله حقوق ،جايزه ها وخريد سهام پاداش دريافت ميکنند.مرسوم ايــن
است که بخش خصوصی بيشتر از بخش دولتی حقوق ميدهد .ثانيــا ايــن کــه شــرکتها از
کنترل ودخالت دولتی آسوده خواهند شد واين باعث يک رفتار آزادانه خواهند شد.
اگر از ناحيه جهاني شدن به اين قضيه بنگريم ،به وضاحت ديده ميشــود کــه ،پديــده خصوصــي
سازي ملکيتهاي دولتي ارتباط مستقيم با جهاني شدن دارد،بــازي گــران اصــلي جهــاني شــدن از
جمله بانکهاي بين المللي ،شرکتهاي چند مليتي وکشورهاي بلوک غربـي بنـام بـازيگران اصـلي
جهاني شدن جهان هم ياد مي گردند ودر واقعيت دراين راســتا خيلــي فعــاليت هــا از طريــق ايــن
نهاد صورت گرفته است.
جهاني شدن سريع پس از دهه 1960اساسا ا با افزايش مشــارکت ســازمانهاي مــدني وشــرکتهاي
خصوصي درحکومت کمک کرده است .دربرخي موارد موسسات غير رسمي مقرراتــي را بــه
27
طور کامل خارج از مجاري دولتي وضع کرده وبه مورد اجرا گذاشته اند .اين نوع خصوصــي
سازي حکومت ،مستلزم انجمنهاي تجارتي ،سازمانهاي غيردولتي و حتي سنديکاهاي بدهکاري
است.
در اوسط قرن بيستم تصوراين که موسسات خصوصي بتوانند سياستهاي دولــتي يــا عمــومي را
تحقق بخشد امر محال بود .با وجود ايـن ،جهـاني شـدن کنـترل دولـت را بـر حکـومت تضـعيف
کرده وتفکر نوليبرالي موجب تشويق نهادهاي رسمي براي واگذاري قسمتي از وظايف خود بــه
بخش خصوصي ،بــويژه درتــامين خــدمات اجتمــاعي شــده اســت .درامريکــاي شــمالي ،اروپــاي
غربي وساير کشورهاي چهان ،واگذاري برنامه هاي رفاي دولتي به بخش خصوصي به انـدازه
قابل ملحظه اي تحقق پيداکرده است .
دليل عمده را که بازيگران جهاني شدن براي خصوصي سازي ملکيت هاي دولتي ارايه ميکند
قرار ذيل است:
بـه گفتــه آنــان ،ازنظرحکــومت دربخشــهاي خــاص ،هيـچ بخشــي درانــدازه تــامين مــالي جهــاني
ازطريــق ابتکارهــاي غيــر رســمي وجــود نــدارد .وهمچنــان انجمــن هــاي تجــارتي در بخــش
خصوصــي فعــاليت ميکنــد نيــز در دهــه 1990ازنظــر زيســت محيطــي دســت بــه ابتکارهــاي
گوناگون زده اند ،براي مثال ،شــوراي بازرگــاني بــراي رشــد پــايه دار 2کــه در ســال 1995بــا
ادغام دوگروه که در اوايل دهه مزکور شکل گرفته بود ،تاسسيس شد.
يکي از دليل که توسط بازيگران جهاني شدن به اين پديده ملحظه ميشود عبارت از اين اســت
که به نظر آنان ازطريق خصوصي سازي ميتوان درآمدهاي فوق العاده را نصيب دولتها نمود،
زيرا فروش ملکيت هاي دولتي توسط دولت به نفع دولت بوده واز اين طريق عايــد فــوق العــاده
نصيب دولت ها شده ،توسط اين عايد بدست آمده ميتوانــد بزرگــترين مصــارف خــود را تمويــل
2
) - world business council for sustainable development (w b c s d
28
نمايد وبراي رشد وانکشاف کشور را از آن به عنوان يـک درآمـد فـوق العـاده اسـتفاده نمايـد .2
باتوجه به توضيحات فوق دليل خصوصي سازي را ميتوان چنين خلصه کرد:
.4کاهش نياز بخش دولتي به استقراض وکاستن از کسر بودجه ونيز افزايش سهم
بخش خصوصي در مالکيت
.6افزايش رقابت
.8افزايش نرخ رشد اقتصادي با فراهم آوردن زمينه مشــارکت بخــش خصوصــي
در سرمايه گزاري
مفهوم گسترش بخش خصوصي وروشهاي که براي فعــال نمــودن بخـش خصوصــي دراقتصــاد
وجود دارد ازکشوري به کشور ديگر باتوجه به شرايط اقتصادي ،اجتمــاعي هرکشــور تفــاوت
3
دارد.
29
انفرادي را در فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي سهيم ساخته و از ايــن طريـق بـه فعـاليت هــاي
اقتصادي رونق بيشتري بخشيد.
بناا يکي از دليل عمده اي که افغانستان اقدام به خصوصــي ســازي نمــوده اســت عبــارت از کــم
ساختن وظايف و مسئوليت هاي دولت در قبال عامه و مصروف ســاختن دولــت در بخــش هــاي
مربوط به آن بوده و از طرف ديگر هدف از اين کار ايجاد رقـابت ميــان بخـش هـاي مختلـف و
تشويق سرمايه گذاران خصوصي است .بطور خلصه دليل خصوصي سازي را در افغانستان
مي توان چنين خلصه نمود.
.1عدم کارآیي دولت :يکي از عوامليکه افغانستان اقدام به خصوصي ســازي ملکيــت هــاي
دولــت نمــوده اســت عبــارت از عــدم کــارآيي درســت دولــت در بخــش هــاي مختلــف و بــه
خصوصي در بخش هاي اقتصادي مي باشد ،زيرا دولت افغانستان در وضعيت و موقعيت
قرار دارد که قادر نيست تمام فعاليت مورد نياز جامعه را به دوش گيــرد و مســتقيما ا بــراي
جامعه خدمت نمايد ،زيرا از يــک طــرف بــودجه دولــت تکــافوء کننــده نيســت و از طــرف
ديگر قلت متخصيصين امور به چشم مي خورد ،بنا ا يکي از راه هاي بيــرون رفـت از ايــن
مجراء ،سپردن فعاليت هاي اقتصادي به بخش خصوصي است.
.2ایجاد رقابت :يکي از ويژه گــي هــاي برجســته بخــش خصوصــي ايجــاد رقــابت و تشــويق
متشبثين خصوصي در زمينه هاي مختلف است .اگر فعــاليت هــاي اقتصــادي ،اجتمــاعي و
فرهنگي و غيره فقط در اختيار دولت بوده باشد ،چون زمنيه رقابت موجود نيست از يــک
طرف کار کم و از طرف ديگر کيفيت کار پائين است ،بنا ا خصوصي سازي و ايجاد بخش
هاي خصوصي ،زمينه ساز رقابت در جامعه خواهد بود.
.3تشویق سرمایه گذاري هاي خصوصي :سرمايه و ســرمايه گــذاري در يـک کشــور وقــتي
افزايش پيدا ميکند که درقدم اول در آن کشور زمينه فعــاليت هــاي بخــش خصوصــي و بــه
خصــوص ســرمايه گــذاري ،ســرمايه گــذاران خــارجي ميســر باشــد .يعنــي بــراي ســکتور
خصوصي زمنيه فعاليت ميسر شده باشــد و آنهــا آزادانــه بتواننـد در بخـش هــاي مختلــف و
دلخواه شان سرمايه گذاري لزم را انجام دهند و از آن بهروري خوبي داشته باشند.
کشور عزيز ما افغانستان در طي بيشتر از دو دهه جنگ و خوشکسالي بيشــترين خســاره را از
نواحي مختلف ديده است از جمله آبداد تاريخي کشور به تاراج رافته و اقتصاد کشور بــه رکــود
30
مواجه شده است ،براي جبران اين همه خرابي ها و نا آبادي ها يک پلن منظم در کار بــوده تــا
اين کشور را به کاروان صلح و آزادي ،ترقي و پيشرفت نزديک سازد ،بنا ا رسيدن به اين هدف
وال و بزرگ کار ساده نبوده و اين کار به تنهايي وظيفه دولت نخواهد بود و هرگــز بــه تنهــايي
دولت قادر به انجام آن نيست ،پس يگانه راه بيرون رفت از اين معضله بزرگ ،شريک ساختن
بخش هاي خصوصــي در فعــاليت هــاي اقتصــادي و اجتمــاعي اســت .زيــرا بــا تشــويق ســرمايه
گذاران خصوصي براي سرمايه گذاري در بخش هــاي مختلــف و ايجــاد رقــابت ميــان آنهــا مــي
توان ميزان فعاليت هاي مختلف را در کشور افزود.
اگر ما براي نياز هاي جامعه در بخش هاي مختلف زندگي ،نظر اندازي کنيم به اين نــتيجه مــي
رسيم که نياز مندي هـاي جـامعه بيـش از انتظـار بـوده و هـر بخـش از جـامعه انتظـار سـرمايه
گذاري را در آن بخش دارد .از جمله زراعت سنتي و عقب مانــده ،صــنعت دســتي و ضــعيف و
زيربنا هاي اقتصادي فرسوده و غير قابـل اســتفاده ،گويــا ايـن امــر مــي باشــد .و بــراي فعـال يـا
اکتيف ساختن همه اين بخش ها به سرمايه گذاري هنگفتي ضرورت است ،بنا ا يگانه راه رسيدن
به اين هدف تشويق سرمايه گذاران خارجي براي سرمايه گذاري هاي مستقيم ويــا غيــر مســتقيم
در اين کشور است.
به طور خلصه درجهت بهبود شرايط و زمينههای تخصصــی »محيطــی« خصوصــی ســازی،
حتی قبل از شروع اقدامات اجرايی در مرکز حکومت ،ارائه دو بستر زير ضروری میکند:
ارائششه بسششتر مناسششب قانونگششذاری :نهادهــای قانونگــذار )تصميمســاز و تصــميمگير( بــا تعييــن
اولويتها بايد از يک طرف قوانين و مقررات لزم را برای ايجاد يک اقتصاد کارآمد مبتنــی بــر
بازار و کوچک شدن اندازه دولت تدوين کنند.
بازنگری قوانين ،ارزيابی اثربخشی آنها در اجرا ،تدوين و پيشنهاد قوانين جديد ازجمله
وظايف اين نهادها خواهد بود .در اين مرحله مهمترين بحث چگونگی تغيير مــالکيت و
گذر از بنگاهها و شرکتهای دولتی به شرکتهايی با مالکيت مشــترک و يــا خصوصــی و
تقويت حقوق مالکيت خصوصی است .در اين زمينه به تدوين قــوانينی در مــوارد زيــر
اشاره میشود:
31
گسترش رقابت )قانون ضدانحصار(؛
و ازطرف ديگر ،قوانين و مقررات لزم را به منظور نظارت بر فعاليت بنگــاه خصوصــی -و
نه بازار -با هدف امنيت و سلمت اقتصاد و جلوگيری از ايجاد شکاف طبقاتی و رانتجويی و
رانتطلبی تدوين کنند .قوانين و مقرراتی در زمينههای زير در اين راستا هستند:
قوانين و مقررات کار و بيکاری )با تاکيد بر جلوگيری از انهدام اجتماعی کارکنانی که
ارائه بستر مناسب حمایتی :تشکيل و يا اصلح نهادهــا ،ســنديکاها ،انجمــن هــا و مراکــزی کــه
بتوانند طبق »برنامه« مساعدتهايی مــالی و غيرمــالی را بـه بخــش خصوصــی ارائــه کننــد .ايـن
حمايتها به دو صورت زير طبقه بندی میشوند:
الف :حمايتهای مادی »هدفمند و موقت« که میتوانند به صورت بلعوض ،معافيت ماليــاتی يــا
تخفيف مالياتی و وامهای کم بهره باشد .در اين راستا ،باتوجه به ساخت مالی کشــور کــه مبتنــی
بر سيستم بانکی است ،همراه ساختن اين سيســتم بــا اســتراتژی خصوصــی ســازی و حمــايت از
افراد »کارآفرين« و بنگاههای خصوصی »کارآمد« امری بسيار ضروری است .نکته مهــم در
اينجا ارائه برنامه تجاری و توسعه از سوی بخــش خصوصــی و نظــارت و کنــترل در حمايتهــا
طبق برنامه است.
32
ب :حمايتهــای غيرمــادی کــه بــا تشــکيل و يــا اصــلح و تقــويت نهادهــا و مراکــزی در ابعــاد و
زمينههای زير امکانپذير میشود:
اهداف خصوصی سازی درهر کشور با توجه بــه سياســت و برنــامه هــای اقتصــادی وراهــبرد
های کل جامعه مشخص ميگردد.جون راهبرد ها وبرنامه های اقتصــادی در کشــورها متفــاوت
است .در نتيجه خصوصی سازی نيز در هرکشور بد نبــال اهــداف خــاص اســت ودر هرمــورد
ممکـن اسـت برخـی از اهـداف در اولـويت قـرار گيرنـد .در کشـورهای توسـعه يـافته از نظـر
اقتصادی فرايند خصوصی سازی بدنبال اهداف مانند افزايش کارايی ،کسب درامد وکاهش بــار
مالی دولت ميباشــد .در حــاليکه درکشــورهای در حــال توســعه بــا تــوجه بــه مشــکلت وشــرايط
توسعه نيافتگی خصوصی سازی به دنبــال اهــداف وســيعتر اســت .وبـه تنگناهــای بيشــتری بايــد
پاسخ دهد.درين کشورها بالبردن کارايی ،تخصـيص منـابع ،اسـتفاده بهينـه از منـابع شـرکتها ،
کاهش حجم دخالت دولت در اقتصــاد ،ســپردن تخصــيص منــابع بــه مکــانيزم بــازار ،مقــابله بــا
نقدينگی سرگردان دراقتصاد ،ايجاد فضای رقابتی وامن برای سرمايه گذاری هــای بلنــد مــدت،
دست يابی به فنون جديد مديريت ،دسترســی بـه ســرمايه وتکنــالو ژی خــارجی ونهايتــا هــدفهای
توزيع ثروت ودرامد ازمهمترين هدف های هستند که خصوصی سازی آن را دنبــال ميکنــد .بــا
توجه به مطالب فوق چند هدف مهم خصوصی سازی را در ذيل بيان ميکنيم:
33
درتخصيص منابع( بايد توجه کرد .گاهی ساستمدار درفرايند خصوصی ســازی مجبــور ميشــود
که يکی به هدف ديگری از دست بدهد .افزايش کارايی دراقتصاد تحت تاثيری عوامل متعددی
قرار دارد که مهمترين آن افزايش رقابت وتغير مالکيت است .بطور کلی اعقاد بريــن اســت کــه
رفتار يک مدير خصوصی اقتصادی تر از رفتار يک مــدير بخــش دولــتی ميباشــد.ايــن اســتقلل
وسرعت درتصميم گيری موجب ميگردد که مدير بخــش خصوصــی راحتــتر درمقابــل تغيــرات
شرايط اقتصادی حساسيت نشان دهد وخود را با آنها هماهنگ نمايد .معمــول بيشــتر تصــميمات
در نظام بوروکراسی مديريت دولتی بر اساس ضرورت های کوتاه مدت سياسی گرفتــه ميشــود
در حاليکه تصميم گيری دربخش خصوصی لزوما بر اساس سياست های درازمـدت وعقلنيـت
اقتصــادی ميباشــد .بنــابرين ريشــه افزايــش کــارای را در انعطــاف پــذيری واســتقلل مــديريت
ومالکيت جستجو کرد .به بيان ديگر بايد گفت که نظام مديريت پويــا وعقليــی ومــالکيت فــردی
ابزار توليد نيروی محرکه اصلی افزايش کارای داخل سازمان وبه حد اقل رساندن هزينه نهايی
توليد ميباشد .آنچه يک واحد بخش دولتی زا ازيک واحد بخش خصوصــی متمــايز ميســازد.ايــن
واقعيت است که دارايی های واحد بخش دولـتی در تملـک اشـخاص حقيقـی ويـا حق وقی خـاص
نيست .وازين رو نميتواند به سهولت وسرعت با شرايط اقتصادی جديد هماهنگ گــردد.کــه ايــن
عمل يکی از اهم ترين عوامل کاهش کارايی در واحد های اقتصادی دولتی ميباشد .اما آنجه که
از فرايند خصوصی سازی مورد انتظار ميباشد اصلح ،استقلل وانعطاف پذيری لزم درنظام
مديريت وانتقال مالکيت دولتی به اشخاص حقيقی ويا حقوقی ميباشد .بنابرين خصوصی ســازی
زمان ميتواند منجر به افزايش کارايی داخل تصدی و موسسات دولتی گردد کــه انتقــال مــالکيت
را درپی داشته باشد.درغير آن مهمترين هدف خصوصی سازی ناديده گرفته شده است.
ازطرف ديگر آنهايی که شرايط رقابتس را زمينه ساز افزايش کــارايی فعــاليت هــای اقتصــادی
ميدانند.بيشتر به خصوصی سازی به عنوان ابزار جهت دست يابی به کــارايی تخصــيص منــابع
مينگرند.مقصود از کارايی در تخصيص منابع :مديريت منابع و تخصيص بهينه آنها بين بخــش
های مختلف اقتصاداست.ازين ديدگاه در غياب شرايط رقابتی تغيــر مــالکيت هيچگــاه منجــر بــه
بهبود وافزايش کارايی نخواهد شد .وخصوصی سازی قبل ازان که مشکل را حــل کنــد ،مشــکل
آفرين خواهد شد.ودرين حالت انحصار دولتی به انحصــار خصوصــی تبــديل ميشــود.کــه مســلما
زيان بارتر ميباشد.خصوصی ســازی تصــديهای کــه دارای شــرايط انحصــاری هســتند.اگــر چــه
باعث افزايش کارايی داخل تصدی ميگردد.ولی ممکن است باعث کاهش کارايی در تخصــيص
منابع درسطح کلن شود .زيرا انحصارات بخش خصوصی درصورت قدرت مند شدن همواره
34
اين خطررا به همراه دارند که تخصيص بهينه منــابع را بــه ســطح جــامعه دچــار اختلل نماينــد.
واز قدرت انحصاری خود بــه نفــع منــابع خــويش اســتفاده نماينــد.بنــابرين اگــر نتــوان موسســات
خصوصيی شده را با شرايط رقابتی آماده ساخت بايد يک جابجــايی بيــن افزايــش کــارای داخــل
سازمان وکارايی تخصـيص منـابع را پـذيرفت .مـع هـذا بـه نقـش رقـابت در فراينـد خصوصـی
سازی بايد توجه شود .فضای رقابت مهمترين مزيت و مايه حيات نظام سرمايه داری ومکانيزم
بازار است.و هر عاملی که مـانع ايجـاد رقـابت در بـازار شـود ،کـارکرد سـالم بـازار را مختـل
نموده وعدم کارايی را حاکم ميسازد.ودر نهايت ميتــوان گفــت کــه انتقــال مــالکيت شــرط لزم و
ايجاد رقابت شرط کافی برای اجرای يک خصوصی سازی موفق ميباشد.
تقلیل هزینه های بودجه دولت ناشی از پرداخت سبسایدی و مصارف سرمایه ای:
معمول تصميمات توليد تجاری ،قيمت گذاری وسرمايه گذاری در واحـد هــای اقتصــادی دولـتی
تحت تاثير تصميم گيری های سياسی – اجتماعی است.واين واحد هــا در اکــثر مــوارد کالهــای
خود را با قيمت کمتر از قيمت تمام شد بــه بــازار عرضــه ميکننــد.ودر نــتيجه دولــت بــاپرداخت
35
سبسايدی مستقيم وغيرمستقيم ،نقدی وغير نقدی وپنهان وآشــکار وکمــک هــای بلعــوض زيــان
های ناشی از رفتار اين واحدها را جبران ميکند.بنا برين يکی از مشکلت اساســی دولــت هــای
که در حجم وسيع از فعاليت های اقتصادی مداخله مينمايند ،تامين منابع مالی کسر بــودجه هــای
کلن ناشــی از پرداخــت ايــن يــارانه هــا وزيــان هــای واحــدهای دولــتی اســت.واگــذاری ســهام
وموسسات اقتصادی دولت کاهش درهزينــه هــا وافزايــش درامــدهای دولــت را مــوجب ميشــود.
بنابرين خصوصی سازی هم از طريــق عــدم پرداخــت مصــارف يــارانه هــای واحــدهای دولــتی
خصوصی شده وهم از طريق کسب درامد حاصــل از فــروش ســهام واحــدها بــاعث ميگــردد تــا
حدودی کسر بودجه دولت جبران گردد .به عنوان مثال شــرکت پاريبــاس حــدود 4ميليــارد دلر
برای دولت فرانسه ،بريتش گاز حدود 12ميليارد دالر برای دولت انگلستان و شــرکت )ان تــی
تی( 15ميليارد دالر برای دولت جاپان درامد ايجاد نمودند.
توسعه بازارهای سششرمایه داخلششی ودسششت یششابی سششرمایه ،منششابع مششالی وتکنششالوژی
خارجی:
هدف مهم ديگر خصوصی سازی توسعه بازار های سرمايه واستفاده از پس انــدازهای موجــود
است .برای تحقق اين هدف لزم است تا روشی بکار گرفته شــود کــه پــس انــدازها جمــع آوری
وبه سوی فعاليت های اقتصادی هدايت داده شوند.تا زمينه گسترش مشارکت همگانی فراهم آيد.
با خصوصی سازی شرکتهای دولتی وگســترش مــالکيت ســهام ،صـاحبان پـس انــدازهای انــدک
ميتوانند درمالکيت صنايع توليــدی ســهيم شـوند .وايـن کــار تـا انــدازه بـه تجهيــز پــس انـدازها و
عموميت يافتن مشارکت همگانی خواهد انجاميد.به عنوان مثال تعــداد ســهام دولــتی درانگلســتان
از دوميليون نفر در سال 1979به 9ميليون نفر درسال 1988افزايــش يــافت ودرفرانســه ايــن
رقم از 1.5به 5.5ميليون نفررسيد .البته بايد خاطر نشان نمود که اکثر خصوصی سازی ها با
هدف گسترش مشارکت عمومی واز طريق بازار بورس انجام نگرفته است .مثل در کانادا تنها
دو موسســه از طريــق بــورس واگــذار شــده در چيلــی 14تصــدی ،در فرانســه 14تصــدی ،در
جامائيکا 3تصدی ،در نايجريا 16تصدی و در انگلستان 14تصدی که اين رقم در مقايســه بــا
کل خصوصی سازی جهان ) (7000تصدی ناچيز است.
عملکرد دولت:
دولتها برای اجـرای دقيـق خصوصـی سـازی اجـراات مختلـف و اقـداما ت متننـوع را در پيـش
ميگيرند .که ناشی از نحوه تمرکز دولت در فعاليتهای اقتصادی ،تعهد دولــت در برابــر جــامعه
36
وملت وعمدتا نحوه پيشبينی مسئاله در قانون اساسی کشور مذکور ميباشد .اما تــاکنون آنچــه کــه
در ميان بيشترينه مملکتهای جهان مشهود است ،اقدامات آتی در يــک رونــد خصوصــی ســازی
بحيث يک رويکرد عمومی در دستور کــار دولــت هــا قــرار گرفتــه اســت.کــه بــه عنـوان وجــوه
مشترک در نحوه عمل در اکثريت کشورها پذيرفتنی است.
اولين قدم در طرز کار دولت ها برای خصوصی سازی ترتيب بيــانيه خصوصــی ســازی اســت
که اين بيانيه دارای محتوای جامع بوده ومقاصد و اقدامات دولت را برای مجلس قانون گــذاری
وعامه مردم روشن ميسازد .اين بيانيه ميتواند به عنوان يک نوشته مستقل درمــورد خصوصــی
سازی ويا سياست اقتصادی ويا بخش از سخنرانی وزيرماليه ودارايــی دولــت در مــورد بــودجه
در پارلمان باشد.
دومين قدم دراقدامات خصوصی سازی تعين يک هيئات مشورتی بلند پايه در مورد خصوصــی
سازی است ،که ترکيـب هيئـات مـذکور بسـتگی بـه نظـام اجرايـی وسياسـی هـر کشـور خواهـد
داشت .که شامل کارشناسان مستقل از موسسات عمومی اقتصادی ،بخشهای مــالی وخصوصــی
ميباشد.
سومين اقدام در جهت خصوصی سازی در يک کشور تعين استراتژی کلی دولت بــرای کــاهش
نسبت موسسات اقتصادی دراقتصاد ميباشد 4.واســتراتژی کلــی بــرای واگــذاری زمــانی ميتوانــد
منافع در نظر گرفته شده را سبب شود که اختيارات مديريت از آغاز در کنترل سرمايه گـذاران
خصوصی قرار داده شود.
اقدام بعدی که معمول در بيشتر کشور ها مورد عمل واقع ميشود ،تعين يــک چــارچوب زمــانی
بــرای اعمــال خصوصــی ســازی اســت اگــر چـه تنظيــم يــک جــدول زمــانی بــرای کــل عمليــات
مخصوصا درکشوری با بخش بزرگی از موسسات اقتصادی عمومی مشکل است ،امــا کوشــش
ميشود تا جدول زمانی برای مدت پنج يا ده سال ساخته شود.کــه در جــدول مــذکور نــامزد هــای
واگذاری به ترتيب بيان ميگردد.
4
پاکدامن ،رضا :جنبه های کاربردی خصوصی سازی 4
37
با آنچه که تا کنــون بــه حيــث اقــدامات عملــی در فراينــد خصوصــی ســازی مطــرح شــد ،اطلع
رســانی را ميتــوان ضــميمه برشــمرد چــون در اکــثريت از کشــورها بــرای ايــن کــه مــردم از
چگونگی واگذاری شرکت ها وموسسات اقتصــادی عمــومی بــه بخــش خصوصــی آگــاهی يابنــد
وازدليل خصوصی سازی شرکتهای مذکور که دولت آنها را به بخش خصوصی طی قــرارداد
به شــکل واگــذاری کامــل ويــانيمه واگــذاری ســپرده اســت ،مطلــع گردنــد ،رونــد آگهــی دهــی را
بصورت حتم در طليه دستور کار خويش قرارميدهد.
38
دربخش اول معمول مسايل تصفيه ،سرمايه گذاری های مشترک ازبخش دولتی وبخش
خصوصی وغيرملی کردن مؤسسه اقتصادی مورد بحث است .بخش دوم شامل تبديل به
شرکت،ايجاد زمينه رقابت ،تغيرات ونگهداری ساختارشرکت ومعقول ساختن اهداف مؤسسه
اقتصادی ميباشد.و دربخش اخير معقول ساختن کنترل های دولت ،تجديد ساختارو واگذاری به
اساس قرارداد مطرح ميشود.
فصل سوم
39
نظام )سيستم (اقتصادی افغانستان مطابق به ماده ) (10قانون اساسـی مصـوب لـويه
جرگه)مجلس بزرگ(نظام بازارتعين گرديد .واين تصميم در حــالی اتخــاذ شــد کــه
در افغانستان سيستم ونظام مشخص اقتصادی وجود نداشت واين بمعنی آن است کــه
در اين کشور اقتصاد عنعنوی ،سکتور قوی اقتصاد دولتی )هدايت شونده( ،مرحله
اقتصاد بازار رقابت آزاد اجزا وعناصر اقتصاد بازار عصری موجود بود که آنرا
بشکل فرضی ميتوان يک سيستم ضد ونقيض ناميد ،وبايد متذکر شد که وزن وبــار
سيستم عنعنوی در اين تناسب از ثبات نســبی برخوداربــود .ودر زنــدگی اقتصــادی
کشــور هريــک ايــن سيســتم هــا در جريــان بــود و نقــش معيــن را داشــت ودارای
خصوصيت گذار بودند واين گذار از ده ها سال بدينسو ادامه داشـته اسـت .بنـآ بـا
توجه به اين خصوصيت گذار ميتوانيم آنرا» سيستم اقتصادی گذار از عنعنوی بــه
بازار عصری« اســم گذاشــت .و ايــن اصــطلح تقريبــآ شــبيه »سيســتم گــذار« ويــا
»اقتصاد مرحله گذار« است که مدل اين سيستم هنوز در )اروپــای شــرقی ،کشــور
های حوزه بالتيک ،آسيائی ميانه و روسيه وشکل خاص آن در چين وويتنام( وجــود
دارد.حال در پرتوی قانون اساسی برای دولت اقغانستان لزم است تا از چنين يک
وضعيت به اقتصاد بازار عصــری گــذار نمايــد .وايــن کــار را بــا انجــام يــک رشــته
اقدامات مانند :اقــدامات ضــد انحصــار ،غيــر دولــتی ســا زی ،خصوصــی ســازی
مالکيت وغيره انجام دهد .طبعيست کــه انجــام ايــن اقــدامات و گــذار ازايــن مرحلــه
تدريجی ،نه شتابزده وانقلبی صورت گيرد.
اقتصاد بازار در افغانستان پديده نو نيست تــاريخی طــولنی دارد ولــی ايــن بــازار
همواره متآثر از مداخلت دولت بوده است .بررســی شــآن نــزول ايــن موضــوع در
روشنی اصــول تئــوری اقتصــادی وپراتيــک وتجربــه بيــن المللــی بــه تفصــيل ارايــه
ميگردد.مشخصــات اساســی ومشــکلت گــذار بــه بــازار در شــرايط کنــونی ،ايجــاد
ساختاربازاری.افغانستان درشرايطی اتی به اقتصاد بازار معاصر گام می بردارد:
-حضور قوی دولت درسکتور اقتصادی؛
-موجوديت انفلسيون؛
40
-بيکاری؛
-کمبود مواد؛
-عدم موجوديت انگيزه اقتصادی فعاليتهای کاری؛
-عدم موجوديت زيربنائی لزم؛
-تسلط اقتصاد غير رسمی)سياه(؛
-تسلط روانی اقتصاد دولتی واتکای اکثريت جامعه به نقش فعال دولت در عرصــه
اقتصاد وغيره.
با توجه به مطالب فوق وتجارب بين المللــی لزم اســت تــا مســايل ماننــدی-:خصوصــی
ســازی ،ثبــات وتــوازن مکروايکونــومی ،توســعه تشــبثات ،آزادی روابــط اقتصــادی
خارجی ،ومسلمآ سياست اجتماعی در جهت حمايه افراد کم درامد در منصه اجرا قرار
گيرد .از نظر تئوری وپراتيک اقتصاد بازار مستلزم روابط متقابــل وبــاهمی بــازار هــا
) کار ،سرمايه ،کال ،وغيره( بوده ومتکی برآن اهـداف مهـم در مرحلـه گـذار عبارتنـد
از -1 :رشد بازار کال وخدمات ،البته منظور از ک ال هـا وخـدمات توليـدی وهـم کـال
وخدمات برای بخش غير توليــدی اســت .طــور معلــوم بــازار در گذشــته در افغانســتان
وجود داشته واکنون نيز موجود است اما هدف از بازار حقيقی کال وخــدمات اســت نــه
صرف محل خريد وفروش ساده.
حرکت از يک سيستم عنعنوی به اقتصاد بازار معاصر وغرض انجام موفقــانه آن
بايد به تجربه جهانی در اين زمينه تکيه کرد و منطق دارد تا آنرا به شش پرنســيپ
کلســيک فورمولبنــدی نمــود .کلســيک از آن جهــت ناميــده مــی شــود کــه پــايه
اصلحات را در اکثر کشور ها ی حهــان کــه مــر حلــه گــذار بــه اقتصــاد بــازار را
موفقانه پشت سر گذاشته اند تشکيل ميدهد.
-1توازن مکروايکونومی به حداقل رسانيدن کسر بودجه دولتی ،قطــع نشــر غيــر
ضروری پول و ارايه کريدت امتيازی معنی ميدهد.
-2ليبراليزيشن)آزادی( قيمت .قيمت براساس عرضه وتقاضا شکل ميگيرد.
41
-3مــالکيتی خصوصــی از جملــه در عرصــه زراعــت ،ضــمانت قــانونی مبنــی بــر
حمايت حق مالکيت وتآمين کننده اطمينان بر اجرای قرادادها.
-4خصوصی سازی کارخانجات دولــتی بــه شــمول قــانونی ســاختن حــق افــراد در
ساختن کارخانه های جديد،فــروش قســمت اعظــم مــالکيت دولــتی وغيــر انحصــاری
ساختن توليدات در بخشهای مختلف.
-5برقــرار نمــودن تيــپ اقتصــاد بــاز ،بشــمول مناســبات آزاد تجــارتی ،کــه در آن
سرمايه گذاری خارجی حمايت شده بتواند،ارايه امکان اخراج مفاد.
-6محدود ساختن مداخله مستقيم دولت دراقتصاد.
تکميل موفقانه اصلحات اقتصادی نيازمند بازنگری نقــش عنعنــوی وســنتی دولــت
است .اين بمعنی انصراف ازقسمت اعظم وظايفيسـت کـه ادارات دولــتی ميخواســت
در شرايط نظام قبلــی افغانســتان ويــا دولــت هــای کشــورهای اقتصــاد هــدايتی ماننــد
فرمايشات دولتی به بسياری از انواع محصولت ،تصويب قسمت زياد از ســرمايه
گذاريها ی پروژه ها ،تعين قيمتها وغيره.
مزيدآ در نظام اقتصادی بازار وظيفه اساسی دولت عبارت از حمايه وتآمين شرايط
غرض اجرای حقوق مالکيت وقرارداد های اقتصادی منعقده ،کمک ومساعدت بــه
رقابت در بازار با اجرای سياست ضد انحصار )مانوپول( ،سياست عاقلنه مالياتی
وپــولی ،تکامــل سيســتم حمــايه اجتمــاعی ،کمــک بــه انکشــاف عرصــه اساســی
انفرستروکتور -ترانسپورت وسايل ارتباط وغيره ميباشد.
چراخصوصی سازی د رافغانستان:
تحول سيستماتيک نظام ها برای هر جی بهترشدن کارائی در درون سيســتم وچرخــه اقتصــادی هــر
کشور نيازمند تغير در نوع نظــام وعمليـات بنيـادی بصــورت اســتراتژيک در جهـت گــذار ميباشـد.
مسلما کشور های متعدد دنيا وحتا اکثريت روند گــذار را بـه گـونه هــای مختلــف طـی کردنـد ،شــايد
برای بيسياری از کشورهای جهان حالت گذار بيسيار پيچيده وحتا خفه کننده باشد .مانند روســيه کــه
برای تحول در سيستم و گذار از نظام سوسيال کمونيسم به سرمايه داری ولبراليسم اقتصادی دچــار
آفت شديدی شد که تاسال های سال نتوانست در درون خود دوباره سازی نمايــد ،گرجــه روســيه بــه
کمک بعضی از دوستان خارجی اش مثل نهادهای صندوق بيــن المللــی پــول وبانــک جهــانی حــالت
42
گذار به شـکل ش وک درمـانی تجربـه کـرد ،ودر حـاليکه نهـاد هـای بيـن المللـی همکـار روسـيه را
بصورت اصولی وسنجيده همکاری ميکردند.غافل ازانکه چه پيامد های ناگوار را به دنبــال خواهــد
داشت.
ازان جايکه افغانستا ن از گذشته ها بدين سو به شکل يک نظام بسته به گــونه بلد کمونيســتی عمــل
نموده وچرخه فعاليت های اقتصادی در دست دولت بوده وتمامی بنگاهای توليده حــدود 66تصــدی
توليدی در اختيار دولت بوده گرچه با درنظر داشت عروج انقلب مردمی وجهــاد ومقــاومت مــردم
افغانستان تمامی دارائی های تصدی های مذکور به يغما وتاراج برده شده وتصدی های مــذکور از
فعليت بازماندند ،اما با آنهم بعد از شکست رژيم طالبــان وروی کــار آمــدن دولــت مــؤقت بــه کمــک
وياری جامعه بين المللی تصميم بران شد ،تا يک تعــداد تصــدی هــای مــذکور بــه بخــش خصوصــی
واگذار شود تا از يک سو نوع فعاليت سيستم اقتصادی دولت و يکی از پبايه هـای اساسـی گـذار بـه
نظام اقتصاد بازار به اجرا دراورده شود.
خصوصی سازی تصدیهای دولتی:
بنا بر آمار منتشر شده توسط وزارت ماليه مجمـوع تصـديهاي دولـتي در افغانسـتان بـه
66کار خانه مي رسد .که اين تصدي ها قبــال توســط حکــومت قبلــي ســاخته شــده اســت
وعمال به بهــره بــرداري ســپرده شــده بــود .چــون درآن وقــت نظــام اقتصــادي حــاکم در
افغانستان ،نظام سوسيالستي بود بناا ايجاب مي نمود که تصدي ها دولتي بماند واز ايــن
طريق به کار گران طبق قانون کار مزد ومعاش تاديه مي شد.
اين تصدي ها در اثر کار وفعاليت بــي حــد در ســالهاي گــذ شــته تقريبــا ا دوره اســتهلک
خود را طي کرده وحتي بعضي از آنها از آخرين نقط استهلک تعين شده هم زياد کــار
کرده وکاملا از کار افتاده است .بناا در شرايط فعلــي کــه افغانسـتان خــود را از متــابعت
نظام سوسيالستي نجــاد دادده ونظــام ســرمايه داري را پــذيرفته اســت ،از يکطــرف ايــن
نظام به فعاليت بخشهاي دولتي چندان رضايت نشان نمي دهـد واز طـرف ديگـر دولـت
اسلمي افغانستان قادر به بازسازي احياي مجدد اين تصدي هاي دولتي نمي باشد .بنــا ا
يگانه راه حل آن انتقال اين تصدي ها به بخش هاي خصوصي است.چون در افغانستان
بخش خصوصي نسبت به بخش دولت ي يا عمومي موثر تر به نظر مي رسد اين عمل
باعث مي گردد که از يکطرف تصـدي هـاي ويـران شـده دوبـاره بـه پـاي خـود بيسـتند
43
وکاره خانه جات مختلف خفيف و ثقيــل مجــدداا اعمــار گــردد واز طــرف ديگــر جريــان
سرمايه هاي کوتاه مدت وبلند مدت از طريـق فع اليت بخـش هـاي خصوصـي گسـترش
يابد وهمچنان ورود سرمايه هاي خارجي را تشويق واز فرار سرمايه جلوگيري کند.
بن اا به خاطر رسيدن به ايــن هــدف ،اســتراتژي خصوصــي ســازي وخصوصــي ســازي
تصدي هاي دولتي در چارچوب انکشاف ملــي گنجانيــده شــده اســت.طــرح اجــراي ايــن
استراتژي عملا ادامه دارد وتابه حال از جملـه 66کارخ انه توليـدي بـه تعـداد 44کـار
خانه شده يعني به بخش خصوصي انتقال داده شده است .به گفته وزير ماليه درآينده نــه
چندان دور همه اين تصدي هاي فوق الذکر خصوصي خواهد شد.
ناگفته نبايد گذاشت که امنيــت يکــي از شــرايط بســيار مهــم رســيدن بــه ايــن هــدف بــوده
وبدون تامين امنيت به صورت درست وواقعي آن ،امکان نمي رود به صورت لزمي
پيــش رود .چــون يکــي از عوامــل مهــم کــه بــاعث شــده اســت ســرمايه گــذاران داخلــي
وخارجي براي سرمايه گذاري در افغانستان تا به حال بسيار کند عمل نموده است البتــه
همين مساله يعني نبودن امنيت کافي است.
در تصدي هاي فوق الذکر در حدود 2500هزار کار گر مصروف کار بــوده واز ايــن
طريق امرار معشيت مينمايند ،اما در صورت در صورت خصوصي شــدن ايــن بخــش
ها امکان ميرود که در حدود بيشتر از نصف ازايـن کـار گـران کـار خـود را از دسـت
خواهند داد وبي سرنوشت خواهند شد .چون تصــدي هــاي خصوصــي بخــاطر کســب
مفاد بيشتر از تورم تشکيلتي جلوگري مينمايد وتعداد کارگران خود را به حد اقــل آن
ميرساند .ولي واقعيت امــر ايــن اســت کــه تعــدادي ازايــن کــار منــدان کــه از تخصــص
وتجارب لزم برخوردار هستند گمان ميرود به کــار ســابقه خــويش گماريــده شــوند وآن
تعداد از کارمنداني که ازتخصص وتجارب بر خوردار نيستند وظرفيــت ســود هــاي را
ندارد از کار سابقه خويش بر طرف وبه کار هاي ديگر مصــروف کــار شــوند .بخـاطر
کسب معلومات بيشتر درمورد تصدي ها يا کار خانه جات که در افغانستان وجود دارد
به عمده ترين آنها اشاره ميکنم:
44
عمد ترين کار خانه جات کشورافغانستان
ظرفيت توليد فعلي ظرفيت توليد نوع فعاليت مکان کار خانه
توليد ندارد 5/2مليون مترمربع پارچه بافي وطرحدوزي کابل بافندگي کابل
توليد ندارد 2مليون متر مربع پارچه هاي ابريشم کابل نساجي کابل
190- 1080تن 240-20 تصفيه پنبه دانه وروغن مزار شريف پنبه پاک کني بلخ
توليد ندارد 65هزار تن گندم ،نان ،آرد مزار شريف سيلوي بلخ
توليد ندارد 20هزار تن نگهداري گندم ناحيه گذار سيلوي هرات
1مليون متر 22مليون متر ابريشم مصنوعي ونخ مزار شريف نساجي بلخ
ناحيه پل چرخي
توليد ندارد 27هزار تن نيشکر بغلن کار خانه شکر بغلن
2/9 – 0/5مليون 7/5مليون متر کتان ،روغن، بايست هلمند کار خانه پنبه
ميده و کانسرو
توليد ندارد 2هزار راس روزي گوسفند هرات کشتار گاه هرات
45
20هزار راس روز گوساله
2/1هزار تن 28هزار تن کتان ،روغن ،صابون کندوز کار خانه پنبه
طبي
توليد ندارد 40هزار تن گندم بغلن ،شهر پلخمري کارخانه سيلوي
توليد ندارد 80هزار تن آرد ،نگهداري گندم قندهار کار خانه سيلو
نا مشخص نا مشخص محصولت چوبي کابل کار خانه نجاري
ترکاني
50هزار متر مربع 420هزار مترمربع نخ ،فرش و پارچه کابل کار خانه نساجي
و پشم بافي
توليد ندارد 16-4مليون متر پارچه هاي ابريشمي ناحيه بگرام کار خانه نساجي
توليد ندارد 50مليون متر پارچه هاي پنبه اي قندهار نساجي قندهار
وزارت ترانسپورت
-1تصدي كاماز مركز
-2تصدي كاماز مركز
-3تصدي كامازذنمبر 5
-4تصدي كاماز نمبر 6
-5تصدي كاماز نمبر 7
-6تصدي كاماز نمبر 8
46
-7تصدي كاماز نمبر 9
-8تصدي خدمات تخنيكي
وزارت تجارت
-1تصدي ارزاق
-2تصدي مواد نفتي و گاز مايع
-3تصدي تجارتي و تعاوني
-4تصدي صادرات نباتي طبي
-5تصدي ميوه خشك سمون
-6تصدي شيرخان بندر a
وزارت معارف
-1تصدی مطبعه معارف
وزارت دفاع
-1تصدی مسلخ
-2تصدی توليد فلزات ساختمانی
47
وزارت اطلعات وفرهنگ
-1تصدي افغان اعلنات
-2تصدي مطبعه آزادي
-3تصدي مطبعه آريانا
-4تصدي افغان تور
وزارت زراعت
-1تصدي سيلوي پلخمري
-2تصدي سيلوي كابل
-3تصدي سيلوي بلخ
-4تصدي مسلخ و مالداري هرات
48
مختلف ،فعاليت هاي مختلف تجارتي دارد كه تهيه پخته و روغن خوراكي يك بخــش از فعــاليت
هاي آن است ،كه پروژه متذكره آنرا اجاره نموده است .اين فابريكه هاي كرايه شده ،فايبر پخته
توليد ميكند و در فابريكه مزار ،اشياي ثـانوي از توليــدات جيــن نيـز توليـد ميگــردد .پختــه هـاي
پروسس شده اكثراا به كشور هاي آسياي ميانه صادر ميگردد .دفتر متذكره 44 ،كارگر را تربيه
و استخدام نموده است و بـراي تقريبـا ا 5000نفـر دهقـان كمـك مينمايـد تـا 15000تتـن پختـه را
بطور درست كشت نمايند ،كه اين دهاقين شامل قرار داد اند .اما پروژه ناپكود 15000تتن پخته
ديگر را از ديگر دهاقين كه شامل قرار داد نبوده اند ،نيز خريداري نموده است.
يكي از مشكلت كه اين تصـدي بـا آن مـواجه اسـت اينسـت تـا مـواد خـام )ب ه حـد كـافي( را از
دهاقين بدست آورند تا ماشين آلت ايـن فــابريكه هميشـه فعــال نگهداشـته شـود و از نظــر تـداوم
تجارتي ،بقا داشته باشد .از سال 2004ميلدي وقتيكه دولت افغانستان سكتور تجارت پختــه را
آزاد گذاشته است ،دهاقين ميتوانند آزادانه پخته را براي هر خريداري كه بخواهند بفروشــند .از
زمانيكه اين سكتور آزاد گذاشته شده است يك تعــداد كــم از توليــد كننــده گــان جيــن كـه پختــه كــم
كيفيت را براي استفاده توشك توليد مينمودند ،رونــق يــافته انــد .ايـن توليــد كننــده گـان بــا داشــتن
مصارف نسبتا ا ثابت ،ميتوانند مواد خام )پخته( دهاقين را به قيمت نسبتا ا زيادتر خريداري كنند.
كمپني جديد شـكر بغلن يــك كمپنـي مشــتركا دولـتي و خصوصــي اسـت كـه بـه ميـان آمـده ايـن
خصوصي سازي است 4 .نفر سرمايه گذار افغاني مجموعا ا مبلغ 8مليون يورو سرمايه پولي و
كاري را براي تجهيز و تجديد كار هاي اين فابريكه سرمايه گذاري كرده اند .دولــت افغانســتان،
تعمير و زمين را كه از تصدي سابقه شــكر بغلن بــوده ،تهيــه و آمــاده ميســازد .شــركت آلمــاني
KWS SAATAGمبلغ 1مليون يورو را سرمايه گذاري ميكند و تخــم هــاي مختلــف اصــيل
براي كشت البته براي توليد زياد شكر و نيز خدمات فني را براي كشت بهتر آن تهيه ميكند.
دولت آلمان ،از طريق سازمان زراعت ملل متحد و كمپني ســرمايه گــذاري DEGم الي آلم ان
2.5مليون يورو را براي تطبيق و راه اندازي كار هاي ايـن كمپنــي ،خريــداري وســايل بــراي
دهاقين ،تخصص اداري ،و استخدام و آموزش كارمنــدان محلــي تخصــيص داده اســت .در پلن
هاي ميان مدت پيشي بيني شده است كه افزايش ظرفيت فعلــي توليــدات و انكشــاف تصــدي هــا،
بسيار اميدوارانه وهدفمند اســت تــا در نهــايت بتوانــد تقريبــا ا 25فيصــد مجمــوع مصــارف شــكر
افغانستان را توليد كند .اما همانند تصدي پخته ،اين كمپني احســاس ميكنــد كــه نتوانــد مــواد خــام
شكر را از دهاقين افغاني بدست آورد .اكنون دهاقين كمتر تشويق ميشوند تا شكر كشــت نماينــد.
كشت شكر ،با خربوزه ،پخته ،گندم ،برنج و ديگــر مزروعــات رقــابت مينمايــد .بلنــد بــردن نفــع
49
همچنان مربوط به قيمت شكر ميشــود البتــه در ســطح مــاركيت جهــاني كــه در حــال حاضــر در
سطح بلندي قرار دارد.
ازين قسم خصوصي سازي هاي قسمي بر مي آيد كه جهت پايداري و تداوم تصدي هاي دولــتي
البته از نظر تجارتي ،ممكـن يـك تلش سـخت و دشـواري باشـد ك ه در دراز مـدت ب ه سـرمايه
گذاري هاي زياد نياز دارد.
قبل از وقت خواهد بود تا بگوئيم كه آيا اين خصوصي سازي هاي قسمي وســيله خــوب و مــوثر
براي فعال ساختن مجدد صنعت توليــد پختــه و شــكر باشــد .ازيــن قســم خصوصــي ســازي هــاي
قسمي بر مي آيد كه جهت پايداري و تداوم تصدي هاي دولتي البته از نظر تجــارتي ،ممكــن يــك
تلش سخت و دشواري باشد كه در دراز مدت به سرمايه گذاري هاي زياد نيــاز دارد .بســياري
از تصدي ها به مشكل ميتوانند به اساس تجارتي فعاليت نمايند البته در يك ماركيت غير منظــم،
درين ماركيت كه آنان نميتوانند مواد خام خود را به مشكل بدست آورنــد .و يــا مشــتريان كــه بــه
آنان تضمين گرديده بود البته در زمان افتتاح و كــار ايــن تصــدي هــا ،تضــمين مـواد خــام بــراي
تصدي ها ،يكي از مشكلت عمده آنان ميباشد )در افغانستان( و يك ديگر از نقاط اساسي اينست
كه هر دو تصدي از طرف دونر ها ،سرمايه گذاري شده بودنــد كــه هيــچ بــازپرداخت بعــدي را
ندارد و در خصوص پروژه ناپكود چنين بودجه اي اكثريت از سرمايه گذاري پــولي را تشــكيل
داده است .بنا ا در شرايط بازار اين دو تصدي بطور ســنتي خصوصــي نگرديــده انــد خصوصــي
سازي قســمي ،در جــائيكه ســهم دولـت نيــز وجـود دارد ،نيــز مشــكلت خـود را خواهــد داشــت.
مخصوصا ا در قسمت اينكه دولت در امور كاري تصدي ها دخالت خواهد كرد و اين تصدي هــا
به همين منوال بطور غير موثر پيش خواهند رفت.
در مــاه جــون ســال 2006ميلدي ،تصــدي ســمنت غــوري كــه در ليســت وزارت مــاليه بــراي
خصوصي سازي ليست شده بود ،به مزايــده گذاشــته شــد و بــراي ســرمايه گــذار خصوصــي بــه
اجــاره داده شــد .ايــن پروســه خــارج از پروســه مناقصــه گــذاري كــه در وزارت مــاليه بــراي
خصوصي سازي تصـدي هـا وضـع شـده ب ود ،صـورت گرفـت .در ع وض ،وزارت معـادن و
صنايع ،كه اداره تصدي سمنت غوري را به عهده داشت ،سيستم مناقصه گــذاري را خــود تهيــه
كرد ،و آنرا اعلن نمود .كه دو پيشــنهاد دريــافت كــرد و بــه تاريــخ 25جــون ، 2006يكــي از
كمپني هــاي درخواســت كننــده ،انتخــاب شــد .انكشــاف ايــن مناقصــه و انتخــاب برنــده آن توســط
شوراي اقتصادي بشمول وزير ماليه صورت گرفت.
بـا آنکـه قـرار بـود تصـدی کـود کيميـاوی و خـدمات زراعـتی افغـان درتحـت ملکيــت وزارت
زراعت ،که دارای جايداد ثابت 574ميليون افغــانی در هفــده وليــت کشــور ميباشــد ،بــه بخــش
50
خصوصی طی داوطلبی به مزايده گذاشته شود .اما در جلســه وزيــران مــؤرخ 5عقــرب 1388
جايدادهای تصدی مذکور به وزارت های آب وبرق و صحت سپرده شد.
فصل چهارم
تصریح چالش:
اجرای هر سياست اقتصادی در هـر کشـوری ب ه ويـژه در کشـورهای جهـان س وم بـا موانـع و
مشکلت خاص خود همراه است .در مورد خصوصـی سـازی نيـز اي ن امـر صـادق اسـت .بـه
طور کلی ،موانع و مشکلت خصوصی سازی که گاها ا منجربه شکست ايــن سياســت مــی شــود
را می توان به ترتيب زير بيانکرد.
-1عدم اولویت شناسی :خصوصــی ســازی لزومــا ا بايــد بــه دنبــال تصــحيح ســاختار قيمــت هــا
)خصوصا ا ارز( ،آزاد سازی تجاری و تصحيح ساختار موسسات مــالی انجــام گيــرد و در غيــر
اين صورت بسيار مشکل است که بتوان از نقطه نظر کارايی و منافع اجتماعی امتيــازی بــرای
شرکت خصوصی که در يک اقتصاد کنترل شده با انواع محدوديت ها فعاليت می کند قائل شـد.
اين امر به خصوص اگر ساختار بازاری که موسسه مورد نظر در آن عمل می کند انحصــاری
باشد و سياست های بازدارنده تجاری نيز آن را در معــرض رقــابت خــارجی قــرار ندهــد قــوت
51
بيشتری می گيرد .لذا موفقيت خصوصــی سـازی در يـک برنــامه گســترده آزاد ســازی تضــمين
خواهد شد
که کار بزرگ است.
-2وجود گروه هششای ذی نفششع مخششالف بششا برنششامه خصوصششی سششازی :يکی ديگــر از مشــکلت
خصوصی سازی است .عمده گروه های مخالف با برنامه های خصوصی سازی را می توان
عبارت دانست از:
الــف -اتحــاديه هــای کــارگری کــه بــه دو دليــل ممکــن اســت مخــالف خصوصــی ســازی باشــند:
او ا
ل :چون تصور می شـود کـه خصوصــی سـازی در ابتــدا منجــر بـه کــاهش ميـزان اشـتغال و
همچنين کاهش ميزان درآمدهای واقعی کارگران می شود .ثانيــاا :بــه علــت اينکــه اتحــاديه هــای
کارگری از قدرت سياسی تصميم گيری در بخش خصوصی به اندازه بخش دولتی برخوردار
نخواهد بود.
ب -قشر ديگر مخالف با برنامه های خصوصی سازی قشر خاصی از طبقه بورکرات ها که
جزئی ازمکانيزم های مداخله هستند ،خواهد بود.
ج -مقامات دولتی نيز به علت اينکه از حوزه قدرت و اختياراتشان کاسته می شود ممکن است
به عنوان مخالفان خصوصی سازی درآيند.
-3مقایسه بیششن اهششداف وجششود موسسششات دولششتی وخصوصششی :دريــن ميــان دو پــارامتر ميــزان
اشتغال و ميزان سود اشتغال است ،در حالی که در موسســات خصوصــی بــه علــت اينکــه ســود
هدف است ،لزم است تعداد کارکنــان در حــداقل ممکــن باشــند .لــذا موسســه دولــتی خصوصــی
سازی شده با مساله از کار بيکار شدن تعدادی از کارکنان روبه رو می شود .بنــابراين يکـی از
مشکلت خصوصی سازی که ممکن است تبعات سياسی نيز در پی داشته باشد مســاله بيکــاری
اســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت.
-4استفاده از روش هايی مانند مشارکت کارکنان در سهام مشمول واگذاری بــه ســاير واحــدها،
پرداخت های پوششی باه کارکنانی که به ميل خود از خدمت در واحد مشــمول واگــذاری کنــاره
گيری می کنند ،و وضع ضوابط ويژه در مورد پرداخت های تامين اجتماعی بــه بيکــار شــدگان
ناشی از خصوصی سازی و در مواردی ايجاد ضــوابط قــانونی کــه کارفرمايــان خصوصــی را
وادار به استفاده از نيروی کارکنان واحد مشمول واگذار می کند که از جمله عــواملی اســت کــه
52
مــی توانــد فشــارهای ناشــی از تحــولت ناخواســته در وضــعيت کــارگران را تخفيــف دهــد.
-5مساله هزينه های خصوصی سازی در کوتاه مدت يک بار مالی تلقی می گردد .عمده
هزينه های که درين زمينه وجود دارد عبارتند از:
هزينه های اداری مربــوط بــه جريــان و اجــرای خصوصــی ســازی ،هزينــه هــای لزمــه بــرای
بازسازی ساختار مالی شرکت ها ،که اغلب شامل وجوه لزم برای پرداخت بدهی هــا و تجديــد
ســـرمايه شـــرکت قبـــل از فـــروش و گـــاهی پرداخـــت بـــدهی هـــای ماليـــاتی مـــی شـــود.
-6کوچکی بازارهای سرمايه به ناگزير محدوديت هايی در تــامين مــالی خصوصــی ســازی از
منابع داخلی قرار می دهد .در اغلب مـوارد کشــورهای جهــان ســوم بازارهــای مبــادله ســهام يــا
بازارهای بورس ندارند و اگر دارند در سطح ضعيف است.
اما با آنهم ديده ميشود که نهاد بين المللی وجامعه جهانی در افغانستان بــرای تطــبيق بهــتر نظــم
اقتصاد بازار اولويت های برای بخــش هــای مختلــف اقتصــاد ملــی قايــل شــده انــد و بــا الهــام از
عملکرد شان در شوروی سابق دهه 1990به خصوصی سازی به عنوان يک وسيله تمام عيار
5
استگلتز ،جوزف ديدگاه نوبه جهانی شدن 5-
53
برای گذار نمی نگرند ،بلکه آنرا بصورت يکی از ابزار های مناسب نه کليدی برای جاگــذاری
نظام اقتصاد بازار ميدانند.
قسميكه تخمين شده ،ارزش خالص 44تصدي 614 ،مليــون دالــر ســنجش گرديــده اســت كـه بــه
مقايسه ديگر اقتصاد هاي انتقالي و انكشافي بسيار كم است .اما با اينكه ايــن مبلــغ كــم نســبت بــه
ديگر كشور ها است ،ولي كماكان اين رقم از مجموع سرمايه گذاري هاي تجارتي از 2003به
اين طرف ،زيادتر ميباشد .و از طرف ديگــر ،مبلـغ 614مليـون دالـر نمايـانگر ايــن نيسـت كـه
عوايد بالقوه از فروش اين تصدي هــا بدســت آيــد ،چراكــه معلــوم نيســت كــه مــاركيت در زمــان
فروش اين تصدي ها چيگونه عكس العملنشان خواهد داد و ديگر اينكه ممكن بعضي از دارائــي
ها منحيث ملكيت دولت حفظ گردد.
شرايط كلي سرمايه گذاري دريــن كشــور ،نهــايت دشــوار اســت و همــان موانــع كــه در فــرا راه
سرمايه گذاري در ساحه سبز درين كشور وجود دارد ،ممكن سرمايه گذاري را در تصدي هاي
دولتي نيز منصرف سازد .در گزارش "تجارت نوين در سال " 2006بانك جهاني كه در بــاره
ظرفيت حفظ ســرمايه گــذاران تهيــه شــده ،افغانســتان در قســمت هــاي بســيار پــائين ليســت 155
كشور ،رده بندي گرديده است 2 .مشكل خواهد بود تا سرمايه گــذاراني را كــه ظرفيــت و قصــد
راه اندازي و انكشاف تصدي هاي دولتي را داشته باشند ،به سرمايه گذاري تشويق كرد چراكــه
دسترسي و حضور سرمايه گذاران بالقوه بنــابر شــرايط دشــوار ســرمايه گــذاري دريــن كشــور،
محدود شده است.
پاليسي ها و استراتيژي هاي مسلط اقتصادي دولت افغانستان نشان ميدهد كه خصوصي ســازي
يكي از اجزأ برنامه گسترده اصلحات اقتصادي و تجديد تشكيلت براي تقويت رشــد اقتصــادي
كه توسط سكتور خصوصي رهبري شود ،ميباشد .اما به نظر ميرسد ،ميان پاليســي خصوصــي
سازي و پيشرفت در جهت برنامه گسترده اصلحات اقتصادي ســازگاري وجــود نداشــته باشــد،
گرچه برنامه اخير الذكر بدون كدام معيار و استندرد به كندي پيشرفته است.
دولت بايد پيش ازينكه به خصوصي سازي تصدي هاي دولتي كه هم اكنــون از نظــر اقتصــادي
آنقدر آسيب نميرسانند ،مبادرت كند ،به ديگر اصلحات ساختاري توجه نمايد تا قوانين ســرمايه
گذاري كافي ،امنيت و زير ساختار هاي كافي و مقررات موجه و قوي و شرايط بــراي ســرمايه
54
گذاري آماده گردند .بسـياري ممكـن اسـتدلل نماينـد ك ه بهبـود در مسـايل عـامه ماننـد حـاكميت
قانون ،امنيت ،مقررات بهتر و زيرساختار هاي خوبتر در گذشت زمان بر ارزش تصدي هــاي
دولتي خواهد افزود و دولـت بايــد بــه ايـن مسـايل نســبت بـه تطــبيق برنــامه خصوصــي سـازي،
اولويت و ارجحيت قايل شود.
لزم است تا مالكيت اين تصدي ها واضح گردند تا از خــود داري ســرمايه گــذاران در ســرمايه
گذاري درين ساحه ،جلوگيري شود .در بسياري موارد ،اين موضوع با نبــود اســناد موثــق و بــا
نبود ثبت و راجستر اراضي و اسناد سهم ملكيت كه همگان به آن دسترسي داشته باشند ،مغلقـتر
گرديده است .هرگاه سند ملكيت موجود نباشد ،پروسه خصوصي سازي بــه ميكــانيزم هــاي حــل
تنش هاي موجود درين زمينه ،ضرورت دارد .سرمايه گــذاران بــالقوه بــا نبــود اســناد رســمي و
معتبر و با نبود يك ميكانيزم معيين و موثر براي حل و فصل مشكلت مربوطه به حــق مــالكيت
دارائي ها ،ممكن در سرمايه گذاري خود ،متردد گردند.
شفافيت در اقتصاد مهم اســت بخصــوص در جــائيكه فعــالين قدرتمنــد اقتصــادي بــر بعضــي از
سكتور هاي خاص تسلط عام و تام داشته و علقه بـراي بــازار آزاد ندارنـد .اهــداف دولــت نيـز
درين زمينه بيان داشته است" :سعي گـردد تـا انتقـال در يـك فضـاي بـاز ،عـادلنه و شـفاف ب ه
مقصد اعظمي ساختن عوايد فروشات كه با حفظ استخدام و ايجاد مشوقات براي سرمايه گذاري
وانكشاف فني موازنه داشته باشد ،صورت گيرد".
در تمام سطوح آگاهي عامه لزم است تا واضح شود كه چيگونه برنــامه خصوصــي ســازي در
پاليسي هاي مسلط اقتصادي افغانستان ،جاي گرفتــه ميتوانــد .خصوصــي ســازي از ســبب اينكــه
نتوانسته رضــايت و ســهمگيري فعــال بــازيگران ملــي را بدســت آورد ،در ديگــر كشــور هــا از
طرف كارمندان دولـت ،سياسـتمداران و مــردم عـامه مـورد انتقـاد قـرار گرفتـه اسـت و فــرض
مينمايند كه بسياري از برنامه هاي خصوصي سازي توسط نيرو هــاي بيرونــي تحميــل ميشــود.
فرض ميشود كه در افغانســتان نيــز ،برنــامه خصوصــي ســازي توســط موسســات تمويــل كننــده
تحميل شده و شكل بال-پائيني را دارد كه چنين روشي از تعهد اساسي كارمندان دولــت و ديگــر
فعالين ملي براي تطبيق كامل و روشن اين پاليسي ،خواهد كاست.
55
در اخير ،بايد در قسمت ايجــاد تسلســل در مولــديت اقتصــادي و تجديــد ســاختار هــاي مربــوطه،
بيشتر بطور متفكرانه و استراتيژيك فكر گردد .پاليسي ها براي بهبود شرايط سرمايه گذاري در
افغانستان بسيار با اهميت بوده تا رشد اقتصادي و سرمايه گذاري نسبت بــه پروســه خصوصــي
سازي ،تقويت يابند .آن معيار ها ،مانند تسويد قــانون ســرمايه گــذاري و حــل و فصــل مشــكلت
دسترسي به زمين و زير ساختار ها كه در انكشاف اقتصادي افغانستان بسيار مهم و عاجــل انــد
مستدلنه ميتوان ادعا كرد كه اينها بطور اساسي بر پاليسي هــاي رشــد اقتصــادي كــه از طــرف
سكتور خصوصي )خصوصي سازي( انجام يابد ،تفوق و اولويت دارد .و حد اقل ،اين پاليسي
ها با حفظ حق و اراده مساوي و برابر همگام با برنامه هاي خصوصي سازي عملي و پيگيري
گردند.
عدم جذب سرمایه گذاری ها:
دراصولی خصصي سازي وانتقال ملکيت هاي دولتي به بخش خصوصي يکي از عوامــل مهــم
ديگري کــه نقــش باســزاي دارد عبــارت از ســرمايه داران وســرمايه گــزاران داخلــي وخــارجي
هستند که در مقابل منابع مالي کــه در اختيــار دولــت مــي گزارنــد ،ملکيتهــاي دولــتي را بخــاطر
کسب شود وشهرت خريداري مينمايد.
سرمايه گزاران نقش مستقيمي در اصولی خصوصي سازي دارند ،زيرا سرمايه گزاران هستند
که از طريق به مخاطره انداختن سرمايه هاي پولي ومالي شان به خريد ملکيتهاي دولــتي اقــدام
ميکنند .پس براي تشويق وترغيب وترغيــب ســرمايه گــزاران بخــاطر ســرمايه گــزاري در ايــن
بخش نياز اشد بوده تا ازيکطــرف پــس انــداز درايــن کشــور هــا افزايــش يابــد واز طــرف ديگــر
فعاليتهاي غير مولد را به سوي فعاليت هاي که از کارآي اقتصــادي بخوردارنــد هــدايت نمايــد.
الته سياست هاي مزکــور بايــد دربرگيرنــده توســعه منــابع انســاني ،از بيــن بــردن فقــر ازطريــق
برنامه هاي تامين اجتماعي ،بهبود وساخت زير ساختهاي اقتصــادي وحفــاظت ازمحيــط زيســت
باشد ،تا بتواند به توسعه اقتصادي بينجامد.
سوال عمده که در اين باره پيـش مـي آيـد عبـارت از ايـن اسـت کـه حـق اول ويت در خريـداري
ملکيت هاي دولتي به سرمايه گزاران داخلي داده شود يابه سرمايه گزاران خارجي؟
طبعا ا کشوري که پلن خصوصي سازي را در پلن هاي سياست هاي تعديل خود جايداده باشــد
در زمينه سرمايه گزاري سرمايه گزاران اعم از لحــاظ سياســي ،اقتصــادي ،اجتمــاعي وامنيــتي
مناسب بوده باشد ،بدهي است که هردو قطب از سرمايه گزاران اعم از داخلي وخارجي آمــاده
سرمايه گزاري درايــن بخــش هســتند .پــس درايــن صــورت ترجيــح ســرمايه گــزاران داخلــي يــا
خارجي بصورت بهتر ودقيق تر مورد مطالعه قرار گيرد.
56
مسلما ت در کشور مــا تــوان جلــب وجــذب ســرمايه گــذاری هــای داخلــی و خــارجی در جهــت راه
اندازی تصــدی هــای دولــتی خيلــی ضــعيف اســت ،حتــا گــاهيکه يکــی از تصــديهای دولــتی بــه
داوطلبی گذاشته شده بود ،ديده شده که از چند شرکت محدود که خواستار اشتراک در داوطلــبی
بودند ،تنها يکی در مراسم داوطلبی حضور يافت .وبراساس قانون فروش تصديهای دولتی ،در
اين گونه مورد هم اشتراک کننده برنده شـمرده ميشــود .طبيعيسـت کـه ايـن گـونه مـوارد چـالش
آفرين در برابر خصوصی سازی تصديهای دولــتی اســت .واز جــانب ديگــر بــروز دهنــده فســاد
اداری گسترده است ،گرچه عدم حضور داوطلبان بدليل عدم امنيت است.
فساد اداری از جمله پديده های سازمانی است که روند توسعه کشورها را بطور چشــمگيری بــا
مشکل روبه رو می سازد .فساد ميتواند علــل مختلــف ) اداری،اجتمــاعی ،اقتصــادی ،سياســی و
قانونی ( داشته باشد و به دليل نقش و تأثيرات منفی زيــادی کــه بــر کــارايی و اثــر بخشــی نظــام
اداری ،اقتصادی ،سياسی ،اجتماعی ،فرهنگی دارد ،همواره مورد توجه دولتها و نهاد های بين
المللی بوده و هست .
فساد اداری در ادارت دولتی افغانستان يکی از معضلت غامض و امر شايع است کــه نميتــوان
از کم وکيف بدون آمار رسمی سخن گفت ،چگونه دولت جلو اين معضــله را بگيــرد در حــاليکه
خود باآن دست وگريبان است .براساس تازه ترين آمارهای منتشره از سوی سازمان ملل حــدود
دو ميليارد دلر آمريکايی در طول چند سال گذشته به عنوان رشوت ميان ادارات دولتی ومردم
وشرکت های خصوصی رد وبدل شده است ،که ميان يکصد ونود شش کشور جهــان رقــم قابــل
ملحظه است.
گسترش فساد اداری در جامعه سبب کاهش سرمايه گذاريهای داخلی و خارجی ،کاهش
در آمد های دولت ،افزايش هزينه زندگی و تورم ،کاهش رشد اقتصادی ،توزيع نــا عــادلنه در
آمد و ...می گردد .اين امر ضرورت اتخاذ راه حــل هــای مناســب بــرای مهــار و کنــترول آنــرا
نمايــان ميســازد .مهمــترين عامــل مــوفقيت در مبــارزه بــا فســاد اداری ،عــزم .اراده سياســی و
حمايت مقامات ارشد دولت از برنامه مبارزه با فساد است .
57
روشهای مختلف برای مبارزه با فساد اداری ارائــه شده اســت کــه خصوصــی ســازی و کــاهش
تصدی گری دولت بر فعاليتهای اقتصادی يکی از اين روشهااست زيرا بيــن آزادی اقتصــادی و
کاهش فساد اداری وابستگی نزديکی وجود دارد و فساد اداری در شرايطی که قيمتهــا مغشــوش
و مداخلت گسترش می يابد بروز می کند .
خصوصی سازی از طريق ايجــاد رقــابت ،کــاهش قــدرت انحصــاری کارکنــان دولــت ،افزايــش
شفافيت و پاسخگويی مسـؤولين و حـذف انحصـارات و محـدوديتهای گسـترده و زائـد حـاکم بـر
بخشهای بازرگانی ) تجاری ( ،مالی ،اسعاری و گمرکی ،باعث رشد اقتصادی و کــاهش فســاد
اداری ميگــردد .اگرچــه نکتــه مهــم در خصوصــی ســازی ايــن اســت کــه گرچــه اســتراتژی
خصوصی سازی بعنوان راهکاری بــرای کــاهش فســاد اداری ،افزايــش کــارايی و بهــره وری،
کاهش تصدی گری دولــت ،آزاد ســازی اقتصــادی ،تشــويق شــهروندان بــه مشــارکت بيشــتر در
فعاليتهای اقتصادی و اجتماعی جامعه تلقی می شود .
اما اگر فرايند خصوصی سازی به شيوه صحيح و منطقی و همراه بــا نظارتهــای دقيــق قــانونی
انجام نشود ،خود به ابزاری برای گسترش فساد تبديل خواهد شد ،ولی در صــورتی کــه پــس از
بررسيها کارشناسی و انجام رويه هــای قــانونی ،تصــميم بــه واگــذاری شــرکتهای دولــتی گرفتــه
شود ،فرايند خصوصی سازی با کمترين ريسک در جهت توسعه اقتصادی و تأمين منافع مــالی
توليد کنندگان ومصرف کنندگان تحقق می يابد.
58
فصل پنجم
تصریح تاثیر:
.1تاثیر خصوصي سازي بالي قروض دولت :قرضه هاي تضميني دولت به شرکتهاي کــاهش
مي يابد ودولت از طريق تقليل مصارف مي تواند بهبود شـاياني ت وجهي درکسـر ب ودجه ايجـاد
نمايد .درصورت که شرکتهاي توليدي وغير توليدي دولتي باشد در اين صورت دولـت موظـف
است تا تمام مشلت مربوط به شرکتها را برطرف سازد از قبيــل مشــلت مــالي وپــولي بنــا ا در
بعضي هنگام دولت تواناي رفع اين نيازمنديهاي شرکتها را نداشته ونا چار دست به خصوصي
سازي ملکيت هاي دولتي مي زنــد تــا از يکطــرف بــاري را از ســرخود دور ســازد واز طــرف
ديگر توجه جدي بخاطر بهبود کسر بودجه مبذول بدارد.
-2تاثیرخصوصي سازي در رشد اقتصادي :
59
.1دربخشهاي اقتصادي که از اولويت خاصــي برخوردارنــد ،رشــد شــتابنده اي حاصــل خواهــد
گردد .درنتيجه رشد شتابنده بخشهاي اقتصادي باعث رشد شتابنده اقتصادي عمومي مـي گـردد.
يکي از ويژگي هاي عمده وقابل ملحظـه اي ايـن بخـش عبـارت از موج وديت رقـابت در ايـن
بخش است وخود موجوديت رقابت زمينه را براي توليد وخدمات بيشــتر بــاکيفيت بهــتر مســاعد
مي سازد بنا ا در بطن توليد وخدمات بهتر وبيشتر ،رشد وانکشاف اقتصادي تند تر نهفته است.
.2تاثیر خصوصي سازي در انتقال سرمایه :درصورت بهبــود بخشــهاي خصوصــي واجــازه
فعاليت آن دريک کشور ،سرمايه گزاران خارجي انگيزه بيشتري براي انتقــال منــابع وســرمايه
هايشان به کشور خواهنــد داشــت وبــدين ترتيــب ،جريــان ورود ســرماه بــه داخــل کشورتســهيل
خواهد شد .واين انتقال سرمايه ،درواقعيت امــر در تقــويه ذخــاير اســعاري کشــورکمک شــاياني
خواهد نمود .وبيلنس اسعاري کشوررا تقويت خواهد نمود.
.3تاثیرخصوصي سازي بالي بششازار داخلششي :از طريــق خصوصــي ،ميتــوان زمينــه را بـراي
گسترش بازا ر داخلي فراهم خواهد کرد ،ضمن آنکه امکان افزايش صادرات ميسر خواهد شد.
زيرا هرگاه فعاليي خصوصي به توليد انواع کالوخدمات اقدام ورزند درنتيجه چــون ســليقه هــا
مختلف است درنتيجه تقاضا براي کالهاي جديد التوليد زياد تر شده وزمينــه را بــراي گســترش
بازار داخلي مساعد کرده ومتباقي از ضــروريات داخلــي بــه کشــور هــاي خــارجي صــادر مــي
گرددب .واين امر موجب تقويه صادرات کشور مزکور خواهد شد.
افزایش عواید دولت: -3
روند خصوصی سازی تصديهای دولتی وتجارب حاصــله ازان در بيشــترينه کشــورهای جهــان
حاکيست که ميتواند خصوصی سازی تصديهای دولتی پول هنگفت را به جيــب دولــت بريــزد.
چون فروش تصديهای دولتی بــاعث ميشــود ،تــا دولــت از دادن اعــانه هــای هنگفــت در جهــت
ابقای تصدی های مذکور ،سرمايه های گذاری های توليدی وبخشودگی مالياتی صرفه به عمل
آورد .واز جانب ديگر ميتواند از طريق فروش اين تصــديهای دولــتی و اخــذ ماليــات هــا عوايــد
بدست مياورد.
تاثیر خصوصی سازی براشتغال: -4
نکتهای که بايد به آن توجه شود ،سوال در مورد عليت اين دو پديده نسبت به هم است؛ اينکه
چگونه تغيير مالکيت از دولت به بخش خصوصی ،نرخ مرگومير را افزايش میدهد؟ ،
بهعبارت علمیتر آيا خصوصیسازی باعث افزايش بيکاری به صورت معنیدار میشود؟
اثر خصوصیسازی بر اشتغال داخلی عموما مثبت است و در نقاطی که اين اثر منفی میشود،
از لحاظ آماری غيرمعنیدار و بسيار نزديک به صفر است .اثر خصوصیسازی خارجی هم
60
بر اشتغال اغلب مثبت ،معنیدار و بزرگ است و اشتغال در اثر خصوصیسازی افزايشی
30-10درصدی پيدا میکند.
خصوصیسازی خارجی در رومانی بزرگترين ارزش منفی را به خود اختصاص داده است،
ولی مقدار آن فقط 1/7درصد بوده و به صورت آماری تفاوت معنیداری از صفر ندارد .آثار
خصوصیسازی به دو قسمت آثار مربوط به مقياس و بهرهوری بررسی میکند ،با ثابت نگه
داشتن مقياس بنگاه افزايش در بهرهوری باعث هدايت به سمت کاهش اشتغال خواهد شد و با
ثابت نگه داشتن بهرهوری ،افزايش مقياس بنگاه ،اشتغال را زياد میکند.
نتايج تجربی نشان داده است ،خصوصیسازی گرايش به افزايش بهرهوری و مقياس بنگاه
دارد.
نتايج تحقيقات انجام شده توسط حان اس 6هر دوی عوامل »مقياس و بهرهوری« در بنگاههای
خصوصی شده ،بزرگتر از بنگاههای غيرخصوصی است.
حدود 10-25درصد بهرهوری در بنگاههای خصوصی و 12-40درصد مقياس در بنگاههای
خصوصی بزرگتر از بنگاههای غيرخصوصی است .غلبه عامل مقياس بر بهرهوری به
صورت ضمنی به اثر مثبت خصوصیسازی بر اشتغال اشاره دارد .خصوصیسازی در
مجارستان و رومانی آثار مثبتی بر بهرهوری و مقياس بنگاه داشته است .اما اين آثار کمتر از )
6-10درصد( آثار متناظر خارجی بودند و آثار بهرهوری تقريبا به آثار مربوط به مقياس بنگاه
میچربد که در نتيجه خصوصیسازی اثر منفی بسيار کوچکی بر اشتغال در اين حالت نشان
داده است.
در اوکراين اثر خصوصیسازی بر اشتغال مثبت ،اما بسيار کوچک و نزديک به صفر است.
خصوصیسازی داخلی در روسيه با وجود اين که بر بهرهوری و مقياس بنگاه اثر منفی دارد،
اما بر اشتغال اثر مثبت گذاشته است ،چون افت بهرهوری بيشتر از افت مقياس بوده است.
بنابراين ،در هيچ حالتی خصوصیسازی اثر منفی معنیداری بر اشتغال نداشته است.
6
6- S. John Eiral
61
1